خیلی بی حوصلم

حوصله هیچ چیزیو ندارم.خیلی هدف دارم اما انگیزه واسه هیچ کدوم ندارم .دختر 25 ساله ام
نه خاهر دارم نه دختر عمه وعمو .... و... اما دوستانی از هر جایی داشتم و دارم که درمورد هیچی نمیتونم روشون حساب کنم میخام برم بگردم اما هیچکدوم اهلش نیستند یا نمیتونند بیان میخام برم خرید همینطور میخام با یکیشون دو کلمه حرف بزنم یا دردودل کنم اما کسی نیست میخام برم استخر یا فعالیتهای کلاسی یا جاهای دیگه نیستند حتی نمیتونم ازشون چیزی یاد بگیرم هرچی، اونا تو هرموردی از من بدترند یا اهلش نیستند یا بی تحرکترند کلا تو همه چی بی حالند اصلا هیچ کدومشون هیچوقت یه سراغم ازم نمیگیرند گاهی به خودم میگم چرا من زنده ام ،همش من باید سراغ اونا را بگیرم یا زنگشون بزنم منم دیگه خسته شدم از همشون، این از دوستای قدیم یا تازه دوستانم . میخام دوستای جدید پیدا کنم اما هر کلاسی هرجایی میرم همشون ازم چند سالی کوچکترند و منم چون خیلی تنهام نیاز دارم طرف یا همسنم باشه یا فوقش یکی دو سال کوچکتر یا بزرگتر که نیست برا همین انگیزه و علایقمم چند ساله از دست دادم یا خیلی هرروز بی رنگ تر شدند راستش چون تقریبا مذهبی هستیم و خودم هم دوست ندارم اهل دوست پسر یا با پسرای فامیلو .. هم رابطه ندارم اصلا از این همه بیکاریو سردرگمی حالم به هم میخوره همش میخام برم بیرون اما با یکی که دوست دارم حتی خانوادمم اهل تفریح اصلا نیستند خسته شدم از این زندگی آخه چرا من اینطوریم

سلام بهار عزيز.
من هم دوستاي بزرگتر دارم وهم 10 ياحتي 15سال كوچيكتر.درسته كه باهمشون نميتونم برم تفريحو گردش اماهر كدومشون براي يك كاري مناسبن.
از بزرگترا تجربه زيادي ميگيرم.از كوچيكترا قلب پاك ورفتار خوب و...
من هر جا ميرم يه همصحبت پيداميكنم.يعني خيلي از آدما به طرفم جذب ميشن.من باهاشون روراستم واصلا اهل قربون صدقه رفتن دروغي نيستم.اما نكات مثبتشونو براشون پررنگتر ميكنم.با هر كس دوست هستم دوستي چند ساله است.اونا خوبن به خاطر همين انتخابشون كردم.
همشون از خودم بامحبت تر وبهتر وبا ايمان ترن واخلاق بهتري دارن.محرم اسرارشونم وواسشون هركار بتونم انجام ميدم.به جز موارد خاص ازشون توقعي ندارم.وقتي توقعم به جاست حتما بهشون ميگم.
هيچكدوممون روحيه حسادت به هم نداريم.
يادمه سخن يكي از بزرگانو خوندم كه گفته بود اگر ميخواين دوستيتون دوام داشته باشه براي دوستتون هديه بخرين.من به مناسبتهاي مختلف(براي قبولي دانشگاه.براي تولدخودم.براي عروسي خواهرم و...)بهشون شيريني ميدادم حالا اون شيريني ميتونست شكلات باشه يا...
اگرميريم كتابخونه يك دفعه من واسشون خرج ميكنم(نسكافه.شكلات...)اونا دفعه بعد نميزارن من حساب كنم.
همه كارامون نرمال وبه دور از احساس برتري يافخر فروشيه.
اما توفاميل دوست ندارم با دختراشون كوهنوردي برم يا بيرون از خونه رفتو آمد داشته باشم.چون عقايدمون با هم فرق داره.اما توجمع فاميل سعي ميكنم با همه رفتار درستو مهربوني داشته باشم.
باتمام اين حرفا وقتايي پيش اومده كه با دوستام به خاطر سوء تفاهمي كه پيش اومده حرفمون بشه.اما باز همون موقع هم حرفي نزدم كه راه برگشتوببنده.خوشبختانه بعد از رفع سوء تفاهم روابطمون محكمتر وارزشمندتر شده.
اميدوارم توهم بتوني دوستاي خوبو بامحبتي پيداكني.اما سعي كن هميشه شرايط دوستاتو درك كني.اينطوري همه دوستات سعي ميكنن از دستت ندن.
موفق باشي عزيزم.

bird عزیز من یادم نمیاد از هیچ کدوم دوستام حتی در موارد خاص که تو میگی انتظار داشتم اینم که میگم هردفعه از بعضیشون فقط خاستم جاهایی مثلا بیرون رفتنو... همراهیم کنند که نیومدند منم اصرار نکردم .منم دوستامو دوست دارم و سعی کردم با شناخت انتخابشون کنم اما اونا خیلی بی محبتند.:blue:
هیچوقت یه سراغم نمیگیرند مردم یا زنده فکر کن پر کس و بی کس البته باهاشون صمیمی بودم که میگما نه دوستی معمولی. حتی خیلی مواقع شده من به اونا زنگ زدم اما دیگه خسته شدم .حتی خیلی مواقع شده من اونا رو درک کنم مثلا چون متاهلند و هیچ وقت اجازه نداریم لحظه ای با هم باشیم منم هیچی نگفتم و خیلی موارد دیگه اما آخه منم آدمم چقدر باید اونا را درک کنم اصلا مگه من با اونا دوستم که فقط درکشون کنم آخه به جز این تا حالا چیز دیگه ای نبوده .دلم خیلی گرفته . آخه من به این دوستیها احتیاج دارم .من نمیخام فقط اونا را داشته باشم چون اینطوری زیاد دارم، به نظرت انتظار زیادیه،اینکه اونا حتی به یادم نیستند و فقط وقتی سالی یکبار اگه یبینمشون میگن به یادتیم.

تا حالا به این فکر کردی که شاید مشکل از خودته و نه دوستات؟
ببخشید رک میگم ولی شاید دوستات باهات حال نمیکنن که همش پیشنهادت رو رد میکنن.
یا شاید اصلا آدم های درستی رو برای دوستی انتخاب نکردی.
شاید چون ارتباطتون کمه از صمیمیت قدیما کم شده و خیلی با هم راحت نیستید.
بعدم داشتن یه دوست خوب از 100 تا دوست الکی بهتره.
سعی کن بری جاهای جدید و با آدم های جدید آشنا بشی.
اصلا هم از اختلاف سن نترس.فکر نکن چون طرف 5 سال کوچیکتره یا 5 سال بزرگتر هم دیگه رو نمیفهمید و فکرتون با هم فرق داره و خوش نمیگذره.
خیلی وقتا کسایی پیدا میشن که از نظر فکری چند سالی بزرگتر از هم سن و سال های خودشون هستن و دنبال یکی میگردن که بزرگتر باشه تا درکشون کنه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط 1ashegh

تا حالا به این فکر کردی که شاید مشکل از خودته و نه دوستات؟
ببخشید رک میگم ولی شاید دوستات باهات حال نمیکنن که همش پیشنهادت رو رد میکنن.
یا شاید اصلا آدم های درستی رو برای دوستی انتخاب نکردی.
شاید چون ارتباطتون کمه از صمیمیت قدیما کم شده و خیلی با هم راحت نیستید.
بعدم داشتن یه دوست خوب از 100 تا دوست الکی بهتره.
سعی کن بری جاهای جدید و با آدم های جدید آشنا بشی.
اصلا هم از اختلاف سن نترس.فکر نکن چون طرف 5 سال کوچیکتره یا 5 سال بزرگتر هم دیگه رو نمیفهمید و فکرتون با هم فرق داره و خوش نمیگذره.
خیلی وقتا کسایی پیدا میشن که از نظر فکری چند سالی بزرگتر از هم سن و سال های خودشون هستن و دنبال یکی میگردن که بزرگتر باشه تا درکشون کنه.

---

سلام و معذرت فراوان از دوست عزیز که سوال خودمو تو تاپیک ایشون نوشتم
راستش می خواستم بپرسم چطور میشه تو این سایت سوال خودمو به بحث بزارم ، می دونم چطور میشه به سوالا جواب داد ولی بلد نیستم سوال خودمو مطرح کنم!!!!
اگه میشه بگید چطور باید این کارو انجام بدم

بهار عزيز حق باتواه و من ميدونم چي ميگي.خب اونايي كه ازدواج كردن اختيارشون دست خودشون نيست كه بتونن هر وقت خواستن بيان بيرون.آدما تا وقتي مجردن شرايطشون با متعهل فرق داره.منم به خاطر همين دوست همسن خودم كم دارم.همشون يا ازدواج كردن يا تيپشون ورفتارشون با عقايد من جور نيست.اونايي كه ازدواج كردنوبزاركنار چون اصلا احتياجي به دوست ندارن كه وقتشونو باهاش بگذرونن.اونا خيلي هنر كنن زندگيشونو حفظ كنن.
سعي كن وقتي ميري جايي اگه از دختري خوشت اومد با يك حرف ساده سر صحبتو باز كني ببيني ميتونه همصحبت خوبي بشه؟
درضمن پيش هيچكدوم از دوستات بديهاي زندگيتو نگو.همه جنبشو ندارن.بهتره اونا فقط براي اوقات فراغتت باشن.
يه جا خوندم اگه ميخواين دوستاي زيادي داشته باشين لبخند يادتون نره.اين به اين معنا نيست كه هميشه بخندي.اما خودتم كه باشي دوست خندونو انتخاب ميكني.
حرفاي من تجربه هاي خودم بود.

سامی جان فکر میکنم شما عضو سایت هستید که میتونید به سوالا جواب بدید اگر نیستید باید وارد فرم ثبتنام در بالای صفحه شده و فرم را پر کنید و یک نام کاربری و رمز انتخاب کنید و با این رمز و نام کاربری وارد شوید اگرم عضوید که ...منظورتون چیه؟

- - - Updated - - -

منظورت از حال نکردن باهام چیه؟باید دلقکشون باشم ؟چطوری باید باشم مگه؟راستش هرکدوم دوستام یه چیزی درموردم میگن بعضی میگن خیلی باحالم بعضی میگن بی حالم اما آخه مگه آدم دوستاشو میخاد که فقط باهاشون حال کنه تو خیلی موارد ممکنه به هم نیاز داشته باشید یعنی اونقدر این مورد که گفتی نیازه که اونا یه سراغم ازت نگیرند راستش اکثرشون قبلا در حد یه تک زدن رو گوشیم بودند فقط همینو هیچ که وقتی بهشون گفتم اهل تک نیستم دیگه تکم نزدند جالبه نه؟!!!:huh:
چطور بفهمم چه آدمایی به دردم میخورند مخصوصا برا گردش و در کل دوستی .خب بهتره یکمم بهم حق بدی آخه از بس طرد شدم دیگه حوصله دوستای جدید پیدا کردن و.. هم ندارم.راستش من فکر میکنم آدما اکثرا بیوفان البته بیشتر درمورد من اینطوره آخه تقریبا میشه گفت نصف دوستامم که خیلیم ادعای وفاداریشون میشه به محض تموم شدن دوره یا ترم مثلا دانشگاه حتی دوست سه سال دانشگاهم دیگه زنگم نزد:315:

صحبتای دیگتو تقریبا قبول دارم و میخام همینطور باشم که تو میگی . ممنون دوست عزیز از راهنماییهای خوبت

بهار عزيز ميتوني اگر امكانشو داري تو گروه كوهنوردي عضو بشي واونجا دوستاي خوبي پيداكني.البته اونم بستگي به گروهش داره.
خواهر دوستم ميره پرواز با كايت.خيلي روحيش عوض شده.جالبه كه از ارتفاع وحشت داشته.
هر كس به ورزش خاصي علاقه داره.
فكر كنم تو هر شهري فني وحرفه اي كلاس رايگان برگزار ميكنه.ميتوني كلاس هنري بري واونجا دور از جو درس دوستاي خوبي پيداكني.

نه امکانشو ندارم اتفاقا خودم چند ساله دنبال یه گروه کوهنوردیم اما خیلی از خونمون دوره منم نمیتونم به هرجایی اعتماد کنم
حتی ورزشای دیگم هرچی بخام برم همینطوره دوره اما مشکلم بیشتر اینه که نمیتونم بفهمم چی دوست دارم و چی به دردم میخوره و کجا هست
کلا نمیدونم چه کلاسی دوس دارم و کجا باید برم آخه خیلیم دوره منم تنهام