چطور همیشه و در همه حال روی احوالاتم کنترل داشته باشم؟

سلام دوستان

مشکلم واضحه (برای خودم) اما انتقالش سخته.

نمیدونم چطور برای این همه مخاطب توضیحش بدم که همه دقیقا به همون صورتی که هست، درکش کنن.

تلاش بی فایده ای به نظر میرسه، اما چاره ای جز تلاش کردن نیست.

تو این تاپیک میخوام خود خودم باشم، و خود خودم یه چیز متناقضه.

تو این تاپیک خود خودم دیده میشه، چیزیکه همیشه ازش وحشت داشتم. و حالا هم باعث استرسم شده.

صورت مسئله اینه: من دو حال کاملا متناقض دارم.

نه این هم صورت مسئله نیست. اصلش اینه که من اصلا نمیدونم مشکل چیه. آره دقیقا همینه.

آه خدایا... اینجوری نمیتونید کمکم کنید. خواهش میکنم حداقل بدترش نکنید. ساده ترین کلمات شما میتونه منو ویران کنه. (این هم از اولین پرتوهای خود خودم! چیزیکه هیچوقت حاضر به اعترافش نبودم)

سلام میشل عزیز

میشل ساده و واضح و راحت صحبت کن چه عملی مرتکب شدی چه کاری یا کارایی کردی که همچین احساسی نسبت به خودت داری
مثال بزن خیلی ساده و راحت! مثلاً به کی چه نوع بدی کردی که حس میکنی آدم بدی هستی؟

سلام آقای روزنه.

خیلی فکر کردم، اما نمیدونم کدوم مثال رو بنویسم که ذهنتون رو منحرف نکنه.

فکر کنم بیشتر مایل باشید اتفاقی که توی تاپیک حال و احوال نوشته بودم، رو بنویسم، اما اگه بنویسمش فایده ای نداره. نمیتونید از این مثال ها من رو بیرون بکشید. کار خیلی سختیه. تاپیک روی مثال هام متمرکز میشه، نه خودم.

چرا فکر میکنی نمیتونیم ؟ من همین الانم میدونم تو چطور دختری هستی .یکی رو مثل تو میشناختم اما نه به شدت تو! هنوز هم با دوگانگیش زندگی میکنه گرچه که به خیلی ها ضربه زد و خودش هم کم ضربه نخورد!
یه روز ویدای عزیز یه مطلب قشنگ تو پستی گذاشته بود هاله های انرژی (مثبت و منفی)
من خوندمش و باور کن قبلش به شدت بهش اعتقاد داشتم یعنی از هر آدمی تو زندگیم سیگنال میگیرم یا مثبته یا منفی!
ولی از تو نتونستم هیچکدوم این سیگنالها رو حس کنم گاهی مثبت گاهی منفی !!! ببین این سیگنال که میگم مطمئنم تو میفهمی منظورم چیه نه اینکه پستی که ناله کردی منفی بده پستی که شاد بودی مثبت بده نه اصلاً . یه چیز دیگست بعضی آدمها بازخور انرژیشون زیاده. و حتی بدون دیدن حضوری هم این هاله انرژی ساطع و تابش شده رو دریافت میکنن.

پس شما دوگانه بودن من رو متوجه شدید. معمولا کسی اینو متوجه نمیشه. خب حالا سوال اینه که چطور میشه این دوگانگی رو با این عمق، از بین برد؟ چطور میتونم حال خوبم رو پایدار و دائمی کنم. از کجا شروع کنم؟ به چه ترتیبی به مشکلاتم بپردازم؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط میـشل

من یه آدم دوگانه هستم.... قبلنا فقط یک چیز بودم....

---

خوب آره دیگه خودت اشاره کردی :devilish:

مطمئنم خودت تقریباً تمامی راه ها رو پیدا کردی و تقریباً اگه بخوام حرفی بزنم واست تکراری باشه ولی یه چیز مهم !

من به این نتیجه رسیدم که تو میتونی بین این دو یکی رو غالبتر کنی! یعنی چی؟ ببین میشل این تو ذاته کندنش به این راحتی ها نیست اصلاً خود ذاته خودتی خود خودت . سعی کن کمی از ورطه فوق عقلی و منطقی بودنت فاصله بگیری بعضی وقتا بذار هر چیزی خودش پیش بیاد زیاد دست و پا نزن سعی کن نیمه خوبتو به نیمه بد غالب کنی ولی باید بپذیری که هر دوش رو داری باهاش زندگی کن ولی بهش بی توجه باش بذار هر چی میخواد بگه بذار کم کم کمرنگ بشه. اما یه پیشنهاد!

فیلم ذهن زیبا رو دیدی ؟ اگه ندیدی حتماً حتماً حتماً برو دانلود کن و ببین ! در مورد یک پروفسور آمریکایی ریاضیدان خالق دینامیک سیستم های ریاضیه که شخصیت دوگانه داره. نمیگم مثل اونی ولی شاید یکسری رفتارهاش تو رو به فکر واداره فیلم خیلی قشنگیه منو که به فکر واداشت. در حال حاضر همینا به ذهنم اومد ببخش دیگه. ولی به نظرم کمی هم به احساست اجازه جولان دادن بده فوق منطقی بودن بعضی وقتا زیان آوره. شاد باشی

سلام ميشل عزيز من روح تورو مثل اون كودك آواتارت دوست داشتني ميبينم.توبيشتر احساسي هستي تا منطقي.اما چون خيلي اطلاعات داري ميتوني منطقي تر از بقيه حرف بزني.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط bird.1

سلام ميشل عزيز من روح تورو مثل اون كودك آواتارت دوست داشتني ميبينم.

---

آآآآآه برد عزیزم.... اون چیزیه که من دلم میخواد باشم.... نه چیزیکه الان هستم...... ببین چشماش چطور لبخند میزنن؟ چشمای من یه روزی همین برق رو داشتن....

وسوسه شدم آواتارم رو عوض کنم و دنبال یه هیولای سیاه بگردم......... اما این تصویر قدرتش رو داره که باعث لبخند من بشه. شاید برات باور کردنی نباشه که حتی یه لبخند ساده هم برای من سخته. البته نه همیشه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط bird.1

توبيشتر احساسي هستي تا منطقي.

---

درسته.

عزيزم آواتارتو عوض نكن بهتره جلوچشمت باشه تا بتوني مثل اون شادو سرزنده باشي.احساس گناهو از خودت دور كن.اگر اشتباه نبود توبه هم وجود نداشت.فقط وفقط بايد وبايد خودتو ذات خوبو پاكتو دوست داشته باشي.ذات تو همون كودك معصومو بي گناهه كه به ديگران انرژي ميده همينطور كه تو تاپيكاي مختلف از تو انرژي گرفتم.ما آدما خوبيم اگر فراموش نكنيم يه روز مثل اون بچه خوب خوب خوب بوديم.

چقدر ساده در مورد انسان بودنم اشتباه می کردم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط میـشل

نه این هم صورت مسئله نیست. اصلش اینه که من اصلا نمیدونم مشکل چیه. آره دقیقا همینه.

---

اصلش درک نادرست از انسان بودنه.

و درک نادرست از سیستمی که داری توش زندگی می کنی.

و درک نادرست از زندگی.