-
همسرم را گم کرده ام
:73:دوستان عزیز سلام امیدوارم با خواندن شرح حال من به من کمک کنید تا مشکلم حل شود من وهمسرم دو سال پیش پس از کوشش بسیار برای راضی کردن خانواده هایمان به عقد هم درآمدیم درحالیکه هر دو دانشجو بودیم و منبع درامدمان پروِژه های تحقیقاتی بود که گاه به گاه می گرفتیم چون خانواده او تهران بودند من به خانه دانشجویی او رفته و زندگی ساده اما توام با خوشبختی را می گذراندیم همسرم همیشه از خانواده اش گریزان بود با اینکه به نظر من آنها افرادی دوست داشتنی و معقول بودن که هیچگاه مرا نیازردند ولی همسرم را مادام مسخره می کردند من و علی با هم و با خانواده هامام زندگی خوبی داشتیم ورق روزگار از وقتی برگشت که علی در بانک تهران مشغول کار شد و ما مجبور شدیم مدتی از هم دور بمانیم علی در این مدت بسیار غیر عادی شد تا اینکه یک بار مه من به تهران رفته بودم وادارم کرد با ماشین پدرش به مسافرت برویم می گفت دیگر قصد برگشتن ندارد ولی به اصرار من برگشتیم خانواده ها در حال جور کردن سور وسات عروسی ما بودند که علی اقدام به خود سوزی کرد و متاسفانه 65٪ دچار سوختگی شد می گفت از دست پدرش این کار را کرده بغیر از صورت و نقاط حساس بدنش همه جایش سوخته بود باز هم در مدتی که مهدی اصفهان بستری بود من با خانواده او و آنها با من رابطه خوبی داشتیم اما حالا بعد از رفتن علی به تهران پس از آخرین تماسی که برای تبریک تولد من گرفت دیگر از او خبری نیست نه خانواده اش جواب تلفن می دهند و نه خودش حتی وقتی با خبر شدن ما برای دیدار علی می رویم خانه را ترک کردند دایی بزرگش را واسطه قرار دادم تا ببینم مشکل چیست به او گفته بودن فقط به فکر گرفتن سالن برای عروسی هستند و قصد دیگری ندارند ولی آنها حتی به پیامهای محبت آمیز من هم پاسخ نمی دهند به نظر شما چرا؟ در حالیکه جدایی ما از هم این قدر که به نفع من است به ضرر علی است
-
RE: همسرم را گم کرده ام
با سلام.
مساله ی عجیبی رو مطرح کردید که تاکنون برای مراجعان من پیش نیومده بود. از شرح حال برمی یاد که غریبه بودید و بجز دانشجو بودن و پروژه های تحقیقاتی شناخت دیگری از هم نداشتید و مسائل خانوادگی هم رو نمی دونستید. اینکه علی آقا چطور خودسوزی کرده و الان کجاست شاید زمان زیادی ببره که روشن بشه...
اما مساله ی قابل توجه این هست که نگفتید خودتون دارید چکار می کنید و برنامه ی فعلی و آینده چطور خواهد بود؟ من فکر می کنم درگیر مسائلی شدید که بخش بزرگی از اون از کنترل شما خارج بوده واصلا به شما مربوط نمی شد.
انتظار کشیدن و فکر کردن های طولانی تنها یه کاری هست که می تونید انجام بدید اما هزاران کار خلاق هست که می تونه شما رو رشد بده و نباید از اون غافل باشید. دنبال این باشید که همیشه رشد کنید و دقیقا اینطوری هست که آدم های بالغ و فهمیده جلوی شما سبز می شن نه آدم هایی که براحتی با زندگی خود و دیگری بازی کنن....
از بابت مسائل پیش امده دلخوری شدید نداشته باشید و تلاش کنید در روال فعلی زندگی تغییر ایجاد کنید.
من مطمئن هستم که هدفمندی شما خیلی زود نتیجه می ده و اون موقع بیشتر می تونید سرتون رو بالا بگیرید...
موفق باشید. میر سعید جعفری
-
RE: همسرم را گم کرده ام
سلام از اینکه به من پاسخ دادید متشکرم پرسیده بودید که من اکنون چه می کنم در حال حاضر رتبه 17 در آزمون کارشناسی ارشد را آورده ام و منتظر نتایج هستم و در عین حال یک پروِژه تحقیقاتی منطق فازی هم دارم که با همکاری دانشگاه اصفهان و سوربن فرانسه رویش کار می کنم روزهایم را تنها به انتظار نمی گذارم ولی خیلی دلم می خواهد بدانم با اینکه همسرم و خانواده هاش به هر نحوی سعی می کنند از ما فرار کنند و با اینکه د ر آخرین مکالمه ام با همسرم وی تنها نگرانیش این بود که نکند من قصد جدایی از وی را داشته باشم آیا باید به سراغ او بروم یا باز هم به او فرصت ترمیم روحش را بدهم آخر او پس از حادثه بارها به من گفت که فرصت می خواهد خواهش می کنم راهنماییم کنید صفورا
-
RE: همسرم را گم کرده ام
حتما این کار رو بکن و به سراغ نامزدت برو و در مورد مسایل مالی خانوداه نامزدت اگر می توانی از طریق نامزدت و بدون اطلاع کسی کمکی بهشون کنی در واقع به زندگیه خودت کمک کردی من این تجربه رو داشته ام مطمئن باش پشیمون نمی شی
-
RE: همسرم را گم کرده ام
صفورا جان سلام
چند تا سئوال برام پيش اومده
آيا در جريان جزئيات اختلافات همسرت با خانواده اش نبودي ؟ شوهرت و خانواده اش چرا با وجود اين همه اختلافات در ارتباط با شما هماهنگي دارند؟ چه دليلي داشت كه شوهرت بودن مقدمه مي خواست در شهري كه به مسافرت رفته بوديد بماند؟واسه من يك كمي پيچيده است . ممكنه بيشتر در مورد شخصيت شوهرت توضيح بدي.
-
RE: همسرم را گم کرده ام
سلام. من خيلي براي مشكلي كه براي خودت و نامزدت پيش اومد متاسفم و اميدوارم هر چه زودتر راه حلي يا خبري از نامزدت بشه!(البته عقد كردين ديگه و من فكر مي كنم اگر از راه حل هاي معمول به نتيجه نرسيدين مي توني از طريق قانوني هم پيگيري كني شايد واقعا" يكي اين وسط به يه كمكي احتياج داشته باشه كه شما علي رغم اينكه با هم بودين نذاشته بودن كه بوئي ببرين)
در ضمن قبوليتونو تو ارشد پيشاپيش با اين رتبه خوبي كه آوردين تبريك ميگم.اين يكي از اشكالات تالار ماست كه به محض اينكه يكي ميگه من يه مشكلي دارم بصوص اگه خانوم باشه سريع بهش ميگن شما شناختي از طرف مقابل نداشتي يا اينكه فكر مي كنن الان درمانده و افسرده يه گوشه اي افتاده و منتظره كه يا مشكلشو يكي حل كنه يا بايد صورت مسئله پاك بشه تا مشكلي نباشه!
ولي به هر صورت اگرهر آدمي موفقترين فرد دنيا هم باشه دوست داره اين پيروزي را به دور از بلاتكليفي و در كنار كسي كه از همه بيشتر دوسش داره جشن بگيره.بيشتر پيگيري كنيد و به صداي قلبتون گوش بدين.موفق باشيد!
دورترها آوائي است كه مرا ميخواند....
-
RE: همسرم را گم کرده ام
سلام صفورا جان شاید اون موقع توی عصبانیت خودسوزی کرده و بعد فکر کرده که با این شرایطی که داره زندگی تو رو خراب نکنه شاید منتظر عکس العمل بیشتری از توهه کمکش کن حتی اگه دوست نداشته باشه و تورو انکار کنه
-
RE: همسرم را گم کرده ام
سلام صفورا جان . شاید این آقا در گذشتش موردی داشته یا خدای نکرده اتفاق ناهنجاری براش اتاده بوده که تو ذهنش و توی روحیش اثر بدی گذاشته و نتونسته اونو از ذهن خودش پاک کنه . حتما راجع به گذشتش تحقیق کن. ببین این چیه که ازش فرار میکنه.
-
RE: همسرم را گم کرده ام
سلام. صفورا جان بیشتر توضیح بده . بعد از خودسوزی همسرت دقیقا چه اتفاقی افتاد ؟؟؟
-
RE: همسرم را گم کرده ام
صفورا جان
تو دختر تحصيلكرده و با كمالاتي هستي و من فكر مي كنم اين مي تونه خودش در تصميم گيريت موثرتر باشه . بهترين كسي كه مي تونه كمكت كنه خود شمائي ، ببينم : خودت تا حالا به اين جمله ات كه گفتي {ورق روزگار از وقتی برگشت که علی در بانک تهران مشغول کار شد و ما مجبور شدیم مدتی از هم دور بمانیم علی در این مدت بسیار غیر عادی شد } فكر كردي و آيا دنباله علتش گشتي ، ضمنا علي و مهدي چه كساني هستند ؟ ( كدومشون همسرتونه ) ............... كمي به عقب برگرد و دنبال دلايل قانع كننده اي باش
اينكه : 1 - چرا همسرت بعد از مشغول شدن در بانك دچار تغيير رفتار شد ؟
2 - چرا به خاطر خونوادش خودسوزي كرد ؟
3- چرا ازت فاصله گرفتن و جواب پيامهاي محبت آميزت رو هم نميدن ؟
صفورا جان تنها كسي كه مي تونه پاسخي براي اين سوالها پيدا كنه فقط و فقط خودت هستي . حتي اگه شده با خانوادت برو تهران و دليل اين رفتار غير طبيعي رو بدون ( اين حق مسلمه توئه )!
چون من هم تصور مي كنم خونواده همسرت غير عادي رفتار ميكنن و حالا مثلا دنباله سالن گشتن و فراهم كردن مقدمات عروسي كه اينهمه پنهان كاري نداره عزيزم .
موفق باشي عزيزم و به خدا توكل كن