-
تنها شدم
سلام دوستای خوبم امیدوارم درمورد این مشکلم کمکم کنید. 1ساله ازدواج کردیم همش تو گوشم خوند دیگه نباید با دوستات ارتباط داشته باشی چون متاهل شدی منم به حرفاش گوش کردم در حالی که اون بعضی وقتا با دوستاش میره بیرون و اغلب از سر کار دیر برمیگرده تازگی ها که بهش اعتراض میکنم میگه تو مریضی و خودتو درگیر من کردی و همش منتظر منی و دوستات هم بی معرفتن که تورو تنها گذاشتن در حالی که اگه بگم مثلن دوستم قراره بیاد پیشم میگه اونا دخترای خوبی نیستن و خودم پاشونو میبرم!! انگار فقط دوست داره منو تنها ببینه اما نه برای خودش چون حاضر نیست باهام صمیمی بشه حالا تازگی ها میگه باید یاد بگیرم خودم تنها زندگی کنم و ازش خیلی انتظار نداشته باشم براش عجیبه از تنها بودن تو خونه اذییتم! نمیدونم شک میکنم شاید حق با اونه؟!!
-
RE: تنها شدم
سلام
خوب اگه قرار بود تنها زندگی کنین چرا ازدواج کردین پس ؟
یعنی چی حاضر نیست باهام صمیمی بشه؟
اگه یکم بیشتر توضیح بدین که شما و همسرتون چند سال دارید و نحوه آشنایی و ازدواج چطور بوده و جزئیات بیشتر فک کنم دوستان بهتر می تونن راهنمایی کنن
-
RE: تنها شدم
من 26 سالمه و با همسرم 3 سال اختلاف سنی دارم ازدواجمون سنتی نبوده! شوهرم کلا مرد سردی و وقتی بهش میگم بهم ابراز محبت کن خیلی براش عجیبه و فکر میکنه من آدم ضعیف و احساساتی هستم برای همین میگه از من بدش اومده!! مشکل الان من اینکه این آقا نه تنها خودش به من توجهی نمیکنه بلکه از ارتباط من با دوستام به شدت ناراحت میشه و وقتی بهش میگم من به ارتباط داشتن با دوستام نیاز دارم (مخصوصا که نمیتونم با اون ارتباط خوبی داشته باشم) فکر میکنه من ضعف شخصیتی دارم و مدام بهم سرکوفت میزنه و میگه باید برم پیش روانشناس که البته این حرفو چون میدونه من بهش حساسیت دارم مدام میزنه! جالب اینجاست که وقتی اس ام اس های منو چک میکنه و میبینه به دوستم گفتم "عزیزم" میگه من به شما مشکوکم حتما یه ارتباط خاصی بینتونه که به هم پیام عاشقانه میدید!!!:311:
-
RE: تنها شدم
کسی نیخواد راهنماییم کنه؟
-
RE: تنها شدم
مهتاب عزيزم
سلام
شماتنهانيستيد
شماماروداريد
درموردهمسرتون كه به دوستاتون شك داره ونميزاره باشون ارتباط داشته باشين....دوستاتون چطورهستن؟
وضع نامناسبي دارن؟
رفتارواخلاقشون سبكه وضعيت بي بندوباري دارن؟
اهل رابطه هاي بد هستن؟
حتماشماازكارهاي دوستاتون وزندگي شخصي اونهاباشوهرتون صحبت ميكنيد مثلاميگيد فلان دوستم يه دوست پسري داره خيلي دوستش داره وبراش ميميره......وازاين حرفهاي خاله زنكي كه شوهرتون حساس شده ودوست نداره شماكه متاهل هستيد بااونارابطه داشته باشين چون ميترسه شمادچارمشكل بشيد
حتما خيلي پيش شوهرتون ضعف نشون ميديد وابرازتنهايي ميكنيد و وانمودميكنيد كه فقط اونوداريد وفقط به اون احتياج داريد اغلب مردها ارتباط اجتماعي رواززنشون ميگيرن ولي هميشه زنهاي اجتماعي روتحسين ميكنن كه چه اعتمادبه نفسي دارن
خودتون روقوي نشون بديد درمقابل حرفاش محكم برخورد كنيد كه نتونه نظريه غلطش روبرروي افكارتون تحميل كنه
گفتيد كه چون ارتباط خوبي باهمسرتون نداريد دوست داريد بادوستاتون ارتباط داشته باشيد
هيچ وقت بين همسرتون ودوستاتون يكي راانتخاب نكنيد!!!!!!!!!وتفرقه نيندازيد
هميشه بين همسر وارتباط باديگران يه رابطه مساوي باشه ولي ازلحاظ عاطفي باهمسرتون بيشترنزديك باشيد
چه معني داره كه هرچه عشق دروجودمون داره حتمابايد نثارهمسر كرد وهرچي انرژي داريم بايد سراون تلف بشه
ماعشق به دوست داريم
عشق به پدرومادر
عشق به بچه
ولي عشق به همسربايد خاص باشه
خواهرعزيزم شما قبل ازاينكه ازشر همسرتون فراركنيد وبه دوستاتون پناه ببريد بايد اول ازهمه رابطه ات روباهمسرت حل كني
گفتي كه ازدواجتون سنتي نبوده..........چطوربوده؟باهم دوست بوديد؟دردوران دوستي چطور بوديد؟؟؟جوابم سوالم راحت وبيدون ابهام بگيد تاشايد بتونم كمكتون كنم
موفق باشي باشي خواهرگلم:72:
-
RE: تنها شدم
ساله ازدواج کردیم همش تو گوشم خوند دیگه نباید با دوستات ارتباط داشته باشی چون متاهل شدی منم به حرفاش گوش کردم
===============
سلام
اولین اشتباهتون این بوده که دلیل ارتباط برقرار نکردن با دوستانتون رو از همسرتون نپرسیدید! چرا ایشون همچین حرفی به شما می زنن؟
دوستان شما مشکل اخلاقی دارن؟ بد حجابن؟ چه رفتاری دارن که شوهر شما ازشون خوششون نمیاد؟ شاید هم از روی حسادت باشه! بعضی از مردا دوست دارن همسرشون کاملا تمام توجهشون به اونا معطوف باشه. و حتما شما از دوستانتون همیشه تعریف میکنید جلوی ایشون که باعث حسادت میشه اصولا مردا عادت ندارن ابراز احساسات کنن و این وظیفه ی شماست که به همسرتون یاد بدید چطور حرف دلش رو بزنه و راحت و بدون ترس اسرار دلشو برای شما بیان کنه بدون اینکه نگران این باشه شاید فردا روزی توی بحثی دعوایی این حرفاشو نکوبونید توی سرش!
----------------
در حالی که اون بعضی وقتا با دوستاش میره بیرون و اغلب از سر کار دیر برمیگرده
=======================
دلیل نمیشه چون شما با دوستانتون ارتباط برقرار نمی کنید از ایشون هم همین انتظار رو داشته باشید. اتفاقا بذارید با دوستاشون ارتباط داشته باشن و سعی نکنید فکر کنن با ازدواج با شما محدود شدن و باید دور روابطشون رو خط بکشن. که توی ذهنش شمارو مقصر فرض کنه. و در نهایت پشیمون از ازدواج با شما.
-------------------
تازگی ها که بهش اعتراض میکنم میگه تو مریضی و خودتو درگیر من کردی و همش منتظر منی و دوستات هم بی معرفتن که تورو تنها گذاشتن
============
بهتره یه محیط آروم و فضای قشنگی رو توی خونه تون ایجاد کنید و در آرامش مشکلاتتون رو با همسرتون بیان کنید و اینکه دلتون میخواد با دوستاتون هم ارتباط برقرار کنید و قرار نیست وقتی آدم متأهل میشه از همه چیز بریده بشه. توصیه میکنم اصلا غر نزنید و اعتراض کردن رو کلا کنار بذارید دو موردی که به شدت مردارو آزار میده. در جواب بی معرفتی دوستانتون هم باید بگید، اونا مقصر نیستن و خودتون رو مقصر بدونید که ازشون خبر نمی گیرید از وقتی که ازدواج کردید. همسرتون رو هم مقصر جلوه ندید و نندزید گردن ایشون همه چیزرو که لج کنه :D
مثلا بگید: امروز فلان دوستم زنگ زد و کلی گله کرد چقدر من بی معرفتم ازشون سراغی نمی گیرم از وقتی ازدواج کردی بی معرفت شدی و فردا دعوتم کرده برم خونه شون و مامانش هم دعوتم کرد و... به نظرت فردا برم دیدنشون خوبه؟ برنامه ای برای فردامون نداری؟
دو حالت پیش میاد:
1. یا شمارو برای اینکه نرید خونه ی دوستتون می بره بیرون.
2. به این فکر میکنه که شما هم نیاز به ارتباط برقرار کردن دارید.
البته انتظار نداشته باشید در همین نشست اولیه همه چیز حل بشه!
باید صبور باشید و بهشون فرصت بدید تا رفتارشون رو اصلاح کنن همینطور خودتون.
------------
در حالی که اگه بگم مثلن دوستم قراره بیاد پیشم میگه اونا دخترای خوبی نیستن و خودم پاشونو میبرم!
============
تا حالا ازشون سوال پرسیدید چرا همچین حرفی میزنن؟
شاید واقعا دوستانتون از نظر همسرتون شایسته ارتباط برقرار کردن با شما نیستن و چون دوستون داره و میدونه وابسته هستید و ممکنه روی زندگیتون اثر بذاره نمیذاره ارتباط داشته باشید.
بهتره اگه دوستاتون مجرد هستن اونارو وارد زندگیتون نکنید و با دوستایی که متأهل هستن ارتباط برقرار کنید که باعث بشه همسرتون هم با همسر دوستتون ارتباط برقرار کنه و تا دوستای مجردیش!
======================
شوهرم کلا مرد سردی و وقتی بهش میگم بهم ابراز محبت کن خیلی براش عجیبه و فکر میکنه من آدم ضعیف و احساساتی هستم برای همین میگه از من بدش اومده!
==============
نباید شوهرتون رو محکوم کنید. بهتره مقالات سایت رو بخونید تا متوجه بشید که چقدر طرز حرف زدن روی ارتباطتون تأثیر مستقیمی داره.
بهش نگید ابراز محبت کنه، با عمل کردن وادارش کنید که ابراز محبت کنه.
بهش فرصت بدید که ابراز علاقه کنه بهتون.
وقتی شما خودتون رو اینطور می بازید و به خاطر دیدن چند نفر احساس تنهایی میکنید این حس درون اطرافیان به وجود میاد که آدم ضغیفی هستید و متکی به دیگران.
همه از شخصیت های محکم خوششون میاد.
حالا به جای دوستاتون با خانواده ارتباط برقرار کنید. یا کلاسای مختلف برید که دوستان جدیدی پیدا کنید. راه برای تنها نبودن خیلی زیاده. ولی آدما عادت به شکایت دارن و قدر خوشبختی که دارن رو نمیدونن.
موفق باشید.:72:
-
RE: تنها شدم
من با صحبتهای آخر ماهرخ عزیز موافقم، در کنار مسائل دیگه که نحوه درست ارتباط بر قرار کردن با همسرتون کار میکنید میتونید به کلاسهای مختلف برید و دوستان جدیدی پیدا کنید، سعی کنید بیشتر در اجتماع باشید از کنج خونه بیاید بیرون و اگه میتونید با دوستان متاهل همسرتون رفت و آمد کنید ... سعی کنید این ارتباطات رو بیشتر کنی و همسرت رو از این طریق بیشتر به محیط گرم خونه مشتاق کنی
-
RE: تنها شدم
بچه ها فکر کنم شما راست میگید الان یادم افتاد روزای اول ازدواج خیلی از رابطه شخصی دوستام براش میگفتم و این باعث شده ذهنیت بد پیدا کنه وگرنه قبل از اون (چون قبل از ازدواج با هم ارتباط داشتیم در واقع تو دانشگاه آشنا شدیم) هیچ مشکلی با دوستام و ارتباط با اونا نداشت. مشکل اینکه وقتی میاد خونه دلم میخواد حتما حرف بزنیم و چون اون خسته است من شروع میکنم حرف زدن و از سیر تا پیاز همه چیزو تعریف میکنم! میدونم خودم هم مقصر بودم و الان قبول دارم! چیکار کنم که رابطمون خوب بشه؟ آخه وقت هایی هم که تصمیم میگیرم بهش گیر ندم و خودم ظاهرن بی نیاز از محبتش جلوه بدم شوهرم میگه نسبت بهم سرد شدی و داری خودتو برام میگیری و کلی ازم شاکی میشه!