پشیمونم از اینکه عقد کردم ولی راه برگشتی هم ندارم
با سلام من 27 سالمه و نامزدم 31 الان 2 ماه که عقد کردیم البته 5سال با هم دوست بودیم قبلش من خیلی دوسش داشتم ولی اون نه این ازدواج هم بیشتر به اصرار من بود.قبلش همیشه میگفت نمیخوامت روز عقد به خاطر اینکه محضری گفت اگه یه روزی بدون دلیل بخوای زنتو طلاق بدی باید نصف اموالتو بهش بدی چنان اشک منو دراورد که من یادم رفت چادرمو بپوشم بهم گفت تو اینجوری گفتی بهش بگه وگرنه همه چی رو به هم میزنمو میرم روز زن رو واسم خراب کرد 13 بدر هم چنین اشک منو دراورد الانم من همش دوست دارم پیشش باشم ولی اون بدش میاد همش میگه پشیمونم با هات ازدواج کردم مجبورم کردی حتی شبا گه پیشش کیخوابم صیح بیدار میشیم فحشم میده با ایمکه کارش طوریه که از شمبه میره یه شهر دیکه ولی بعد 10 روز هم که میاد دوست نداره بیش هم باشیم پشیمونم که عقد کردم ولی مادرم ناراحتی قلبی داره نمیتونم جدا بشم تازه نمیخوام مطلقه بشم حتی به سرم زده خودمو بکشم تا راحت بشم واقعا در مونده ام