خیانت یا ناچاری شاید تقدیر 2

سلام به همه دوستان
این پست دوباره گذاشتم چون توی پست قبلی جاداب نمی گرفتم
جایی که هستم دترسی به اینترنت ندارم هر 2 یا 3 هفته یک بار پام به شهر میرسه
واسه همین دیر جواب میدادم ببخشید
من این مدت خیلی با خانمم حرف زدم (دوستایی که از جریان من و همسرم خبر ندارن به پست خیانت یا ناچاری شاید تقدیر مراجعه کنن )رابطمون خیلی بهتر شده من دوسش دارم ان این فهمیده البته به کمک شما دوستان دیروز وقتی خوابیده بودیم اومد پیشم سردم بود پتو انداخت روم خودشم اومد کنارم خوابید منو بغل کرد منم بغلش کردم خیلی دلو واسه این لحظه تنگ شده بود بعد از چند دقیقه بوسش کردم نگام کرد و زد زیر گریه نتونستیم تحمل کنیم از خونه رفت بیرون منم نشستم و فکر کردم به اتفاقات افتاده چند ساعت بعد قرار گداشتیم و رفتیم بیرون شام خوردیم......
در کل خوبیم ولی نمیدونم کی میتونه با خودش کنار بیاد به من میگه من دیگه واسه تو زن نمیشم تو به من احساس داری ولی من ندارم ..... نمیدونم چیکار کنم
از دوستایی که قبلا رهنمایی کردن ممنون میشم دوباره نظر بدن
زیبا کردستانی - ani - maryam 123 - داود.ت از شما خیلی ممنونم

دوست عزیز خیلی خوب جلو رفتی ، خیلی خوب
تبریک می گم
توجه نکن به این حرف هاش
وقتی این حرف رو می زنه شما باید بیشتر محبت کنید ، بیشتر حرف های قشنگ بزنی و ...
خانم شما دچار عدم اعتماد به شما شده و این وظیفه شما هست
یه مقدار دیگه باید تلاش کنید
هر موقع این جرف رو زد بهش بگید که دوست دارم و ... ، خودتم می دونی که تو هم منو دوس داری
ولی دیگه هیچ حرفی از گذشته نزنید ، حتی خانم شما هم زد ، محبت شما این نباشه که بگی مثلا تو خوبی یه تار موی تو رو به اون نمی دم و ... !
فقط رو به آینده حرف بزن
خودت هم متوجه شدی که بهتر شده ، خوب به هر حال هر کس یه روحیه ایی داره ، بعضی ها زود فراموش می کنند بعضی ها دیرتر

سلام

من لینک تاپیک قبلیتون رو میذارم تا اگر کسی از دوستان خواست ببینه:

خیانت یا ناچاری شاید تقدیر

خب این طبیعیه.

روحیه خانوم شما زخم خورده و ترمیمش طبیعتا زمان بره...شما بهش محبت کنید و مهم تر از همه بهش اعتماد بدید تا به مرور زمان خیالش راحت بشه
اون الان درون خودش با خودش داره میجنگه....و ممکنه با یه حرکت شما فکرش به هزار جا بره

پس بیشتر بهش محبت کنید و از یه مشاور خوب هم کمک بگیرید.

انشالله به مرور زمان همه چیز درست میشه

موفق باشید

سلام
ممنونم که راهنمایی میکنید
من از پیشرفت رابطته ام خیلی خوشهالم
جدیدا خانومم خیلی مهربون تر شده البتهه هنوز هم میره توی فکر ولی نه مثل سابق
هفته گذشته وقتی دید دارم توی اینترنت میچرخم گیر داد داری با کی چت میکنی و ناراحت شد منم گفتم بعد میگم ( داشتم توی سایت همدردی پیغام می گذاشتم )
نمی تونستم بذارم این تاپیکو ببینه
ناراحت شد حالا هروقت ناراحت میشه میگه بورو
جواب ایمیلاتو بده .....چت کن......
از دوستایی که جواب میدن خیلی ممنونم

دیگه کسی بهم جواب نمیده
منو فراموش کردین..............................
خیلی تلاش میکنم ولی خانمم نمیتونه کنا بیاد میگه من به تو هیچ احساسی ندارم نمیتونم باهات زندگی کنم
ولی میدونم که دوستم داره
هیچکس نیست که راهنمایی کنه......

آقای محترم

اگه این قضیه اون خانمه رو خانمتون کامل میدونه فکر نمیکنم مشکلی باشه سایت رو بهش نشون بدید و بگید توی اینترنت این کارو داشتید

اون دوباره به شما شک کرده و این اصلا خوب نیست

خودتونو بذارید جای اون

البته کل تاپیکها رو ببینید اگه مطلبی که ناراحتش کنه وجود نداره با سایت آشناش کنید

من هم اگه جای خانم شما بودم برای دومین بار شک میکردم اون زندگی برام دیگه ارزش ادامه دادن نداشت

حداقل میتونید بهش بگید توی یک سایت مشاوره ای بودم

راستین عزیز

این کاراش طبیعیه! باور کن! من هم درست همین سناریویی که شما داشتید چندین بار با شوهرم داشتم! یکیش همین چند روز پیش بود!! باور کن نمیخوام اینکارا رو بکنم ولی احساساتم دست خودم نیست. تایک کم شوهرم کمتر بهم توجه میکنه میرم توی این فاز که حتما دوستم نداره و شاید داره به یک کس دیگه فکر میکنه!!
نمیدونی چقدر خانمت رو درک میکنم و براش متاسفم! این رو هم بدون که دوستت داره وگرنه چه دلیلی داشت که اینقدر خودشو عذاب بده و مرتب گریه گنه. اینو بدون که هر چه درجه علاقه زن به شوهرش بیشتر باشه بیشتر ضربه میخوره وآسیب میبینه!

حالا یک کم از کارای شوهرم میگم
1-هر جا که میخواد بره حتما بهم میگه. اگه یک روز دیرتر بخواد بیاد خونه حتما خبر میده
2- موبایلش همیشه در دسترسه و خیلی اوقات که جاهای نزدیک میخواد بره با خودش نمیبره و اس ام اس اگه براش میاد برام میخونه
3- خیلی کمتر تو خونه سراغ کامپیوتر میره و وقتی هم میره بعضی موقعها من رو دخیل میکنه و بهم نشون میده که چه سایتی میره
4- وقتی صجبتی در مورد خیانت میشه نسبت به این کار ابراز انزجار میکنه و مرتب میگه که چقدر از اون کارش متاسفه و همیشه میگه انگار اون یک آدم دیگه ای بود که اون کارو کرد و من نبودم!
5- مواقعی که ناراحتمو یاد اون دوران بد میافتم خیلی دلداریم میده و مطمئنم میکنه که دیگه اون کارو تکرار نمیکنه و مرتب بهم میگه که چقدر دوستم داره.
6- ازم تعریف میکنه و میگه که چقدر مورد پسندشم و چقدر قدر منو میدونه و از کارایی که برای زندگیمون میکنم ممنونه.
7- وقتی سرکار هستیم حداقل یک اس ام اس محبت آمیز برام میفرسته و من هم خیلی خوشحال میشم.

به نظرم براش توضیح بده که درسته کار اشتباهی کردم ولی پشیمونم و این حق منه که بتونم یک زندگی خوب و نرمال داشته باشم. و هردومون باید کمک کنیم تا این زندگی به حالت طبیعیش برگرده!

امیدوارم این صحبتها مفید برات باشه و نگران نباش کم کم خانمت به حالت عادی برمیگرده ولی باید صبر داشته باشی و تحملت رو از دست ندی. موفق باشی :72:

سلام به خدا تمام این کارارو کردم
خسته شدم امروز بهش گفتم به این سایت سر بزنه
میگه هر کاری میکنه نمیتونه کنار بیاد
خیلی خسته شدم داغونم
دیگه نیدونم چیکار کنم
گاهی وقتا میگم اگر جدا بشیم واسه هردومون بهتره
ولی میدونم که مشکلمون انقدر بزرگ نیست که به طلاق برسه
الان 3 روزه قهره و رفته خونه دستش
میگه احتیاج به تنهایی داره
کم اوردم فکرم جواب نمیده

راستین جان به نظرم بهتره به همسرتون یه فرصت بدید ببینیند میتونن خودشون رو ترمیم کنند یا نه
اگر تو این مدت همه کارهایی رو که از نظر خودتون لازمه تا محبتش رو جلب کنید انجام داده و نتیجه نگرفتید یه قرصت بدید تا ببینید میخواد چه کار کنه
اگر بخواد با شما زندگی کنه ولی همه اش نگران و نالان و اشک ریزان باشه خوب فایده ای نداره و زندگی به کام هردوتون تلخ میشه