تردید دارم،دوستان تورا خدا کمکم کنید!
سلام به همه عزیزان
من دختری 26 ساله هستم تحصیلکرده ،که اصلا" دلم نمی خواد ازدواج سنتی داشته باشم همه عمر دلم می خواست با کسی که عاشقانه دوستش دارم ازدواج کنم.به خاطر شرایط اجتماعی خانواده نامزدی نداریم بنابراین با توجه به وسواس من در ایده آل های مد نظرم اگه بخوام سنتی ازدواج کنم می ترسم.خیلی خواستگارا را رد کردم .
من تا حالا عاشق کسی نشده بودم و آدم سختگیری هستم در انتخاب.تا اینکه با کسی آشنا شدم که ظاهر دلخواه منو داره.اخلاقاش کاملا" برام دوست داشتنی و محترم،پسری با قبول اعتقادات مذهبی وباهوش و تحصیل کرده و شغل خوب.و بسیار با احساسات پاک و زیبا.وقتی به من پیشنهاد ازدواج داد بسیار خوشحال شدم اما وقتی شرایطشو گفت تا چند روز دیوانه شده بودم.آخه اون قبلا" یکبار زندگی نا موفق داشت!و بدتر اینکه یه پسر هم داره که البته حضانتشو به خانمش داده.من تا حد مرگ دوستش دارم اما خانوادم مخالفند و منو می ترسونند!من دیگه نمیتونم کسی رو پیدا کنم که اینهمه ایده آلهای منو یکجا داشته باشه و اینقدر هم عاشق من باشه!منم شدیدا"عاشقشم و بدون اغراق حاضریم برا هم جون بدیم!
آیا این مشکلات وی که از نظر من بی اهمیت هستند(هر چند دلم می خواست من اولین همسر وی باشم) می تونند در آینده برام مشکل زا باشند؟
با خانواده ام چه کنم؟من دوست دارم با کسی ازدواج کنم که خودم دوستش داشته باشم نه اینکه فقط مورد تایید اونا باشه.
RE: تردید دارم،دوستان تورا خدا کمکم کنید!
سلام فرزانه جون!
خب،ببین واسه چی تو اون ازدواج اولش ناموفق بوده/
بعدش اینکه ببین رفتار خودش یا خانومش یا اخلاقاشون یا کاراشون مال کدومشون اشتباه بوده /
ببین مشکل از کدومشون بوده؟؟
بعدش فکرای خودت و کمکای بقیه ی دوستان رو بزار رو هم و یه تصمیم درست حسابی بگیر/
خونواده هم با صحبت و رایزنی خودت و خونوادهی اون آقا راضی میشن به امید خدا/
فقط یادت باشه که به خدا توکل کنی!!!
موفق باشی و به عشقت برسی/
RE: تردید دارم،دوستان تورا خدا کمکم کنید!
سلام farzaneh61
به تالار همدردي خوش آمديد
ضمن تشكر از ashegh كه جواب بسيار مختصر و مفيدي را به شما دادند.
اما يك نكته بسيار مهمي كه ما مكرار سعي مي كنيم در اين تالار به آن بپردازيم اينه :
دوست داشتن ريشه نيست. بلكه ميوه هست. دوست داشتن ميوه درختي هست كه اگر آن درخت به درستي آبياري نشه، آفت بزنه ميوه آن يعني عشق و محبت هم از بين مي رود.
شما چندين بار در اين سئوالتون روي اين ميوه (دوست داشتن) تاكيد كرده ايد،اما به درستي اينكه خصوصيات ريز اين آقا در حوزه هاي مختلف چقدر با شما هماهنگ هست بحثي نكرده ايد.
فراموش نكنيد كه اگر ساير معيارها را كم اهميت باشيد، اين دوست داشتن به تنهايي كافي نيست.
لذا بهترين حالت اينه كه ما كسي را دوست داشته باشيم و ساير معيارهايش را نيز در تناسب خود ارزيابي كنيم.
اگر شما بتوانيد چنين معيارهايي را در آن آقا به صورت عملي ببينيد(عملي يعني حدسيات و فرضيات شما نباشد، چيزهايي باشند كه والدينت نيز اقرار كنند و حتي اگر به نزد مشاور رفتيد ايشون هم مانند شما اين معيارها را در او ببيند.) ، آنگاه هم خيال خودتون راحت مي شود، و هم خانواده كمتر مانع مي شود.
شايد در مورد اين آقا از 2 طريق بتوانيد به اين معيارها دست يابيد
يكم: مراجعه حضوري به مشاور خانواده
دوم: يافتن همسر قبلي اين آقا و شنيدن حرفهايش (البته آن خانم حتما خوب اين آقا را نمي گويد، اما شما را با حيطه هاي ناشناخته اي آشنا مي كند.)
RE: تردید دارم،دوستان تورا خدا کمکم کنید!
سلام فرزانه جان
به نظر من نظر خانواده خیلی مهم هست. قبول که ازدواج سنتی را دوست نداری ولی باید بدانی که اگر می خواهی زندگی عاشقانه و خوبی برای طولانی مدت (روی طولانی مدتش تاکیید می کنم) داشته باشی باید حتما از تجربه پدر و مادر استفاده کنی
معمولا پدر و مادر نظرات خودشان را بی غرض به بچه هایشان می گن
در هر صورت حتما باید سر در بیاوری که چرا انها قبلا از هم جدا شدند و چرا اینقدر زندگیشان کوتاه مدت بوده!!!
ایا تو می توانی زندگی طولانی مدت با این اقا پسر داشته باشی؟
و وقتی که از گذشته او کاملا مطمئن شدی و باز دیدی که شرایط ایده ال تو را دارد، باید با خانواده ات صحبت کنی ولی هیچ وقت سعی نکن به زور پدر و مادرت را راضی کنی
نظر پدر و مادر زندگی ادم را محکم می کنه و به ادم اعتماد به نفس و ارامش می ده که یک زندگی جدید را به امید خدا شروع کنی
موفق باشی
RE: تردید دارم،دوستان تورا خدا کمکم کنید!
نکات کاملی دوستان اشاره کردن .
منم این نکته رو اضافه میکنم که فراموش نکنید شکست قبلی باید عاملش مشخص بشه و درصد خطاکاری طرفین هم به همین ترتیب مشخص بشه.
ضمن اینکه در هر صورت کسی که شکست رو قبلا تجربه کرده به لحاظ روحی ممکنه نیاز به محبت بیشتر از گذشته داشته باشه و شاید در رابطه با شما این رفتار رو افراطی نشون داده و شاید در آینده به همین شکل در محبتش افراط کنه.
RE: تردید دارم،دوستان تورا خدا کمکم کنید!
با سلام و تشکر از همه عزیزان
دلایل شکست قبلی رو به من گفته و حتی سهم خودش رو هم صادقانه گفته.بی اعتنایی و عدم عشق به همسر قبللیش که فاصله ها را بین اونا زیاد کرده بود.بطوریکه وقتی همسر ایشان قصد جدایی داشت ایشان تا روز آخر مخالف بودند.همسر قبلی او اصلا کسی نبود که او می خواست چرا که از نظر وی زن باید هم رده مرد باشد در تحصیلات،اطلاعات،دیدگ اه و حتی اعتقادات.اما وی با انتخابی اشتباه کسی را به همسری گزید که از تمام لحاظ پایین تر از خودش بود.بطوریکه وی اذعان میکرد نمی توانست به وی احترامی که باید به همسر نهاد را بجا آورد.حتی میگفت که همسر قبلی اش زن بدی نبود اما هیچگاه نتوانست در همه زمینه ها رضایت شوهرش رو تامین کنه.حتی در پوشش هم حرف شوهرشو قبول نمی کرد.و بقول او اشتباه و گناه اصلی را خودش با انتخاب اشتباه اش مرتکب شده بود!
وقتی هم که میخواست بخاطر فرزندشان جبران کند،و دست از اختلافات بکشد،خانم سابقش کوتاه نیومد!البته او هرگز از زندگی قبلیش راضی نبود و همیشه با اکراه از اون روزا میگه.برخی مسایل ریز و خصوصی هم که به من گفت تا حدود زیادی دلیل جداییش رو توجیه کرده.