نمایش نسخه قابل چاپ
سلام به اعضا ی تالار.
خسته شدم از شوهرم . مشکل من با شوهرم تصمیماتی هست که می گیره و منم حق هیچ دخالتی ندارم , هست.
دو سال و نیم ازدواج کردیم. تا الان کارهای زیادی بهش پیشنهاد شده که خارج از تهران باید بره و به صورت خبری به من خبر می ده . حق قبول کردن یا نکردن هم ندارم. به کلی می گه درباره ی قورمه سبزی نظر بده .
چی کار کنم؟درستش چی هست؟
یکم واضح تر توضیح بدید و یه مورد و واضح توضیح بدید ؟ و آیا خانه اتون و انتقال میده یا نه خودشون واسه کار میره و به شما اطلاع نمیده؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط nosh nosh
سلام عزیزم . می ره تا قم و می تونه شب برگرده . می گه خسته میشم . اگه کاری هم داشته باشم, صبح انجام بدم, نمی اندازم به هفته بعد, شب می مونم.
تو شمال کاری بهش پیشنهاد شده ,وقتی داشت می گفت ,خبری گفت : می خوام برم شمال فلان کار رو , تا چند سال هم طول داره انجام بدم.
من گفتم باشه. عصبانی شد مگه من باید از تو اجازه بگیرم که گفتی باشه.
و به طور کلی اصلا هیچ نمی گه, چقدر درآمد داره و برای هیچ موضوعی ,به من هیچ توجهی برای تصمیم گیری نمی کنه.
تو خانوادشون هیچ کدوم این مدلی نیستند. همشون پول ها و مدیریت خرج ها با خانم هاست( خواهر های خودش این جورین و زن برادرم هم خیلی وضعیت بهتری از من داره)
هیچ ربطی هم به خصوصیات اخلاقی من نداره, وقتی ازدواج کردیم. دیدم کلا این مدلیه!
جدا از کار, به نظرتون یک خانم خانه حق دخالت و تصمیم گیری در چه مواردی رو داره؟
با هر کی بخوایم رفت و آمد کنیم ایشون میگه بریم یا نه
چی بگم چی نگم و ایشون تعیین کنه
غذام ایرادش چیه و ایشون ایراد گیری می کنه
خرید خونه فقط با من هست و اینکه بریم خونه مامانم یا نه
انقدر این برام مهم شده به جدایی فکر می کنم
راهنماییم کنید چه کنم با این مرد؟
سلام
دوست من تا بحال شده با همسرتون نه با بحث و دعوا با لحن خوش، زمانی که اوضاع بینتون خوبه، بنشینید و صحبت کنید و از خودش این سوالات رو بپرسید ؟
حرفی از بقیه نزنید، مثلا صحبتی از خواهرشون یا زن داداشتون نکنید ، صرفا ازشون بپرسید که به عنوان یک مرد راجع به یک خانم و تصمیمات در زندگی مشترک چطور فکر می کنه ؟
بعد با لحن ملایم بهش بگید خودتو بذار جای من، من همه ی زندگیمو با تو تقسیم کردم ، اگر جای من بودی دوست نداشتی همدمت با تو همین طور رفتار کنه ؟
(همشو با لحن آروم، ملایم، لبخند، بدون هیچ گله و شکایتی بپرسید شما در ابتدا باید متوجه بشی که در ذهن همسرتون چی می گذره و بعد تصمیم گیری کنید)
موفق باشی دوست من
به نظر منم خواسته اتو وقتی اوضاع خوب و رمانتیک بیان کن بدون مقایسه زندگیت با کسی و اگر اینسری گفت میخوام برم بگو بهش موفق باشی و ازش تشکر کن که داره واسه زندگیتون زحمت میکشه و این قدر سختی را به جون میخره تاییدش بکن و ازش قدردانی بکن جوری که متوجه بشه که شما میفمیش و خودتون نمیدونم ازش نظر میخواید یا نه تو کار و زندگیتون ؟ مثلا به نظرت داریم میریم فلان جا این بلوزم و بپوشم یا این و چیزی که اون نظر میده را بپوش به نظرش تو هر مسئله ای احترام بزار یا مثلا به نظرت امروز یه سر بیرم خونه مامانمینا. اگه از غذات ایراد میگیره بگو ممنون که بهم ایرادامو میگی تا بتونم غذای بهتری بپزم و بعدش بگو از صبح پای گاز بودم واقعا خسته شدم دوست داشتم خیلی خوشمزه بشه اما انگار نشده یه جوری با بوسه بهش سیلی بزن این به فکرم رسید امیدوارم کمکت بکنه
دوستای عزیزم تا الن صد بار این کار رو کردم ولی بازم گفته هاتون رو انجام میدم.همین الان نامه میدم بهش .
با راهنمایی های شما شاید بتونم کاری کنم.
ممنون
خبر میدم الان چی گفت در جواب
- - - Updated - - -
میگه مانع پیشرفت من میشی. هر کاری می کنم یه ادایی در میاری. من نمی تونم کارام و عقب بندازم. یه فکری بکن برای خودت.کارای مردونه مال مرداست.نقل قول:
نوشته اصلی توسط marshalm1
خانم ها تو زمینه ی کار نباید دخالت کنند.
راستش اعتماد ندارم بهش که بگم بره هر جا می خواد...
چی کار کنم؟