من عاشق همسرم هستم اما در همین حال ازش متنفرم.چرا؟
سلام دوستان همراه
به یجور دوگانگی و تضاد تو احساساتم دچار شدم.از یک طرف عاشقانه همسرم رو دوست دارم اما حتی در همون حین ابراز عشقم میبینم ازش متنفرم.بدتر از همه اینه که این حسه تنفر رو به زبون میارم و بارها بهش گفتم ازت متنفرم
خیلی میترسم که روش تاثیر بزاره حرفام
دوسش دارم اما وقتی یاده اذیتایی که میکنه و کارایی که انجام میده میفتم و وقتی میبینم براش مهم نیستم حالم ازش بهم میخوره و به خودم لعنت میفرستم که چرا انتخابش کردم
چیکار کنم که این حس از بین بره؟
الانم که خیلی از هم دور شدیم
خداروشکر بعد از حدود یک سال بیکاری داره میره سرکار.صبح ساعت6 میره تا 6 عصر و وقتی میاد اونقدر خسته هست که حوصلمو نداره و منم دم پرش نمیرم.شام و تلویزیون و خواب
نه حرفی نه هیچی
دوستان بگین چیکار کنم واسه زندگیم؟