تشکر از اینکه یک سال باهام همدردی کردین.
سلام.
وقتی پست هاتون رو خوندم اشک توی چشماش جمع شد. بابت داشتن شماها از خدای مهربونم ممنونم:43:
راستش رو بخواید واقعاً به این نتیجه رسیدم که تلاش کافیه و خیری نیست در زندگیی که طرف مقابلت با هر تیشه ای که در اختیار داره به ریشه زندگی میزنه. نمیخوام نبش قبر بکنم و دوباره نمک روی زخمهام بپاشم اما اون آدم از هیچ چیز دریغ نکرد برای نابودی این زندگی :
استفاده از سلطه گری و خودخواهی و غرور و خودشیفتگی
استفاده از عقل واقعاً معیوب مادرش
استفاده از حرفای خاله زنک
استفاده از تحقیر و خرد کردن
استفاده از خیانت و روابط متعدد با جنس مخالفش از زن 40 ساله شوهردار تا دختر 20 ساله
استفاده از پول حرامی نزول
و .............. خیلی چیزهای دیگه که من حتی در تالار مطرحشون هم نکردم و تا ابد در دلم خواهد موند.
میگه با من اینطوری کرده و برای زن دیگه اینطوری نیست، نمیدونم به هر حال من در مقابل تمام این رفتارها عرصه رو خالی نکردم و انقد جون کندم که خسته شدم:302: ولی نشد.همییییییییییییین.
خیلی ها مثل شما بهم گفتن حقت خیلی بیشتر از اون آقاست ، دیروز وکیلم میگفت گذر زمان ثابت خواهد کرد که کی باخته، تو یا اون.
امیدوارم خدا کمکم کنه که صبور باشم. درپست بعدی خیلی مفصلتر ازتون تشکر میکنم:46:
RE: تشکر از اینکه یک سال باهام همدردی کردین.
maryam1363 عزیز
خوشحالم که بالاخره راه خودت رو پیدا کردی و از اون سردرگمی و بلاتکلیفی بیرون اومدی
تو تلاش خودت رو کردی
تو تاپیکات حرفای لازم رو بهت زدم و در آخر همونی شد که از اول حدس میزدم ولی خوشحالم که هرکاری تونستی کردی تا اون رابطه رو حفظ کنی
خب نشد
طرف مقابل هم باید یه حرکتی میکرد که نکرد
نگران نباش عزیزم
اون کسی که این وسط ضرر کرده اونه
نه تو
منم برای دوام زندگی متاهلیم خیلی تلاش کردم ولی طرفم آدم نبود و قدر ندونست
بعد جداییمون از اونور دنیا زنگ میزد که به خدا من اشتباه کردم و هیچکی تو نمیشه برام
ولی دیگه خیلی دیر بود
باید برند و زنای دیگه که پدرشون رو درمیارن گیرشون بیوفتن تا اونوقت قدر زن قبلی خودشون رو بدونن
آرامشت رو حفظ کن و خودت رو مشغول علاقه مندیات کن
روزای خیلی خوبی در انتظارته
فقط شاد باش و به دیگران هم انرژی مثبت بده
یاحق
RE: تشکر از اینکه یک سال باهام همدردی کردین.
دوستای خوبم :
ویدا@ ، Sah@r ، sanjab ، گلنوش ، maryam 123 ، Parvane 123 ، بالهای صداقت ، سابینا ، ani ، eghlima ، فرشته مهربان ، کبوتر ، فائزه مهاجر ، بهار.زندگی ، جوانه؟؟؟ ، omid-Zendegi ، noterdam ، سارا@ ، نادیا7777 ، maryam-jj12 ، فکور ، keyvan ، khaleghezey ، شارلوت ، bahar.shadi ، راضیه 63 ، baby ، raahaa ، hamed 65 ،شمیم الزهرا ، پاییزان ،از یاد رفته ، آتنا 25 ، saboktakin ، yasa ، یسنا ، single ، آلبالو ،چشمک ، sahar 100 ، hamdardi 1390 ، tamanaye man ، yekta-b ، گل یاس ، freedom 79 ، جان سخت ، راحیل خانوم ،سیتروس ، del ،mamosh ،ازرمیدخت ،shamim-bahari 2
و همه دوستان عزیزی که هیچوقت تنهام نذاشتین و توی روزهای سخت کنارم بودید. لطفتون رو فراموش نمیکنم و ندیده دوستتون دارم :46:
امیدوارم خیر دعاهایی که برام کردین برگرده به زندگیهاتون. امیدوارم روزی بیام توی این تالار که این روزهای سخت تموم شده باشه و من نتیجه تلاشهام رو گرفته باشم.خیلی سخته برای منی که همیشه رعایت محرم و نامحرم رو کردم و گذشته بدی نداشتم، سخته برای منی که خونواده خوب و آبروداری دارم،برای منی که واسه خودم تو محل کارم غرور داشتم . برای منی که همه چی رو از خدا خواستم ، چرا باید این آدم شریک زندگی من میشد و حالا مسخره م هم بکنه و من رو با دخترای... مقایسه بکنه ؟
او را به خودش و خدایش وا میگذارم و امیدوارم تاوان بازی با آبروی یه دختر پاک و خونواده ش رو بده.
RE: تشکر از اینکه یک سال باهام همدردی کردین.
سلام مریم جان:72:
من هم در جریان تاپیکهات بودم
نامزدت خیلی بچه ننه بود اینجور مردا که در برابر مادرشون استقلال فکری ندارند قادر به خوشبخت کردن هیچ زنی نیستند مخصوصا اگه مادرشون هم زن عاقلی نباشه
خوشحالم که بقیه جوانیت داره می افته دست خودت
من هم مورد زیاد دیدم که در ازدواج دوم موفق بودن خوب طلاق رو برای همین روزها گذاشتن دیگه
در مورد مهریه هم نظر شخصی من اینه تا جایی که میشه همشو بگیر تا این آقا تنبیه بشه زندگی کسی رو به بازی نگیره
پولشو اگه نمیخوای ببر صدقه بده
ولی این آقا و مادرش به درس عبرت نیاز مبرم دارن
RE: تشکر از اینکه یک سال باهام همدردی کردین.
مریم عزیز منم با فکور موافقم مهریه ات را بکیر و اینجوری تاوان یه کمی از عذابهایی که برات دادن را بگیر هر چند میدونم اروم نمیشی
برای منم دعا کن تا مشکل منم حل شه
RE: تشکر از اینکه یک سال باهام همدردی کردین.
میدونم الان در حال حاضر دلت ارامش میخواد پس فکرت رو رها کن قبلا هم گفتم خودتو واسه هر چیزی آماده کن. به خودت فرصت بده تا قبول کنه که شرایط داره عوض میشه و تو میخوای بهتر از قبل باشه.نمیدونم الان وقت از مهریه و حق و حقوق گفتن هست یا نه به این چیزا کار ندارم.مریمم!سعی کن زیاد درگیر رفت و امدهای دادگاه نشی تا امکانش هست همه چیزو به وکیل یا پدرت بسپر.سعی کن کمترین برخورد و اسیب رو در این پروسه های اداری ببینی.خدا و لطفشو فراموش نکن.دوست داریم هممون
RE: تشکر از اینکه یک سال باهام همدردی کردین.
maryam1363 جان سلام
امیدوارم خدا بهترین مسیر را جلوی روت بزاره........
دوست عزیز در این دوران حسابی مراقب روحیه و حالت باش قدر خانوادت رو بدون که بهترین پشتیبان ها هستن:72:
برات آرزوی شاد و موفقیت دارم همه ما در کنارتیم و مشتاق شنیدن درد دلات:72:
RE: تشکر از اینکه یک سال باهام همدردی کردین.
سلام مریم جان
من فقط خواننده تاپیکهات بودم و نظری نمیدادم
چون یه چیز رو خوب فهمیدم که وقتی تمام راهها رو نری و از خودت مطمین نشی که دیگه راهی وجود نداره تا پایان با شک و تردید و پشیمونی همراهی
امروز حداقل وقتی مروری رو گذشته میکنی جای افسوس برات نمیمونه
یه چیز رو هم بگم چون این دوران رو گذروندم که وقتی به یقین میرسی که تمام تلاشت رو کردی بقیه مراحل برات آسونتره.
و به جایی میرسی که هرگز حتی به عقب هم نگاه نمیکنی
یه وقتایی ما آدمها بدون این که بخوایم پخته و محکم میشیم
درسیه که زندگی بهمون میده و امیدورم تجربه خوبی برامون بشه هرچند سنگین
راستی این هم تجربه من:
مهریه چیزی رو به تو برنمیگردونه نه زخمهاتو التیام میده نه چیز دیگری اما گرفتنش بهتر از نگرفتنشه به هزار و یک دلیل که کوچکترینش میتونه از بین بردن احساس ضعف و مظلومیت در تو باشه
و اینکه اون آدم هم بدونه تاوانی رو باید بده هر چند کم
خواهشا بدون مشورت با وکیل کاری انجام نده و خودتو درگیر جنگ روانی بعدش نکن
مهمتر از اون حتما مشاوره حضوری برو و سعی کن غم ها و ضعف ها و زخم هات رو بهبود بدی
این خیلی کمکت میکنه تصمیم درستی بگیری و آسیب کمتری ببینی.من خیلی راهها رو رفتم و این راه رو مطمین ترین راه میدونم
امیدوارم موفق باشی
RE: تشکر از اینکه یک سال باهام همدردی کردین.
سلام مریم جان
منم تو راه دادگاه و طلاق افتادم
دیگه دارم داغون می شم
با این قانون هامون دیگه اگر چیزی به نام مرد نباشه نمی شه مهریه گرفت
همین امروز دادگاه بودم همسرم اعسار داده بود برای تقسیط قاضی تنهایی باهام حرف زد و گفت اگر اعسار هم نمی داد هیچ اتفاقی نمی افتاد بیا توافق کن رو مقداری که همسرت می گه
و قسط بندی کن
حکم جلب نمی دن .طرف هم واسه خودش می چرخه نه میاره بده نه چیزی
هیچکاری هم نمی تونیم بکنیم
خیلی خسته ام . فکر خودکشیم
RE: تشکر از اینکه یک سال باهام همدردی کردین.
مریم جان
ما دوستت داریم و کنارتیم .
هرچند که هر کدوم ما هم تو دلمون درد و مشکلی داریم.
سعی کن رابطه ات رو با تالار قطع نکنی.توکلت به خدا باشه و بدون که هیچ کار خدا بی حکمت و بی دلیل نیست.از ته دل ایمان داشته باش خدا برات همون چیزی رو که صلاح میدونه و خیر تو در اون هست رقم میزنه.
تسلیم خدا عزیز...خواهر خوبم.سعی کن یه تاپیک جدید بزنی.بچه ها تنهات نمیذارن