برادر 19ساله من

سلام دوستاي خوبم
خيلي نگران برادرمم
اون هر روز بايك دختر دوست ميشه.واز همه بدتر بايكي از اقوام كه يك سال از خودش بزرگتره وبااصطلاحات خاص ازش تعريف ميكنه وميگه اون هرروز سوار يك ماشين ميشه والبته سيگاري ومشروب خورم هست.كلا به قول خودشون اروپايي فكر ميكنن.اون بي نهايت آزاده وبرادر منم اهل نمازو اين حرفا نيست.متاسفانه اون دختر خواهر شوهر خواهرمه ومثل شوهر خواهرم آدم فوق العاده سوءاستفاده گر ودروغگوومشكل داريه( البته خواهرم به قول خودش دوست داره باشوهرش زندگي كنه.شوهري كه قبل ازدواج ميگفت من خيلي بابرادرم فرق دارم وتا حالا به هيچ دختري نگاه نكردم يكسال از عروسيش نگذشته زن آورده بود خونش اما خواهرم با بي عقلي تمام بچه دار شد وهنوزم ...)
زندگي خواهرم به من ربط نداره چون نميتونم تغييرش بدم اما ميخوام بدونم ميتونم به برادرم كمك كنم يا اينكه اونم به حال خودش رها كنم وفقط دعاش كنم؟

- - - Updated - - -

:confused::confused::confused:

:confused:لطفا بگيدچطور بايد رفتاركنم؟

سلام هيچكس نميبينه تاپيكمو؟

این مسئله برادر شما مسئله خیلی رایجی در کشور ما شده و پسر و دخترهای این سن با این شرایط روز به روز بیشتر دارن میشن
برادر 21 ساله منم مشابه همین مورد برادر شماست
مهمترین دلیلی که باعث شده پسر و دخترهای این سن به الگوهای نامناسب خارج از خانه سوق پیدا کنن ، عدم وجود چیزهایی در داخل خانه های ماست
نوجوون اون توجه و رابطه ای رو که بهش نیاز داره در داخل خانه پیدا نمی کنه و این میشه که خود به خود میره خارج از خونه و خانواده دنبال این نیازهای عاطفیش.
هر نوجوونی یه سری نیازهای غیر مادی داره. از جمله رابطه دوستانه ، توجه ، تشویق و ...
وقتی این نیازها برای نوجوون تامین نشن ، مشکلات به وجود میاد

شما حتما باید تمام سعی و تمرکزتون رو روی این پر کردن نیازهای برادرتون باشید. باهاش بیشتر دوست باشید ، از برادرهای دیگه تون بخواید بیشتر باهاش کانکت باشن ، باهم بیرون و تفریح برید ، باهاش شوخی کنید و ...
هر روزی هم که برای پر کردن این خلاء ها تعلل بیشتری به خرج بدید انجامش سخت تر از قبل میشه. نباید بیش از این بی تفاوت باشید و فقط نظاره گر باشید

ممنون آقا بابك
من اصلا نسبت بهش بي توجه نيستم.شما يك پسريد وبهتر برادرتونو درك ميكنيد.از بين خواهرام فقط من چادريم واون هميشه به من ميگه تو آبرومو ميبري واسه اينكه هيچكس الان چادري نيست.ما تو يك شهر بزرگ وبالا شهر هستيم اينجا كمتر دختر چادري پيداميشه.با اينكه خيلي براش زحمت كشيدم وخيلي دوسم داره وهميشه خونه روطوري گرم ميكنيم كه بهتر بشه اما از دوران راهنماييش دنبال دوست دختر بود.نگراني من بيشتر از اين دختره كه هم فاميله وهم بديش به همه ثابت شده.خواهرم امشب باهاش حرف زد گفت من خواهرشوهرمو ميشناسم اون با دوستاي كثيف برادرش رابطه داره اما اون دختر جذابو خوشگله وبرادرم بهش گفت حواسم هست.اون شب باهاش رفته بيرون وبه برادرم گفته به بابام زنگ بزن بگو من با توام تا نگران نشن درصورتي كه اون دي جي مجالسه ومجالس پارتي تو باغو ...ميره.به خدا الان عذاب ميكشم درمورد يك دختر كه ميدونم به اشتباه وبي عقلي خانوادش تو اين راه افتاده اينطور حرف ميزنم.خدا منو ببخشه.اما دوست دارم جلو يك اتفاق بدو بگيرم.ميترسم برادرم بي عقلي كنه.من هميشه با مشاور درموردش حرف ميزنم وفقط وفقط محبت ميكنم بهش.هميشه بغلم ميكنه ووقتي خوابم ويك روز خونه نبوده (خونه برادر اولم يا خواهرم ميره)مياد ميبوسدم.هميشه ميگه هروقت كاري داشتي بهم بگو.خيلي دوسش دارم.

برادر شما هم مثل غالب هم نسل های خودش فکر می کنه و امروزیه. صرفا دوستی با دختر برای نوجوونهای امروزی بد نیست و زیاد از این بابت نگران نباشید. هر از گاهی یه تلفنی با هم می زنن ، نهایتش با هم برن پارک یا سینما. از تنهایی هم در میان چه اشکالی داره
اما حدود و اعتدال خیلی مهمه. تا اون زیاد جای نگرانی نداره. اما کسی در این سن و در این شرایط هست لازمه که یه حداقل آگاهی رو داشته باشه. اگه یه موقع طرفش دختر یا پسرهای ناباب و خلاف کار بودن ، برادرتون بتونه تشخیص بده. خطر رو از تفریح و خوش گذرونی تشخیص بده
رابطه با دوست دختر در این حد تلفن و پارک رفتن خیلی بد نیست ، اما اگر روابطشون از اعتدال خارج شد و اون طرفش هم به قول خودتون هفت خط و ناباب باشه و برادر شما هم ناآگاه باشه شاید منجر بشه خیلی کارهای دیگه هم با هم بکنن و رابطه جنسی که باز اگر برادرتون آگاهی کمی داشته باشه منجر به بیماری یا خدایی نکرده ایدز و غیره هم بشه. پس آگاهی خیلی مهمه. اینکه از خطرات احتمالی آگاه باشه و خطرات رو بشناسه
این مورد برای دوستان پسرش هم صادقه. اتفاقا دوستان ناباب پسر خیلی خطر آفرین تر هستند تا دوستان ناباب دختر برای پسری با شرایط برادر شما. دوستی و رفت و امد با هم جنس خوب و لازمه باز اینم در حد اعتدال. مثلا فوتبالی برن ، تفریح های عرف برن و ... اما باز اگر برادرتون ساده و نا آگاه باشه همین دوستی ها هم می تونه براش خطر آفرین بشه. مرسیم ترین خطرش سیگار و اعتیاد می تونه باشه. که اگر ساده باشه و در جو این موارد قرار بگیره حتما بهش دچار میشه

یکم از شرایط برادرتون بیشتر بگید. مثلا الان چیکار می کنه. تحصیل یا کار دیگه
به چی علاقه داره. خلق و خوش چطوره و ...
تا بهتر بتونیم بگیم چطور می تونید بیشتر باهاش ارتباط برقرار کنید و جذبش کنید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بابک 1369

برادر شما هم مثل غالب هم نسل های خودش فکر می کنه و امروزیه. صرفا دوستی با دختر برای نوجوونهای امروزی بد نیست و زیاد از این بابت نگران نباشید. هر از گاهی یه تلفنی با هم می زنن ، نهایتش با هم برن پارک یا سینما. از تنهایی هم در میان چه اشکالی داره
اما حدود و اعتدال خیلی مهمه. تا اون زیاد جای نگرانی نداره. اما کسی در این سن و در این شرایط هست لازمه که یه حداقل آگاهی رو داشته باشه. اگه یه موقع طرفش دختر یا پسرهای ناباب و خلاف کار بودن ، برادرتون بتونه تشخیص بده. خطر رو از تفریح و خوش گذرونی تشخیص بده
رابطه با دوست دختر در این حد تلفن و پارک رفتن خیلی بد نیست ، اما اگر روابطشون از اعتدال خارج شد و اون طرفش هم به قول خودتون هفت خط و ناباب باشه و برادر شما هم ناآگاه باشه شاید منجر بشه خیلی کارهای دیگه هم با هم بکنن و رابطه جنسی که باز اگر برادرتون آگاهی کمی داشته باشه منجر به بیماری یا خدایی نکرده ایدز و غیره هم بشه. پس آگاهی خیلی مهمه. اینکه از خطرات احتمالی آگاه باشه و خطرات رو بشناسه
این مورد برای دوستان پسرش هم صادقه. اتفاقا دوستان ناباب پسر خیلی خطر آفرین تر هستند تا دوستان ناباب دختر برای پسری با شرایط برادر شما. دوستی و رفت و امد با هم جنس خوب و لازمه باز اینم در حد اعتدال. مثلا فوتبالی برن ، تفریح های عرف برن و ... اما باز اگر برادرتون ساده و نا آگاه باشه همین دوستی ها هم می تونه براش خطر آفرین بشه. مرسیم ترین خطرش سیگار و اعتیاد می تونه باشه. که اگر ساده باشه و در جو این موارد قرار بگیره حتما بهش دچار میشه

یکم از شرایط برادرتون بیشتر بگید. مثلا الان چیکار می کنه. تحصیل یا کار دیگه
به چی علاقه داره. خلق و خوش چطوره و ...
تا بهتر بتونیم بگیم چطور می تونید بیشتر باهاش ارتباط برقرار کنید و جذبش کنید

---

خیلی ساده باید فکر کرد که دوستی محدود به پارک و ... بشه

ديپلمه است دوتا دانشگاه قبول شد اما نرفت.الان پشيمونه.تا چند وقت پيش با برادرم كار ميكرد الان بيكاره.ودنبال كارميگرده.امسال ميخواد بره دانشگاه يا سربازي.سيگارم ميكشه اما دور ازچشممون.دوستاش همه پولدارتر ازخودمونن.چه صدتومن چه بيشتر قدرپولشو نميدونه به خاطر همين برادرم زياد حقوق نميدادبهش.ميگفت كم پول باشه به راه بدنميوفته.من از رابطه بد ميترسم براش چون اونا خانواده مكاروباج گيري هستن وهمه مشاورايي كه خواهرم رفته همينو گفتن..اون دختر باتمام پسراي فاميلمون دوست شده اما همشون از برادرم بزرگترن وبرادرم از همشون احساساتي تره.بيشتر يا بهتر بگم همه مشكلش بيكاريه.وقتي كار ميكرد خيلي سر به راهتر بود.

سلام

درک تون می کنم خواهر . این زمونه برا آدمی ک می فهمه سخت می گذره . خوش ب حال اونایی ک خودشونو زدن به دیوونگی و نفهمی

فکر میکنم برادرتون به تغییر فضا نیاز داره . راستش فضا خیلی مهمه حتی من به نفس هم اعتقاد دارم

یه مدت دور باشه از این فضا و بره به محیط سالم تر شاید موثر باشه

امروز براش نامه نوشتم گذاشتم توجيبش.وقتي سرحال بود گفتم يه چيزي ميخواستم بگم امابرات نوشتم.اونم رفت خوند بعد رفت سوزوندش تاكسي نبينه.حرفاي من روش خيلي اثر ميزاره.براش كلي از خوبياش ومثالهايي درمورد هر خصوصيت اخلاقي خوبش نوشتم.متوجه شدم كه خيلي از حرفام انرژي گرفته.يه سگ خريده گذاشته باغ دوستش وميگه به خاطر سگم ميخوام برم يه جا ديگه زندگي كنم.ما هر چي مشاورا گفتن انجام داديم وفقط بهش محبت ميكنيم.فقط در يك مورد كه ميخواست با شوهر خواهرم قليون بكشه تو اتاقش من نذاشتم.اول با محبت بعدشم بهش گفتم من نميزارم.اين كارا جاش توخونه نيست.قليون تو ماشين شوهر خواهرم بود ومن ميدونستم اون تحريكش كرده.باصداي بلند بهش گفتم كه شوهر خواهرم حساب كار دستش بياد.اونم تا ديده بود هواپسه رفته بود بيرون.اونا خانواده بدي هستن.خيلي اذيتمون كردن.خواهرم دوست نداره ازش جدابشه اما منم بهش گفتم برادرامو دوست دارم ونميزارم بدبختشون كنه.هميشه باعث رفتار بد برادرم ميشه.منم سعي ميكنم با محبت درستش كنم.اون از محبت برادرم نسبت به من خوشش نمياد وبه خواهرم گفته خداكنه...بايك آدم معتاد ازدواج كنه تا من بهش بخندم.منم سعي ميكنم بديهاشو پيش برادرم نگم وفقط غير مستقيم بهش ثابت كنم.برادرمو خيلي دوست دارم.