خواهش می کنم در مورد تصمیم گیری درست ،کمکم کنین

سلام
حدود شش ماه پیش با دختری از فامیل های دورمون توی یه رابطه کاری آشناشدم.مشکلاتی که وجود دراه رو به شکل لیست وار بیان می کنم.
1-اعتیاد پدر ایشون
2-مخالفت خانوادم با این ازدواج(دلیل اصلیشون اعتیاد پدر دختر خانم و بیان می کنن که خانواده نانجیبی هستن)
3- توی رفت و امد هایی که با دختر خانم داشتم احساس کردم ایشون زود عصبی می شن(این خصوصیت رو توی تحقیقاتی که مادرم در مورد دختر خانم کرده بود شنیده بودم اما باورم نمی شد!)
4-شرط ازدواج نسبتا سخت دختر خانم( ایشون می گن عقدمون حتما باید توی حرم امام رضا صورت بگیره و با این رویا سال ها زندگی کردن و هیچ جوره نمی تونن تغییرش بدن.به دلیل بالا بودن جمعیت خانواده ما و همچنین دور بودن مسافت تا مشهد و بالا بودن هزینش براورده کردن این شرط برام سخته)
5- حجاب دختر خانم(ایشون به چادر اعتقادی ندارن و میتونم بگم حجابشون طبق ایده ال ذهنی من نیست.ایشون صریحا اعلام کردن که عمرا چادر بپوشن و طرز پوششون رو دوست دارن)
6-تغییر نظر دختر خانم در مورد ازدواج(حدود یک هفته پیش ایشون گفتن با عموشون صحبت کردن و به این تیجه رسیدن که اول درس و بعد از اون کار و بعد از اون ازدواج! البته گفتن که به این نتیجه رسیدن که ثبات تصمیم گیری ندارن و نمیخوان بنده پاسوز ایشون بشم و اگه بنده فعلا قصد ازدواج دارم ایشون کزینه مناسبی نیستن!)

هه مشکلات رو گفتم اما نمیدونم واقعا چیکار کنم؟ به نظرتون با وجود مشکلاتی که مطرح کردم ازدواج با این دختر خانم کار درستی هست؟ البته باید بگم من به دختر خانم دل بستم و بهشون علاقه مند شدم.البته باید بگم ظاهر همسر برام همیشه خیلی مهم بوده و با توجه به وسوساس هایی که روی ظاهر داشتم این دختر خانم از نظرظاهر ، هیچ مشکلی نداشته و واقعا پسندیدمشون

سلام به شما

با وجود این همه مشکل و تفاوت دیدگاه و فرهنگ و عقیده بازهم مردد هستید؟!

شما اصلی ترین معیارهاتون رو این خانوم نداره که قطعا در اینده به مشکل بر میخورید.

ظاهر ایشون شاید چند ماه اول برای شما جذاب باشه اما وقتی باهمدیگه به مشکلات فرهنگی و عقیدتی و ...بر بخورید و مدام در حال و دعو و کشمکش و درگیری باشید مطمئن باشید نه تنها ظاهر ایشون براتون دیگه جذاب نخواهد بود بلکه از ظاهر ایشون زده هم میشید

این که بیشتر شبیه جواب بود تا سوال!!! واقعا الان دودلی؟؟

ممنون از دوستانی که پاسخ دادند.
مشکلی که وجود داره اینه که من به این خانم علاقه مند شدم و ایشون رو با گزینه های دیگه مقایسه می کنم و این تصمیم گیریمو سخت می کنه.
دوماهی هست با یه دختر که همکارمه اشنا شدم.از نیروهایی هست که کار موقت دارن. این دختر خانم هیچ یک از مشکلاتی که بیان کردمو نداره.خانواده دار و کلا دختر مودب و موجهی هستش.ظاهر بانمک داره، فوق العاده زیبا صحبت میکنه ومهربونه. یه جورایی ته دلم دوستش دارم. اما در خصوص این دختر خانم دچار وسواس فکری شدم. رنگ پوست ایشون ،فکرمو مشغول کرده و نمیذاره تصمیم گیری کنم.هر چی میخوام به رنگ پوست فکر نکنم شدنی نیست.باز میاد تو ذهنم و تمام انرژیمو میگره.از خودم خسته شدم.توی پوسته ظاهر گیر کردم و نمیتونم بیام بیرون.دائم میگم به زیبایی های دیگه این دختر خانم مثل زیبایی بیان، زیبایی حرکاتش، زیبایی برخوردش، زیبایی اخلاقش، ظاهر با نمکش ، فکر کنم اما بازم این قضیه رنگ پوست میاد وسط و کارو خراب میکنه.اخه قبلا هم چند جا خواستگاری رفتم اما به خاطر رنگ پوست تیره ، نتونستم انتخاب کنم.
از خودم خسته شدم.همه چیزو میدونم اما نمیتونم بهش عمل کنم.به نظرتون واقعا من باید چیکارکنم؟چه کارایی واسه خودم انجام بدم؟؟:302:

سلام
پسر باران
شما چهار ماه پیش هم تاپیکی با همین موضوع باز کردید و اونجا راهنمایی شدید
http://www.hamdardi.net/thread-25190.html

حتا بجث اعتیاد پدر این دختر خانم
http://www.hamdardi.net/thread-26248.html

وخیلی مسایل دیگه که اگه خودتون نگاهی به تاپیکهاتون بندازین کاملا متوجه میشین که ثبات ندارین
در واقع شخصیت کاملا آماده ای برای یه شکست دارید

گاهی اعتیاد پدر دختر گاهی ظاهر دختر گاهی خونواده خودت گاهی عصبی بودن دختر گاهی راحت بودن با همکارا برات میشه دغدغه ذهنی و هنوز با خودت به نتیجه نرسیدی نگران این هستی که این دختر میگه فعلا نمیخوام ازدواج کنم و...
به نظرم بهتره با شخصیتی که داری و اینقدر متغیره هرگز به این زودی تصمیم به ازدواج نگیری.
وقتی هنوز تکلیفت مشخص نیست با خودت و این قدر پراکندگی معیار داری و اولویت بندیش نکردی تصمیم نگیر

نمونه هاش زیاد بودن تو این تالار که ازدواج کردن و به سرعت پشیمون شدن
ظاهر خیلی مهمه اما این که این همه خصلت متضاد با خواسته هاتو تحت تاثیر قرار بده اشتباه محضه
در واقع خیلی زودتر از چیزی که فکرشو بکنی برات تکراری میشه

پیشنهاد میکنم روی منطق و معیارهات کار کن
ازدواج برای شما کمی زوده...

مممنون از زهره عزیز واسه راهنمایی خوبت و وقتی که واسه من گذاشتی
دقیقا حق با شماست. دقیقا مشکل من مشکل رنگ پوست، ظاهر، قد ، هیکل، حجب و حیا و غیره نیست. مشکل من همون ثبات شخصیتی هست که شما ازش گفتین و خودم یه مقداری غافل از این مشکل اساسی بودم.خوشحالم از اینکه تا دیر نشده این مشکلو فهمیدم و ناراحتم از اینکه این مشکل رو دارم. با تمام وجودم میخوام به ثبات شخصیتی برسم.خوبی های زیادی دارم و دوست دارم این خوبی ها رو خرج زندگیم و همسر آیندم بکنم ولی لازمه تحقق به این ارزو و خواستم رسیدن به ثبات شخصیتی و تبدیل شدن به یک مرد محکم هستش.
اما نمیدونم چه جوری؟باید از کجا شروع کنم؟آیا مراجعه به روانشناس یا روانپزشک ضروریه یا خودم می تونم با تمرین های خاصی یا هر کار دیگه ای این مشکل رو حل کنم؟
ازتون تقاضا دارم راهنماییم کنین:46:

به نظر من اصلا تردیدی وجود نداره یک کلام شما به درد هم نمیخورید...به نظر من روی یک موضوع به این واضحی فکرتو درگیر نکن همه چیزو به خدا بسپار...انشالا که موفق باشی

پسر باران
مراجعه به مشاور و روانشناس خوب هیچ وقت ضرر نداره(البته خوبش)
و اینکه کنارش مطالعه کنی و ضعف های خودتو بشناسی
این که همه مون یه سری نقاط قوت و یک سری ضعف هاداریم هم خیلی واضحه اما یه وقتایی ضعف هامون اینقدر قوی میشن که رو بقیه موارد سرپوش میزارن

به نظرم حتما مشاوره حضوری برو
کنارش از تالار و مهارتهاش فاصله نگیر
مقالات رو بخون خصوصا مقالات این قسمت ها:

خودآگاهی

انتخاب و تصمیم گیری

کارگاههای آموزشی

و این دوتا مقاله:
بهترین شکل تصمیم گیری کدام است


41 راهبرد افزایش عزت نفس

خلاصه که یه چیزایی یه شبه به وجود نمیاد.حتما برو مشاوره حضوری چه در مورد شناخت خودت چه ازدواج
کنارش اینها هم شاید کمکت کنه
موفق باشی