RE: تردید بعد از 4 سال دوستی
دوست عزیز:72:
شما هم مانند بسیاری دیگر از دوستان رابطه خارج از چهارچوب درستی را شروع کردید و متاسفانه 4 سال هم آن را ادامه داده اید،
احساس وابستگی و عادت هم مطمئنا الان بین شما 2 نفر بوجود آمده حالا تازه داری فکر میکنی که ایشان مطابق
میلت نیست؟ مطمئن قطع این رابطه 4 ساله چندان ساده نیست مخصوصا برای آن خانم؟!
ولیکن اگر واقعا ایشان مطابق معیارهایت نمی بینی لطفا سریعتر این رابطه را بطور کامل قطع کن و یک توضیح مختصر و محترمانه
به آن خانم در این باره بده، ولیکن صحبتی در مورد ظاهر و غیره با ایشان نکن.
خواهشاً از این به بعد اول معیارهایت را برسی کن بعد وارد رابطه رسمی و جدی شو و اینچنین با احساس و عواطف دیگران بازی نکن؟!:305:
موفق باشی:72:
RE: تردید بعد از 4 سال دوستی
سلام
خوش امدید به همدردی
خیلی لازم نیست مسائل و چگونگی اندام ایشون رو باز کنید.
چند سوال:
هدف شما از این دوستی چیه؟
اگر ازدواجه چرا 4 سال طول کشیده؟
در این 4 سال چه اتفاقایی قرار بوده بیفته که نیفتاده؟
معیارهای شما برای ازدواج چیست؟
اولویت بندی کنید.
آیا تا به حال اقدامی برای خواستگاری کردید؟
این رو فراموش نکنید که رابطه شما به هیچ عنوان عقلی و منطقی نیست و کاملا احساسیه.
وقتی یک رابطه احساسی میشه شما میری به سمت همین مسائلی که اشاره کردید.
من نمیگم توجه نکنید به این مسائل اما الان وقت توجه به اینها نیست.
روابط دختر و پسر که بدین شکل صورت میگیره نمیتونه مسیر عادی و عاقلانه ای رو طی کنه.بلکه نیاز به حمایت خانواده ها هست تا بتونن این رابطه رو در مسیر سالمش هدایت کنن.
از طرفی شما دیدگاه بالغانه ای برای ازدواج ندارید و در ذهنتون به دنبال یه فرد رویایی هستید.اگر شما ایده آل گرا هستید باید خودتون هم آدم ایده آلی باشید.
همچنین یادتون باشه یه خانوم هیچ وقت یه هیکل ظریف و اندام زیبای خود رو برای همیشه حفظ نخواهد کرد.مسائلی مثل بارداری و ....قطعا روی هیکل تاثیر میذاره.
البته این مطرح کردنش خیلی مهم نبود اما براتون گفتم تا سعی کنید بیشتر دیدتون واقع گرایانه باشه تا ایده ـآل گرا.
یادتون باشه سقف توقعات افراد ایده آل گرا هیچ وقت پر نمیشه و هرچقدر هر طرفشون کامل باشه بازهم اون افراد دنبال مورد مناسب تری هستن.
بالاخره باید یک تصمیم جدی بگیرید.اما توصیه من به شما اینه که اگر قدتون واقعا ازدواجه این رابطه رو به این شکل ادامه ندید چون برای هیچکدومتون سودی نداره و قطعا براتون مشکلاتی رو ایجاد میکنه
اگر این رابطه به این شکل سودی داشت شما بعد از 4 سال الان دچار تردید نمیشدی
یادتون باشه هیچ انسانی کامل نیست و هر انسانی صفات منفی و مثبت رو در کناهر هم و باهم داره
بنابراین بهتره صفات خوب و بد ایشون رو در کفه ترازو بذارید و تصممیم قطعی و درستی بگیرید.
هیچ کدوم از ما خبر از شناخت و علاقه شما به اون خانوم نداریم.همچنین اشنایی زیادی با روحیات شما نداریم.
یادتون نداره در ارسال بعدیتون معیارهاتون برای ازدواج رو هم ذکر کنید
موفق باشید
RE: تردید بعد از 4 سال دوستی
خوب این یکی از محاسن دوران دوستی است که طرفین در زمانی که تعهدی به هم ندارن بیشتر با هم آشنا میشن. اگر این خانوم براتون جذاب نیست از رابطه خارج بشین ، اینکه دلیلش رو بهشون بگید یا نه به خودتون مربوطه اما رفتنتون هم باید همیشگی و برای همیشه باشه.
RE: تردید بعد از 4 سال دوستی
ممنون از دوستان. سنجاب و samanis و مریم .این پاسخ پرسشهای maryam123
هدف شما از این دوستی چیه؟
خوب رسیدن به ارامشی که انتظارش رو داشتم وازدواج
اگر ازدواجه چرا 4 سال طول کشیده؟
مسائل مالی ، تقریبا هر دو مون از پشتیبانیه مالیه خانواده بی بهره ایم باید همه چیز رو خودمون بسازیم.وضع ماله خانوادهامون خوب نیست.روز بروز هم که بدتر میشه با این تورم.[/quote]
در این 4 سال چه اتفاقایی قرار بوده بیفته که نیفتاده؟
قرار بود بعد از تمام شدن کاردانی ، بنده به سربازی برم و در واقع بعد از چهار سال خاستگاری انجام بشه ...اما ایشون اصرار کردن که هر دومون باید حد اقل مدرک کارشناسی رو بگیریم که من خیلی موافق این قضیه نبودم اما با اصرار ایشون و گفتن اینکه پدرشون روی مدرک حساس هستن این اتفاق افتاد . هر دو مون تازه فارقالتحصیل شدیم از کارشناسی و تازه باید برای خدمت سربازی اقدام کنم. یعنی به یه حساب ساده 2 سال دیگه هم سربازی طول میکشه و احتمالا خاستگاری از دو سال دیگه زودتر نخواهد بود.
معیارهای شما برای ازدواج چیست؟
صداقت و خاکی بودن و مهر و محبت مهمترین هاشه (که هر دو رو دارن ایشون و خیلی بیشتر از توقع من هم دارن) و بعد از اون چهره (ک اینم هم دارن) و در نهایت اندام (این هم برای من مشکلی نیست وقتی ایشون رو با مانتو و اینجور چیزا میبینم اما در حالتهای دیگه فکر میکنم اونی ک میخوام نیست).معیار خواص دیگه ای ندارم. شاید از خام بودنمه نمیدونم
آیا تا به حال اقدامی برای خواستگاری کردید؟
نه. ایشون مگن پدرشون روی خدمت رفتن خیلی حساسه و باید بعد از خدمت بیای(با توجه به دو خاهر دیگه اشون اینارو میگن) اما به غیر از پدر هر دو مون بقیه خوانواده ها در جریان دوستیمون بودن و هستن از ابتدا
------------
samanis جان درسته که این روابط خوبیهایی هم داره اما موقعی خوبه که نهایت توی 6 ماه به این نتیجه هایی که من توی این 4 سال رسیدم برسی.یا حتی زودتر.
RE: تردید بعد از 4 سال دوستی
سلام برادر عزيز
با خوندن معيارهاي ازدواجتون يه بنظرم اومد هنوز به درك درستي از زندگي مشترك نرسيديد درسته كه صداقت پايه زندگيه وخاكي بودن خوبه اما فكر ميكنيد براي يك زندگي كافيه؟؟
اينكه به درك درستي از شخصيت و خواسته هاي خودتون نرسيديد و شريك انتخاب كرديد اولين اشتباهتون بوده :305:
پيشنهاد ميكنم اول خودتون رو بشناسيد و يكم مطالعه و مشورت داشته باشد تا معيارهاي اصليتون رو پيدا كنيد و بعد درباره اين خانوم تصميم بگيريد !
الان هم خيلي روراست حرفاتون رو بهش بزنيد مگر نه اينكه صداقت واستون مهمه؟؟؟؟
(درباره مشكل ظاهر ايشون نظري ندارم اما بوي بد عرق با استفاده از مام قابل حله)
RE: تردید بعد از 4 سال دوستی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hhhhhhh
سلام...
پسری 25 ساله هستم که حدود 4 ساله با دختری که بهش علاقه داشتم دوست هستم.توی دانشگاه اشنا شدیم و علاقه مند.از اول قصدم ازدواج کردن باهاش بوده...
اوایل خیلی دوستش داشتم ام به مرور احساس میکنم دیگه اون عشق اولیه وجود نداره و خیلی برام عادی شده...
رابطه ی جنسی نداشتیم با هم و همیشه نیاز بهش رو حس میکنم. واقا دختر خوبیه از هر جهتی ک فکرش رو میکنم اما حدود یکساله اندامش برام خیلی مهم شده..خودمم چاقم خیلی کم ایشون هم چاقه باز خیلی کم اما واقعا این چاقی برام ازار دهند ه شده. چند بار که با هم بری خرید لباس رفتیم و من تقریبا اندامش رو دیدم کاملا جا خوردم. حس میکنم اگر با این اندام ساعتها کنارم باشه تحریک نشم
و بعد از اون کلا ذهنم درگیر پیدا کردن عیب نقصها شده و روز به روز عیبهای بیشتری پیدا میکنم که شاید واقعا عیب نباشه اما من به عنوان عیب نگاه میکنم....
از همون ابتدا که این احساس رو نسبت به اندامش پیدا کردم بهش گفتم و خودشم گفت اره باید لاغر بشو و میشم و این حرفا اما هیچ.وقت این قضیه به حقیقت نپیوست...
سینه های بزرگی دارن و باسن کوچیک تقریبا چیزی خلاف اونی ک سلیقه ی منه...و کلا خانوادگی خانمهای چاق دارن (سن و سال دارهای بالا 40 سال خیلی چاق) و من از این قضیه وحشت دارم ک روزی با چنین زنی زندگی کنم
یه عیب دیگه بودی عرق ایشون هست که از من که پسرم بسیاز ازار دهنده تره . معمولا خودم بهشون اسپری ام رو میدم وقتی دارم اذیت میشم...حتی وقتی قبل از بیرون رفتنمون حموم میرن و عطر میزنن باز بعد از چند ساعت بیرون بودن این بو برای من اذیت کننده میشه و هر قدر بهشون توصیه میکنم برای این موضوع به دکتر مراجعه کنن بلکه دوایی شد رد میکنن
احساس میکنم گیر افتادم و اشتباه کردم که این رابطه رو شروع کردم
همه ی ذهنم درگیرشه ...اما واقعا نمیدونم باید تمومش کنم با همه ی خوبی هایی ک سراغ دارم ازش یا نه...اگر نه واقعا نمیدونم میتونم با این اندام کنار بیام یا نه...کلا ادم خیلی ایدهال گرایی هستم...
میدونم لاغر کردن هم کار ساده ای نیست چون گفتم خودم هم کمی چاقم و به سختی بعضی اوغات وزنم رو کم میکنم و معمولا باز میشم همونی ک هستم.
ممنون میشم راهنماییم کنید
سلام.خوش اومدید
امیدوارم به زودی راه حل مناسب رو پی بگیری
من همیشه جواب رو با یه مثال از زندگی خودم یا دوستانم میدم.قبوله؟بفرما
سیمین با آقایی آشنا شد.از همون اول اول قصد ازدواج داشتن.
خلاصه مراتب آشنایی گذشت و گذشت و روز به روز به اشتراکاتشون پی میبردن
سیمین بر عکس شما از عرق بیش از حد آقا ناراحت بود.جوری که همیشه موهاش خیس خیس بود همچنین ریزش مو داشت.تقاضای پیگیری این قضیه رو کرد
دیگه روند آشنایی به دوستی تبدیل شده بود
آقا آماده ازدواج و مراسم و... بود.اما سیمین بهانه میاورد
سرانجام یه روز آقا میگه رابطه رو قطع میکنیم تا وقتی بگی بیا واسه رسمی شدن
سیمین قبول کرد.خواستگاری صورت گرفت.اما دیدن از لحاظ خانوادگی هیچ اشتراکی ندارند.هر دو خانواده مخالفت کردند با این حال مشاوره هم رفتن که مشاور هم نظرش منفی بود و دو نفر جدا شدن
توی دوستی آدم فقط از شخصیت فرد آگاهی پیدا میکنه اما از خانواده ش هیچی.که خانواده نقش اساسی رو ایفا میکنه و نباید نادیده گرفت.
نذارید این دوستی بیشتر کش پیدا کنه.جلوشو بگیریدشما هم مثل سیمین و احسان اون کارو انجام بدید.سیمین هنوزم میگه کاش همون روز اول به خانواده م میگفتم
آشنایی دو طرفه خانواده ها +خواستگاری + مشاوره قبل ازدواج
بابت اندام:اگه میبینید دختر بااراده ایه فقط استارت نیاز داره.شما اول شروع کنید.بگید تصمیم گرفتم خوش هیکل شم برم باشگاه.ورزش کنم رژیم بگیرم.تو هم پایه ای؟
مسلما اگه بااراده باشه میگه آره حتما
بابت بوی بد عرق:یه پودری هست که میشه از عطاری تهیه کرد به نام خاک سنگ(که ارامنه تهیه میکنن).این دارو بوی بد عزق رو از بین میبره
دوست عزیز نذارید این دوستی کش پیدا کنه.هم به خودتون آسیب میزنه هم به ایشون.تصمیم با خودتونه.از من میشنوید.سریعا خانواده ها رو در جریان بذارید.حضور اونا موثره
RE: تردید بعد از 4 سال دوستی
سلام
hhhhhhh گرامی
برای ارسال شما نیاز دارید که نام مناسبی انتخاب کنید و از طریق لینک ارتباط با ما که در پایین صفحات تالار هست ارسال فرمایید تا جایگزین شود
