خسته از اینکه جای خالی مادرشوهرم را پر کنم
من و شوهرم نزدیکه چهار ساله که ازدواج کردیم و با وجود مشکلاتی که کم و بیش توی زندگیمون داریم احساس خوشبختی میکنیم.
مادرشوهر من حدود دو ماه پیش به رحمت خدا رفت. پدر شوهرم در حال حاضر تنها زندگی میکند و خواهر شوهر و برادرشوهر من کمتر سراغی از او میگرند و اگر هم سراغی بگیرند در حد سر زدن و تلفن زدن آن هم در حد چند روز یک بار است که البته بی وفایی خواهرشوهرم از برادر شوهرم خیلی بیشتر است. ولی به جای هر دوی آنها شوهر من مهربانی میکند, سر میزند, تلفن میکند.
هر روز غروب که شوهرم از سر کار برمیگردد به همراه من به خانه پدرشوهرم میرویم. بعضی روزها بعد از یک ساعت به خانه مان برمیگردیم اما بعضی روزها برایش آشپزی کرده و حتی برای نهار فردا هم غذا آماده میکنیم. گاهی نظافت کرده , اتو کشی, و کارهایی از این دست را انجام میدهیم. البته همه این کارها را با همسرم انجام میدهم و حتی قسمت اعظم کار را همسرم انجام میدهد.
اما مشکل من اینجاست که این روند زندگی خصوصی ما را تحت الشعاع قرار داده و زمانی را که من دوست دارم با همسرم به تنهایی در خانه خودمان سپری کنیم در خانه پدر شوهر و به همراه او سپری میشود. من دوست ندارم که هر روز به دیدن پدرشوهرم بروم. دوست ندارم بار زندگی او هم بر دوش ما باشد. به نظر من هفته ای دوبار برای سرزدن به او کافی است. اما نمیدانم چطور به همسرم بگویم که از این موضوع خسته شده ام و دلم میخواهد برای خودم زندگی کنم؛ بدون اینکه مسئولیت زندگی دیگری روی دوشم سنگینی کند.
راهنماییم کنید که چگونه بدون اینکه همسرم برنجد او را متقاعد کنم؟
RE: خسته از اینکه جای خالی مادرشوهرم را پر کنم
یعنی هیچ کس نظری نداره!!!!!!!
:302:
RE: خسته از اینکه جای خالی مادرشوهرم را پر کنم
ستاره جون رابطه ات با همسرت چطوره؟با هم راحتید؟میتوین راحت خواسته ات رو با همسرت مطرح کنی یا اینکه باید از راه سیاست و اینجور چیزا وارد شی؟
RE: خسته از اینکه جای خالی مادرشوهرم را پر کنم
در این مواقع اکثر خانواده ها چنین رفتار میکنند: تقسیم بندی هفته ای برای هر نفر.
مثلا اگر پدر شوهر شما 3 فرزند دارد، 2 روز در هفته مربوط به هرکس میشود که ناهار و شام آماده کند و به او سر بزند و ....
شما یک مهمانی خانه پدرشوهر بگیرید و 3 فرزند را دعوت کنید. سپس تقسیم بندی را انجام دهید. دیگر هر کسی خودش میداند در آن 2 روز چگونه رفتار کند...
RE: خسته از اینکه جای خالی مادرشوهرم را پر کنم
سلام ستاره تنهای عزیز
من فکر می کنم لازمه یه کم صبر داشته باشین. ۲ ماه هنوز زمان زیادی نیست و حتما پدر شوهرتون به حضور شما نیاز دارن. یه لحظه تصور کنین ایشون پدر خودتون بودن. آیا همین کار رو براشون نمی کردین؟ مطمئن باشین این کارتون باعث برکت خیلی زیادی توی زندگی خودتون هم می شه و همسرتون هم به خاطر همراهیتون هر روز بیشتر از قبل عاشق
شما می شه. اما حق با شماست. با مرور زمان می شه تعادلی برقرار کرد که به زندگی خودتون هم برسین.
می تونین این کار رو خیلییی آروم انجام بدین. مثلا یه شب به بهونه کارهای خونه یا خستگی زیاد بگین که من امشب رو نمی آم اما به جاش برای فردا شب یه غذای خوب آماده می کنم که ببریم. اما بذارین که همسرتون برن. این طوری
همسرتون هم حساس نمی شن. فرداش هم خودتون با کمال میل برین و حتی بیشتر از قبل کمک کنین.
بعد از چند وقت از همسرتون بخواین که یه شب با هم برین بیرون. همین طور آروم آروم سعی کنین اون تعادل رو برقرار کنین اما حواستون خیلی جمع باشه. مثلا اون روزایی که نمی رین خونه پدر شوهرتون خودتون زنگ بزنین و سراغ بگیرین. یه جوری که دل همسرتون از بابت پدرش آروم بگیره و از طرف دیگه حس کنه که شما هم واقعا نگران ایشون هستین و فقط می خواین تعادلی برقرار بشه. نه اینکه کلا پدر شوهرتون رو کنار بذارین. اگر از ته دل به فکر پدر شوهرتون باشین و بدون حساس کردن همسرتون آروم آروم برین جلو می تونین طوری برنامه ریزی کنین که خودتون هم کاملا راضی باشین.
حتی اگه همسرتون از نگرانی و دلسوزی شما نسبت به پدر شون مطمئن بشن می تونین مستقیما موضوع برقرار کردن تعادل بین زندگی خودتون و کمک به پدر شوهرتون رو مطرح کنین و با هم یه برنامه ریزی براش بکنین. ولی قدم به قدم پیش برین و خودتون هم قلبا بخواین تا بتونین به بهترین نتیجه برسین.
RE: خسته از اینکه جای خالی مادرشوهرم را پر کنم
در جواب زمستان سرد باید بگم رابطه ام با همسرم صمیمی هست اما دلم نمیخواد حتی یه کوچولو ته دلش ازم برنجه؛ واسه همین خیلی برام مهمه که چه جوری بگم که یه وقت برداشت نادرست نکنه. در ضمن مطمئنم اگه من تو شرایط الان اون بودم محال بود همسرم دم بزنه.
:316: :316: :316:
:325:
RE: خسته از اینکه جای خالی مادرشوهرم را پر کنم
ستاره تنها باید بگم منم با شیوه زهرا جون موافقم
آرام آرام روابطتون رو کمتر کنید