-
عشق بی پول
من حدودا سال پیش همین موقع ها به یکی از دختر های دانشکده مون که 1 سال از من کوچکتر بود علاقه مند شدم، 2 ماهی با هم اینترنتی حرف زدیم بعد اواست تیر ماه هم دیگه رو دیدم، جلسه دوم به دلایلی احساس کردم با هم هم خونی نداریم رابطه رو قطع کردم، ولی مهر ماه که باز هم دیگه رو از نزدیک دیدیم بهم گفت که نمی تونه تحمل کنه و ... که باز رابطه مون رو ادامه دادیم ولی باز توی چند ماه اول احساس کردم با من راحت نیست ، کم حرفی میکنه، هر از گاهی توری رفتار می کرد که انگار اصلا علاقه ای به من نداره (ولی فقط بعضی وقت ها) در عین اینکه هم دیگه رو دوست داشتیم، با این همه من از این کارش خوشم نمی یومد، به خاطر همین احساس کردم هم دیگه رو بیشتر بشناسییم شاید این مشکل حل بشه به خاطر همین از دی ماه شروع کردم به بحث کردن در مورد مسائل مربوط به ازدواج (که موضوع هاشم از این سایت و چند سایت دیگه پیدا کردم) که واقعا هم مفید بود و هم دیگه رو خیلی بیشتر شناختییم. ولی حین همین مدت به هم دیگه بیشتر علاقه مند و وابسته شدیم!
الان بزرگترین مشکلی که داریم مشکل وضع اقتصادیه منه و کم حرفی و شک تردید اون در رابط مون و به خاطر آینده که منو ناراحت می کنه (البته به نظرم تا حدودی حق هم داره )! من دانشجوی سال 3 کارشناسی هستم شرایط اقتصادی خونوادم هم در حد متوسطه و می خوام دوره ارشد رو هم بخونم! به هر حال بین خودمون به این نتیحه رسیدیم که حداقل باید 3 سال صبر کنیم.
ولی خوب وضع خونوادگی اونا از ما بهتره و من مسلاما تا بعد پایان خدمت (یعنی 5 سال بعد) کار درست و درمونی نمی تونم پیدا کنم، خودشم اصلا راضی نیست تو خونه احاره ای زندگی کنه و میگه خونه باید مال خودمون باشه (البته فقط در مورد خونه این نظر داره چیزای دیگه براش مهم نیست) کارمون گیر کرده
حالا هم واقعا موندم چیکار باید بکنم!!!!، از یه طرف 5 سال خیلی زیاد و واسه اون که دم بخته مشکله از یک طرف هم تو 5 سال بشه هم کار داشت هم خونه واسه من خیلی سخته
با این همه واقعا دوستش دارم و نمی خوام از دستش بدم ولی یه طرف قضیه هم اینکه شاید نشه کاری کرد لطفا کمکم کنید!
لازم به توضیح که خونواده ی من در حریان هستند و به خاطر مشکلات خوودم مخالفن ولی خونواده اون، طوری که خودش میگه کامل در جریان نیستند با اینکه من خیلی اسرار داشتم خونوادش بدونن میگه که اونا زمان حال و می بینن و موافقت نمی کنن، نه آینده رو ، به خاطر همین هم اگه بدونن تو رو از دست می دم!!
-
دوست من عشقتون عجب شرطی گذاشته.خونه از خودتون داشته باشین که به این راحتی ها نیست.یا اینکه واقعا سطح توقعاتشون بالاست یا اینکه هنوز پختگی لازم برای تصمیم گیری ازدواجو ندارن.زوده به نظرم.شما هنوز دانشجویین
-
نمی دوم شاید..! تا حالا هم سابقه داشته که نظرش در مورد موضوعی عوض شده باشه!
ولی الان واقعا موندم کات کنم یا ادامه بدم!؟ اونم چه جوری؟!
-
خیلی خیلی صدمه خواهید خورد! اونم موقعیتای دیگشو از دست میده! کات کنید! شما هنوز خیلی مونده تا شرایطتتون واسه ازدواح محیا شه
-
سلام دوست عزیز برای بدست اوردن پول و خرجی خود حتما نیاز نیست فارغ التحصیل و فارغ الخدمت ! بشید . اگه مشکل مالی داشته باشید همین حالا هم میتونید گلیم خودتون رو از آب بکشید بیرون . مثلا در دوران دانشجویی خودم با چند تا بچه های اصفهان اشنا شدم . و با یکیشون صمیمی . این چند تا جوون یه قرون از خونوادشون نمیگرفتن. با وجود کم سن وسالی خرجشون رو در میاوردن . مثلا میوه های نو بر مربوط به شهر دانشجویی رو میخریدن و به اصفهان میبردن ( انجیر بادام ....) و از اصفهان هم یه چیزهایی میاوردن . یا تالار پذیرایی اجاره کرده بودن. من خیلی افتخار میکردم به دوستی با اونها .
در مورد خونه هم که میگه مال خودمون باشه و برای بقیه چیزها اصرار نداره که دیگه چیزی نمی مونه . میخواد ماشین رو رهن کنه ؟!:fat::fat:
ولی کلا اگه هم دیگه رو دوست داشته باشید میتونید تا 5 سالی که فرمودید برای یه زندگی حداقلی درامد داشته باشید.
هر چه صلاحه خدا همونو برای بنده هاش ردیف میکنه.
-
من همین الانشم می تونم خرج خودمو در بیارم، ولی دیگه نه مال یه خونواده رو!! فعلا هم به خاطر کنکور دیگه نمی تونم بیشتر از این کار کنم!! هر چند ممکنه بعد کنکور بتونم خیلیی بهتر از اینا هم کار کنم، در ضمن گفتم وضع مال خونوادگی اونا از ما بهتره (با میانگین درآمدی حدودا 4-5 برابر) با اینکه خودش میگه می تونم ولی فک نمی کنم بی پولی اوایل زندگی رو تحمل کنه! (بعضی وقتا هم این اختلاف شدید به چشم می یاد) مخصوصا شرط خونه داشتن... !! :)
در مورد کات کردن و یا یه چند سالی تعطیل کردن رابطمون هم من می تونم با دوران نقاهتش کنار بیام (امیدوارم بتونم)! ولی در مورد اون نگرانم! به خصوص این که روابطمون تا حد لمس کردن و بوسیدن هم دیگه پیش رفته می ترسم لطمه روحی شدیدی بخوره!! :(
- - - Updated - - -
من همین الانشم می تونم خرج خودمو در بیارم، ولی دیگه نه مال یه خونواده رو!! فعلا هم به خاطر کنکور دیگه نمی تونم بیشتر از این کار کنم!! هر چند ممکنه بعد کنکور بتونم خیلیی بهتر از اینا هم کار کنم، در ضمن گفتم وضع مال خونوادگی اونا از ما بهتره (با میانگین درآمدی حدودا 4-5 برابر) با اینکه خودش میگه می تونم ولی فک نمی کنم بی پولی اوایل زندگی رو تحمل کنه! (بعضی وقتا هم این اختلاف شدید به چشم می یاد) مخصوصا شرط خونه داشتن... !! :)
در مورد کات کردن و یا یه چند سالی تعطیل کردن رابطمون هم من می تونم با دوران نقاهتش کنار بیام (امیدوارم بتونم)! ولی در مورد اون نگرانم! به خصوص این که روابطمون تا حد لمس کردن و بوسیدن هم دیگه پیش رفته می ترسم لطمه روحی شدیدی بخوره!! :(
-
خب فکر کردی برای چی میگن بهتره حداقل پسر 3-4 سال از دختر بزرگ باشه؟ مخصوصا توی کشور ما
چون پسر یه سد به نام سربازی رو باید بگذرونه ، مسئله کار و جا افتادنش در کار و کلا مسائل اقتصادی همه دخیل هستند
فقط که به خاطر بعد شخصیتی نمیگن پسر باید چند سال بزرگتر دختر باشه، متخصصین و کارشناسها حساب این حالتها رو هم کردند که میگن بهتره پسر چند سال از دختر بزرگتر باشه
نکته خیلی خوب و مهم اینه که شما خیلی آدم منطقی و بالغی هستی. همون طور که خودت هم بهش اشاره کردی تا چند سال آینده که بتونی شرایط رو محیا کنی اون دختر خانم از سن ازدواجش می گذره و احتمالا بهترین فرصتهاشو از دست میده
تصمیم نهایی با خودته
-
ممنون بابک جان
ولی من نسبت به دختر هایی که بیشتر از 2 سال از من کوچیک ترن بیشتر به چشم یه بچه نگاه می کنم و فک نکنم علاقه ای به ازدواج با اونا داشته باشم!
-
شما سنت رو نگفتی
چند سالتون هست ؟
-