بارابطه علي18ساله وزهرای 16ساله چيكاركنم؟ (زهرا با من مطرح کرده )
سلام
من يه دخترخواهر16ساله دارم كه فهميدم بايه پسر18ساله دوسته وعاشقش شده حالاميخوام نهي كنم ازاين كارش ولي نميدونم چيكاركنم كه بفهمه همچين رابطه هايي به دردش نميخوره
ميدونم اگه اعتراض كنم حرفم قبول نميكنه وميگه تودركم نميكني واين چيزي كه توميگي اشتباهه حالامن موندم چيكاركنم وباچه شيوه اي بهش بگم:303:
درضمن فقط اومده به من گفته وهيچكي نميدونه
كمكم كنيد من خيلي سرش ميترسم:316:
RE: بچه ها بگيدباعلي وزهراچيكاركنم؟؟؟؟؟؟؟؟
mahi_noghrei عزیز سلام
پیشنهاد دارم ابتدا یک عنوان مناسب در پست بعدی ذکر کنید تا مدیران عنوان را تغییر دهند.
در عنوان باید مشخص بشه مشکل شما چیه
با یک عنوان واضح تاپیک شما بهتر مورد مطالعه دوستان و کارشناسان قرار میگیره.
موفق باشی:72:
REسر دخترخواهرم نگرانم ميترسم گول بخوره
RE: بچه ها بگيدباعلي وزهراچيكاركنم؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام خوبی خوااااااااااااااااااااااا اااااااهر
قبل از هرچیز باید بگم:اون به شما اعتماد کرده پس باید مثل یه مشاور امین وبا تجربه در حفظ اسرارش کوشا باشین
درمورد مشکل پیش اومده باید بگم که شمابایدباهاش همدردی کنین ومثلا بگین منم وقتی همسن تو بودم با این احساسات زودگذر دوران بلوغ دست وپنجه نرم کردم الان باید خودت رو نشون بدی که چقدر خوددار وبامتانت هستی و یه جورایی بهش بفهمون هرپسری دختری رو بخاد با خانوادش پاپیش میزاره
:305: تازه اون یه پسر18ساله بیکاره سربازی نرفته ماکه دخترمون رو ازسرراه نیاوردیم بدیم دست کسی که هنوز حتی نمیتونه گلیم خودش رو از آب بکشه بیرون
میتونین با آوردن مثال های مشابه وعینی که در اطرافیان اتفاق افتاده و منجربه شکست عشقی واحساسی وعاطفی دختر خانم شده دید زهرا رو به این مساله بازتر کنی
RE: بچه ها بگيدباعلي وزهراچيكاركنم؟؟؟؟؟؟؟؟
من میگم شما داستان خودتونو کامل براش تعریف کنید یا اینکه همین چیزایی که تو تاپیک اتون نوشتین رو بهش بدین بخونه، عمرا دیگه بره سراغ این چیزا :|
RE: بچه ها بگيدباعلي وزهراچيكاركنم؟؟؟؟؟؟؟؟
[size=large]مرسي از عليش وغزالي بزار مفصل براتون بگم
دخترخواهرم خيلي توداره خيلي دخترخوبيه واصلا سمت رابطه هاي بد نرفته من ازهمون موقع كه رفت اول راهنمايي وبرام داستان دخترايي كه تو مدرسه ميشنوه برام تعريف ميكرد ومن راهنماييش ميكردم
تااينكه اومد دوم دبيرستان
امان اردست اين فيس بوك!!!!!
ديدم خيلي پاي كامپيوترميشينه وخيلي باموبايلش ورميره ومصرف شارژش رفت بالا
من اولش باخنده بهش گفتم چيكارميكني ولي اصلابروزنميداد
يه باربهش گفتم زهراجان اگه مشكلي داري به خالت اعتمادكن وبگو چون ديدم پكربوده وناراحته
وخودش ازسيرتاپيازه ماجراروبرام تعريف كرد
كه باعلي توفيس بوك آشنا شده بعدكارشون به تلفن كشيد ويه بارهمديگرديدن
من شااااااااخ درآوردم
ولي هيچي نگفتم گذاشتمش راحت دلش خالي كنه
بعدبهش گفتم باشه خاله جون ولي قصدت ازاين دوستي چيه وچه احساسي داره .........گفت اگه بهت بگم عشق خندت ميگيره ولي من عاشقشم!!!!!وبه نيت ازدواج
گفتم خب توچندسالته گفت16 گفتم خب علي چي؟گفت 18
گفتم ببين خاله جون اون سربازي داره دانشگاه داره بايدبره سركاره توهم همينجور هنوزخيلي براتون زوده
توميگي عشق .............ميدوني عشق چه دنياي وسيعي هستش وپراز رمز ورموزه
توازچي علي خوشت اومد.....گفت خيلي سادس خيلي پسرخوبيه مذهبيه دست توجيب خودشه گفتم خب هنركرده هرپسري بايد اينطورباشه
عكسش نشون داد بخداحتي پشت لبش هم سبزنشده!!!!!!!!
زهرابهم گفت ازت ميخوام دركم كني وكمك كني
چيزي كه ازش فهميدم خيلي پسرروقبول داره
يه بارگوشي بهم داد باش صحبت كردم ديدم يه ذره مارمولكه
بهش گفتم زهراخيلي دخترحساسيه وخيلي هم خوب وزرنگيه من اجازه نميدم كه يه پسري ازسرراه بيادوباعواطفش بازي كنه گفت من اينطوريستم وپسره هم ميخواست باحرفاش خودش توجيه كنه وخوب جلوه بده
بعدش به زهرا گفت خيلي خالت فهميده هست وازش خوشم اومده وميتونه كمكمون كنه
يه چيزنگران كننده ديدم دخترخواهرم بهش وابسته هست ويه روزچون گوشي پسره خاموشه زهرابيقراري ميكردوگريه ميكرد!!!!!!!!!:316:
عليش جان من داستان خودم براش تعريف كردم وكلي تعجب كرد گفت خاله جون فكرنميكردم اينقدرتو مقاوم باشي بهش گفتم ايناروبهت نگفتم كه توروتشويق كنم وتوروسوق بدم توهمچين راهي ولي ازتجربه هاي من استفاده كن نميخوام دلت بشكنه..........مثلاازترفندهاي پسرها گفتم كه چطورمخ دخترهاروميزنن .......براش تعريف كردم كه عشق حقيقي يعني چي
بهش گفتم منم توسن توبودم همين احساسات داشتم ولي الان باگذشت زمان خيلي چيزهام عوض شد بينش آدم وطرزتفكرش عوض ميشه فكرنكن چون علي اولين پسريه كه توزندگيت مياد بايدعاشقش باشي؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!! توكلي راه پيش روداري وممكنه موقعيت خوب گيرت بياد وباخيليهابرخورد كني پس عشق بادوستي اشتباه نگير
اونم حرفاموتاييد كرد
ولي الان اومدبهم گفت خاله علي ميخوادبياداهواز مياي باهم ببينيمش(علي خونشون آغاجاريه)من موندم كه چطورباش برخوردكنم
درضمن به هيچكي هم نگفتم چون بهم اعتمادكرد[/size]
RE: بچه ها بگيدباعلي وزهراچيكاركنم؟؟؟؟؟؟؟؟
به نظر من که شما هرچی بگی قبول نمی کنه!! تا خودش تجربه نکنه
فقط باید مواظب بود که رابطه اشون زیر نظر یه بزرگتر (خود شما) باشه که به جاهایی که نباید بره، نره!!
چون اگر بخوای به زور جلوشو بگیری، تنها نتیجه اش اینه که به شما هم اعتماد نمی کنه و خودش رابطه اشو جلو می بره و به بقیه هم دروغ می گه!
RE: بچه ها بگيدباعلي وزهراچيكاركنم؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام
راستش من خودم اصلا قبل از ازدواج چنین روابطی نداشتم و تو سن پایینی هم ازدواج نکردم. ولی بعد از اینکه بعضی از اطرافیانم رو دیدم که چنین روابطی زندگی اونها رو از بین برده و یا اونها رو دچار بیماریهای مختلف روانی و ... کرده گاهی فکر می کنم ازدواج در سن پایین مثل همین خواهر زاده شما شاید بهتر باشه. یعنی شرایطی رو بزرگتر ها ایجاد کنن که کسانی که توی این دوره ی سنی بیشتر سر و گوششون می جنبه به جای اینکه مجبور باشن به خاطر شرایط اقتصادی و اجتماعی و... خودشون رو کنترل کنن که مبادا یک وقت زندگی و آینده شون بر باد بره یه ازدواج سالم داشته باشن که هم زندگی و آینده شون حفظ بشه و هم از زیر بار فشار ها و هیجانات خاص این دوره خلاص بشن.
راستش نمی دونم این واقعا عملی هست یا نه ولی شاید راه حلی برای بعضی از افراد باشه.
امیدوارم حرفهام بدردتون بخوره.
موفق باشید.
RE: بچه ها بگيدباعلي وزهراچيكاركنم؟؟؟؟؟؟؟؟
مرسي عليش جان ونگارجان وغزالي جان
فقط بایده ر مواظب بود کابطه اشون زیر نظر یه بزرگتر (خود شما) باشه که به جاهایی که نباید بره، نره!!
من فعلابه عنوان يه مشاوردارم عمل ميكنم چون هرموقع به مشكل برميخوره ميادپيش من ومن تااون جايي كه صلاح ميدونم بهش كمك كنم
ولي دوست دارم نظركارشناسان بدونم وازتجربشون بهم بگن كه چطور چشمهاش بازميكنه وبه جاي پاگذاشتن توهمچين روابطي بره به درس ودانشگاه فكربكنه
منتظرنظركارشناسهاهستم:324::30 3:
RE: بچه ها بگيدباعلي وزهراچيكاركنم؟؟؟؟؟؟؟؟
من با نظر نگار در مورد ازدواج زودهنگام خواهر زادتون مخالفم دلیل نمیشه بخاطر یک اشتباه زندگی یک نفر رو یک عمر تغییر داد. من نمیدونم فرهنگ
خوانوادگی شما و سن ازدواج برای شما چطوریه ولی مثلا در مورد خواهر زاده من که اونم نوجوونه و خیلی منو دوست داره و قبول داره من همیشه بهش
میگم الان تمام تمرکزتو بذار رو درست و سعی کن که یه رشته خوب و یه دانشگاه خوب قبول بشی اونجا میتونی یه شوهر مناسب و خیلی خوب واسه خودت
پیدا کنی ولی اگه الان بری دنبال این کارا یه شوهر بیکار و نامناسب پیدا میکنی و بعدا پشیمون میشی. ببین شاید حرفام اصلا درست هم نباشه ولی کاملا با
وعده های دروغین من توجهش جلب میشه :311:
بچه های الان خیلی تو خط ازدواجن باید از این وعده وعیدای دروغین بهشون داد تا به اون سن برسه خودش پخته تر میشه وبهتر فکر میکنه . به نظر من
بهترین کاری که شما میتونید بکنید اینه که پسررو از چشمش بندازید نه اینکه مستقیم بگید این کارو نکن و از این حرفا چون اینارو گفتید و اونم تو این
سن زیاد منطقی برخورد نمیکنه مثلا اینکه تو ازدواج بهتر از این میتونی داشته باشی اگه شرایطتو بهتر کنی و از این حرفا و این کارم باید نرم و با
سیاست انجام بدید تا اثر گذار باشه