ای کاش میشد احساساتمو خاموش کنم

نمیدونم چی شد که اومدم مشکلمو اینجا بگم ولی میگم من یه پسر 19 ساله هستم و دانشجو اما به نظر خودم هنوزم که به این سن رسیدم نمیتونم رو احساساتم کنترل داشته باشم

با دختری توی دانشگاه ارتباط برقرار کردم و خب بدلیل اینکه اون دختر درست و موجهی نبود و دنبال تنوع رابطمون بهم خورد و الان با یکی دیگه در ارتباطه

اما این مسئله منو مجبور کرد کمی فکر کنم و دیدم توی روابط من خیلی احساسی عمل میکنم یا زیادی اهمیت میدم یا زیادی سرد و بیخیال رفتار میکنم

و همیشه هم همینطوری میشه و میدونم درست نمیشه الانم تو این سردرگمی خودم چندتا راه کار بیشتر ندارم
یا باید یکی جایگزین قبلی بشه که هیچ تضمیمنی نیست دوباره تکرار نشه این چرخه

یا باید خودمو سرگرم چیزای دیگه بکنم که اینم انجام دادم و موقتا تاثیر گذار بود

و یا باید احساساتمو عین یه دکمه یه سوییچ خاموش کنم که دیگه هیچ احساسی نداشته باشم چون اینطوری خودمو اذیت میکنم

ای کاش بتونم جوابی بگیرم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط art73

نمیدونم چی شد که اومدم مشکلمو اینجا بگم ولی میگم من یه پسر 19 ساله هستم و دانشجو اما به نظر خودم هنوزم که به این سن رسیدم نمیتونم رو احساساتم کنترل داشته باشم

با دختری توی دانشگاه ارتباط برقرار کردم و خب بدلیل اینکه اون دختر درست و موجهی نبود و دنبال تنوع رابطمون بهم خورد و الان با یکی دیگه در ارتباطه

اما این مسئله منو مجبور کرد کمی فکر کنم و دیدم توی روابط من خیلی احساسی عمل میکنم یا زیادی اهمیت میدم یا زیادی سرد و بیخیال رفتار میکنم

و همیشه هم همینطوری میشه و میدونم درست نمیشه الانم تو این سردرگمی خودم چندتا راه کار بیشتر ندارم
یا باید یکی جایگزین قبلی بشه که هیچ تضمیمنی نیست دوباره تکرار نشه این چرخه

یا باید خودمو سرگرم چیزای دیگه بکنم که اینم انجام دادم و موقتا تاثیر گذار بود

و یا باید احساساتمو عین یه دکمه یه سوییچ خاموش کنم که دیگه هیچ احساسی نداشته باشم چون اینطوری خودمو اذیت میکنم

ای کاش بتونم جوابی بگیرم

---

سلام.راه حل خودتون از همه بهتره.خودتونو سرگرم كاراي ديگه بكنيد تا هم خودتون اذيت نشيد وهم به سر نوشت بقيه كه اين راهو تا آخرش رفتن وخبره شدن دچار نشيد.چرا فكر ميكنيد دوستي باجنس مخالف ميتونه چاره ساز باشه؟

دوست و برادر عزیزم،
هرگز نمی توانید و شدنی هم نیست که احساسات خودتون رو خاموش کنید، می دونید چرا؟ چون شما روشنشون نکرده اید! به همین سادگی... ما فقط چیزهایی رو می تونیم خاموش کنیم که بدونیم چطوری روشن می شوند! اما فعلا به هیچ وجه سراغ رابطه جدید نروید اما صورت مساله رو هم پاک نکنید، یعنی شما باید توانمند شوید و مهارتهای ایجاد و حفظ روابط و تعاملات رو بخوبی یاد بگیرید
فعلا در موقعیتهایی که خانم مورد نظر رو امکان داره ببینید یا در اون موقعیت خاطراتی رای شما زنده می شه، قرار نگیرید مثلا به رستوران، یا پارکی که قبلا با هم می رفتید، نروید و غیره
به هیچ وجه خودتون رو سرزنش نکنید
برای اوقات فراغت از کار یا مطالعه تون برنامه ریزی داشته باشید
حرفهای دلتون رو خوب گوش کنید، اما با مغزتون تجزیه و تحلیل کنید( گاهی اشتباه می کنیم و حرفهای دلمورو گوش نمی کنیم و سرکوبش می کنیم، این خوب نیست، بگذارید حرفش رو بزنه اما با مغزتون اون رو تجزیه و تحلیل کنید و بعد انجام دهید، لذا وقتی می خواهید کاری کنید، اول از خودتون بپرسید این کار رو کی گفته؟ دلم یا عقلم؟ اگر جواب دل بود، بگویید دو روز دیگه انجامش می دهم!
هرگز از اون خانم به بدی یاد نکنید
مهارتها رو یاد بگیرید
موفق باشید و سوالی بو بپرسید

سلام دوست من

خاموش کردن که اصلا ممکن نیست
شما فقط میتونی احساساتتو نشون ندی که اون اصلا راه عاقلانه ای نیست چون میشی یه آدمی که درون و بیرونش با هم فرق میکنه و یه خود درگیری تا آخر عمر پیدا میکنی
احساسات ما برآیند افکار ما هستن
اگه میخواین احساساتتون رو تعدیل کنید بیشتر فکر کنید

در این مورد فکر کنید که از رابطه با چند خانوم (یکی بعد از دیگری) چه هدفی دارید و چه منفعتی نصیبتون میشه جز اینکه شما هم تبدیل به یه آدم تنوع طلب بشید؟
هر بار که شما شکست عشقی میخورید مقداری از انرژی عاطفی ای که باید سرمایه تون برای زندگی آینده تون باشه خاموش میشه

زیبایی و جذابیت جنس مخالف را فقط و فقط در یک نفر باید ببینید و اونم همسریه که میخواید باهاش خونواده ای رو بسازید که آغوش آرامش بخشتون در سالهای آیندۀ زندگیتون میشه
در دیگران اگه دیدید بدونید که این بزرگترین فریب طبیعته فریبشو نخورید
و سلامت زندگیتون رو فدا نکنید

شما هر چی که بیشتر و بیشتر به جنس مخالف فکر کنی و باهاش ارتباط داشته باشی نیازت بهش بیشتر و بیشتر میشه و احساسات کم کم و خود به خود سرد و سردتر میشه و یه روزی به قوی بودن احساساتت و خرج کردنش برای اونی که لایقشه نیاز داری حسرت این روزایی رو میخوری که احساساتی داشتی که برای کسی خرج کنی

پس خاموششون نکن و قدرتشون رو ذخیره کن و ذره ذره خرج رهگذرهای زندگیت نکن تا بتونی یه روزی روشون سرمایه گذاری کنی و اون قلب دست نیافتنی و ارزشمندی که لایق زحمته به دست بیاری

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط unknownGirl

سلام دوست من

خاموش کردن که اصلا ممکن نیست
شما فقط میتونی احساساتتو نشون ندی که اون اصلا راه عاقلانه ای نیست چون میشی یه آدمی که درون و بیرونش با هم فرق میکنه و یه خود درگیری تا آخر عمر پیدا میکنی
احساسات ما برآیند افکار ما هستن
اگه میخواین احساساتتون رو تعدیل کنید بیشتر فکر کنید

در این مورد فکر کنید که از رابطه با چند خانوم (یکی بعد از دیگری) چه هدفی دارید و چه منفعتی نصیبتون میشه جز اینکه شما هم تبدیل به یه آدم تنوع طلب بشید؟
هر بار که شما شکست عشقی میخورید مقداری از انرژی عاطفی ای که باید سرمایه تون برای زندگی آینده تون باشه خاموش میشه

زیبایی و جذابیت جنس مخالف را فقط و فقط در یک نفر باید ببینید و اونم همسریه که میخواید باهاش خونواده ای رو بسازید که آغوش آرامش بخشتون در سالهای آیندۀ زندگیتون میشه
در دیگران اگه دیدید بدونید که این بزرگترین فریب طبیعته فریبشو نخورید
و سلامت زندگیتون رو فدا نکنید

شما هر چی که بیشتر و بیشتر به جنس مخالف فکر کنی و باهاش ارتباط داشته باشی نیازت بهش بیشتر و بیشتر میشه و احساسات کم کم و خود به خود سرد و سردتر میشه و یه روزی به قوی بودن احساساتت و خرج کردنش برای اونی که لایقشه نیاز داری حسرت این روزایی رو میخوری که احساساتی داشتی که برای کسی خرج کنی

پس خاموششون نکن و قدرتشون رو ذخیره کن و ذره ذره خرج رهگذرهای زندگیت نکن تا بتونی یه روزی روشون سرمایه گذاری کنی و اون قلب دست نیافتنی و ارزشمندی که لایق زحمته به دست بیاری

---

متاسفانه من طی زمان عقایدم عوض شده و حس میکنم همچین فردی وجود نداره و جس میکنم اگر در آینده فردی باشه که قصد ازدواجم باهاش داشته باشم با خرج کردن احساساتم بازم رابطه بهم میخوره و احساساتم سردتر میشه

سلام دوست عزیزم
اینکه بخوای کسی رو جایگزین اون دختر کنی که کار درستی نیست خودتم میدونی چرا. به خاطر اینکه ممکنه دوباره ضربه بخوری و...
اینکه بخوای احساست رو هم خاموش کنی بازم شدنی نیست
پیشنهاد من اینه که در مورد رهایی از وابستگی ر روشهای اون سرچ کنی و تا میتونی سعی کنی وابستگی رو در خودت به حداقل برسونی
منم یه موقعی اینطوری بودم و تنها کاری که در نهایت تونستم بکنم این بود که توی یه کتابی یه جمله ای خوندم که نوشته بود
وابستگی به هر شکل و نوعی زیان آوره
و از اون موقع سعی میکنم روی احساسم کنترل داشته باشم
شاد باشی