-
تردید در ازدواج
[/color][/size][size=small]من خواستگار دارم که از همه لحاظ شرایط را دارد فقط مشکل دو تا چیزه یکی این که من از قیافه اش خوشم نمیاد وهیچ حسی نسبت بهش ندارم و بعدش اینکه من همینجوری عاشق یکی دیگه شده ام و تصویر اون از جلو صورتم کنار نمیره و دائم تو فکرشم الان 9 ماه که نرفتم ببینمش که شاید بتونم فراموشش کنم ولی نمیشه چون انگار مثل عاشقا قلبم رو گرفته و همیشه از دوریش اشک می ریزم اون حتی خبر از عشق من نداره شاید هم که اونم تو قلبش عاشق منه
لطفا راهنماییم کنید چون به مرز افسردگی و جنون رسیده ام و لطفا مسخره ام نکنید چون به خدا واقعیت است. با تشکر.[color=yellow]
-
RE: تردید در ازدواج
سلام خانم مینا ؛
خیلی جالبه که کسی وارد تالار شد که با آبی مطالبش رو مینویسه ( البته طاهره نخونه )!!!
در هر حال ورودتون رو خیر مقدم عرض میکنم و امیدوارم با حضور مداومتون چیزهای زیادی به ما یاد بدید .
^^^^^^^^^^^^^^^^66
اما در مورد مطلبی که نوشتید :
شما فرمودید : """ من خواستگار دارم که از همه لحاظ شرایط را دارد فقط مشکل دو تا چیزه یکی این که من از قیافه اش خوشم نمیاد وهیچ حسی نسبت بهش ندارم """
اول اینکه از همه لحاظ شرایط رو داره یعنی چی ؟
دوم : ایشون فقط خواستگار شما هستند و شما قدرت انتخاب تصمیمات متنوعی دارید و به نظرم این موضوع نمیتونه براتون به خودی خود مشکل ساز باشه .
بعد فرمودید :
""" من همینجوری عاشق یکی دیگه شده ام """
میشه توضیح بدید همینجوری چطوری عاشق یکی دیگه شدید !؟
و در آخر هم فرمودید :
"""" اون حتی خبر از عشق من نداره شاید هم که اونم تو قلبش عاشق منه """"
به نظر بنده ی حقیر نمیشه با این توهم که " شاید هم که اونم تو قلبش عاشق منه " دربارش قضاوت کرد .
^^^^^^^^^^^
در هر حال امیدوارم با توضیحات بیشتری که درباره ی مشکلتون میدید تالار کمکی بتونه بهتون بکنه .
^^^^^^^^^^^
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
عاشق خدا باش تا معشوق خلق شوی .
&&&&&&&&&&&&
-
RE: تردید در ازدواج
سلام مینا
ورودت را به تالار خیر مقدم می گویم امیدوارم که آرامش بر وجودتان همیشه حاکم باشد.
همانطور که mashogh haminjast عزیز اشاره کرده اند، برای حل هر مشکلی ابتدا باید قشنگ تعریفش کنید. وگرنه توهم در توهم می شود و چیزی جز پریشانی و سردرگمی وجود نخواهد داشت.
توصیه اول اینست که در مورد ازدواج شما باید درنگ کنید با هرکسی ، فرقی نمی کند. چونکه باید متوجه باشیم ازدواج سازوکارهای مناسب خودش را دارد. اگرچه در این سازوکار دوست داشتن هم یکی از عناصر اساسی آن است.
اما دو مسئله ای که قید کردید در هم تنیده شده اند و چه بسا یکی از آنها علت دیگری شده باشد. وقتی در خیالمان در فراز ابراهائیم ، واقعیت اینکه در روی زمین باید حرکت کنیم آزارنده خواهد شد.
اما باید تفاوت عشق و فوران احساسی را دقیقا متوجه باشیم. باید یکبار برای همیشه متوجه بشویم که آیا حسی که داریم همان عشق است، یا بدلی هست. برای اینکار توصیه می کنم به بخش مشاوره ازدواج در سایت همدردی بروید http:\\www.hamdardi.com و مقالات آنرا با دقت بخوانید مخصوصا مقالات مربوط به عشق را.
فکر کنم اول این کار را بکن و چند روزی روی آن فکر کن من تصور می کنم اگر چنین کنید از مرز افسردگی آنقدر دور خواهید شد که با دوربین هم به زحمت خواهید افسردگی و مرز آن را ببییند.
ولی به هر حال اگر باز هم سئوالی داشتید در خدمتم...