تموم کردن رابطه به خاطر مقایسه
سلام دوستان. از دیروز من خیلی کلافم، کارم شده گریه و زاری وقتی یادم میافته داغون میشم هی با خودم میگم چرا؟؟؟؟؟؟ حالا جریان و بهتون بگم. من با یه پسر 3 سال دوست بودم، خیلی خوب بودیم باهم یه دوستی پاک بود. دوسش داشتم واونم فکر می کنم دوستم داشت و قصدش باهم ازدواج بود حتی بعضی وقتا که دعوامون می شد من تموم می کردم ولی اون اصرار می کرد و دوباره شروع می شد. من از داشته هام از خدا راضی ام یعنی مورد تاییده آدمای زیادی هستم از خودم نمی خوام تعریف کنم حالا ولی تنها مشکلی که دارم و همیشه عذابم می ده و اعتماد به نفسم و پایین اورده جوشهای صورتم بوده با اینکه دکترهای زیادی ام رفتم ولی نه بهتر شده نه بدتر . دوست پسرم قبل از من دوست دختری داشت که 2 سال بود تموم کرده بودن و اون دختر خانم ازدواج کرده الان اینارو قبل رابطه با من گفتن چون می خواستند همه چیزشون رو صادقانه با من مطرح کنند . یعنی من تجربه دومشون بودم ولی دوست پسرم تجربه اول و می خواستم آخرم باشند. خلاصه تو طول رابطمون بعضی وقتا ازم ایرادهایی می گرفتند که من دختر مغروری و سرسختی ام و... من هم چون میدونستم با دوست دختر قبلیشون بیشتر از من راحت بودن( البته اینم من پرسیده بودم که چقدر باهاشون....) بعضی وقتا تو دعواهامون بهش می گفت من و با دوست دختر قبلیتون مقایسه نکنید از این حرفا تا اینکه دیروز یه مساله ای پیش اومد که باعث شد من باز حرف دوست دختر قبلیش و پیش بکشم و اونم اولش گفت ول کن اون و دیگه اون برا من تموم شده و... بعد گفت باشه بزار بگم چطور بود. اولین مقایسش این بود که اون خیلی خوشگل بود طوری که همه میگفتن، بعد برگشت گفت البته توام برا من خوشگلی و...!!!!! بعد گفت من مهربونتر از اون دخترم و ..... و چند تا مقاسه. بعد حرفی زد که نقطه ضعف ام بود تو زندگیم اونم اینکه تو اگه جوش های صورتت بره خوشگلی.... دلم آتیش گرفت . ولی این حرفش اون و تموم کرد تو زندگیم کسی که دوسش داشتم و از ذهن ام پاک کرد. اگه هدفمون هم ازدواج بود ولی واسم تموم شد. حالا می گید اونقدر مشکلات بزرگتر هست تو اومدی اینا رو می گی ولی خوب حالم اصلا خوب نبود اون یه ذره اعتماد به نفس ام ازم گرفت از پسرا بذم میاد دیگه من همیشه فکر می کردم آدما اگه یه نفرو از ته دل دوست داشته باشند ایرادهای ظاهری نمی بیند به نظرتون این مقایسه درست بود؟