بعد از گذشت چه مدتی مثل گذشته شوم ؟

سلام به همه ی شما

امیدوارم حالتون خوب و لبانتون خندون باشه ...


دوستان وقتی یک زوج، با هم به شدت بحث می کنند و قضیه به پدر مادرها کشیده می شه و بحران درست می شه، و اعصاب هر دو خورد می شه اما مرد حاضر می شه با تمام مخالفتی که داره به خاطر زندگی مشترکش بره مشاوره ، همسرش بعد از چه مدت با او مثل قبل برخورد کنه ؟

من به خاطر این که شوهرم به خاطر حرفهای من قبول کرد بریم مشاوره از دیروز خیلی باهاش مهربون تر و با محبت تر شدم ( البته شوهرم آدم خیلی مهربونیه ) اما می ترسم دوباره مثل قبل بشم و یادش بره چه بلاهایی سرمون اومده و تعهداتی که به هم دادیم رو یادش بره ....

راستش یکم پشیمونم که باهاش این قدر مهربون شدم :( حتی بهش پیشنهاد دادم که پنج شنبه جمعه با هم باشیم اما اون گفت جلوی خانواده ها نباید این طوری بشیم چون اون ها هنوز توی شوک هستند برای همین خیلی پشیمون شدم که باهاش این قدر با محبت شدم ... و برام این سوال مطرح شد که واقعا :

من بعد از چند روز باید مثل قبل بشم ؟

به نظر من الان زوده که مثل قبل شی بذار پیش مشاور که رفت کم کم محبتتو بهش ابراز کن چون اگه الان دوباره مثل قبل شی احساس میکنه دیگه هیچ مشکلی بینتون نیس و نیاز نمیبینه که بره پیش مشاور

:( پس دوباره زیاده روی کردم ...

چه کار کنم حالا ؟ حالا که یکم باهاش خوب شدم چه کار کنم که درست رفتار کرده باشم و فکر نکنه همه چیز حله ؟

فقط اینکه نباید به نظر برسه که الان همه چی خوب پیش میره و از همه چی رضایت کامل داری باید یه رفتار منطقی در عین حال احترام آمیز داشته باشی ولی فعلا ابراز عشق و علاقه نکن که فکر کنه دیگه باهم مشکلی ندارین

اما من که الان باهاش مهربون بودم چه کار کنم که یهو بد نشم که یهو نخوره تو ذوقش و وجهه ام رو هم حفظ کنم ؟

کلا تسلط بر خودمو از دست دادم انگار

نه اینکه یهو بد شی باهاش یکم سرسنگین باهاش رفتار کن در عین حال احترام آمیز اگه اینطوری رفتار کنی احساس بدی بهش دست نمیده که مثلا تو دوستش نداری اینجوری فقط باعث میشه واسه اینکه تو دوباره بشی مثل قبل تلاش کنه و به خواسته هات بیشتر توجه کنه

سلام
1- هیچ اشکالی ندارد که شما رفتارتون تغییر کنه . باید طرف مقابل به این درک برسه که اگر قدمی برای بهتر شدن شرایط زندگی برداره شما آن قدم را بی جواب نخواهید گذاشت .
2 – دست خودتان را خالی نکنید و اجازه دهید اگر مشاوره روند خوبی را طی کرد باز هم ، این توانایی را داشته باشید تا تغییرات محسوسی در خودتان و زندگی ایجاد کنید .
3 – اگر خدای نکرده روند مشاوره خوب نبود به مسیر سابق برنگردید و سعی کنید به شوهرتان بفهمانید که اگر باز هم کار درستی انجام دهد در مقابل با تغییرات مثبتی در زندگی مواجه خواهد شد .
4 – اینگونه القا نکنید که مشاوره تنها به دلیل رفتار های شوهرتان است و شما بی تقصیر هستید . این امر دو مزیت دارد . اول اینکه موضع گیری شوهر شما نسبت به مشاوره کمتر می شود و راحت تر پذیرای آن شده و با پیش داوری به سراغ آن نمی رود . دوم اینکه اگر مشاوره در بعضی موارد ایرادی به رفتار های شما گرفت از سرکوفت های شوهرتان در امان خواهید بود (این بند بیشتر در جواب <<شوهرمو راضی کردم بریم مشاوره>> آوردم).
پیروز و سربلند باشید