چطور خونواده م رو رو به شکل سنتی با خانواده دختر آشنا کنم؟!!!؟
من 27 سالمه خانواده ی من دختر دایی منو برای من در نظر گرفته بودن و بعد از کلی رفت و آمد و علیرغم میل باطنی من که به شدت با این موضوع مخالف بودم سعی داشتن تا ایشون رو به عنوان همسر آینده من انتخاب کنن اونم از سن 20 سالگی!! دختر دایی من هم خیلی به این کار راغب نبود، اما بعد از اصرار خانواده من کم کم رضایت داد و متاسفانه برخلاف من به شدت دلبسته شد... من که اصلا به ایشون علاقه ای نداشتم مدت 6سال با این موضوع کلنجار رفتم و با خانواده م درگیری داشتم!! تا اینکه بالاخره سال قبل همه چی بین ما تموم شد و دختر دایی من عقد کرد،اما جو خانواده چنان سنگین بود که از من انتظار داشتن تا برم مراسم عقد رو بهم بریزم و دست دختر داییم رو بگیرمو بگم این نامزد منه و...!!! آخه خانواده م هم به شدت به دختر داییم که خداییش دختر خوب و مهربونی بود دلبسته بودن و نمیتونستن باور کنن دیگه همه چی تموم شده... من خیلی روی ذهنیتشون کار کردم، خیلی تلاش کردم تا تونستم کمی راضیشون کنم که دیگه همه چی رو فراموش کنن...
اما جدیدا یه مشکل خیلی بزرگ پیدا کردم!! اونم اینکه تازگیا متوجه شدم خانواده م به شدت روی من حساس شدن و علیه من جبهه گرفتن! حرفاشون نشون از این داره که من به هیچ عنوان حق ندارم به این زودیا ازدواج کنم!! مخصوصا اینکه همسر آینده م انتخاب خودم باشه!! میگن ازدواج هروقت ماگفتیم!! باهرکسی که انتخاب کردیم!! و اونم نه کسی که غریب باشه، فقط از اقوام!!
مشکل اصلی اینجاس که من که هیچکس نمیخواد منو درک کنه...
تازگیا متوجه شدم یکی از دوستای جدیدم یه آبجی داره که یکی دوسال از من کوچیکتر هستن، خانواده ی بسیار بسیار محترمی دارن... کم و بیش با خصوصیات خانوادگی و شخصی ایشون آشنا شدم و از اونجایی که ملاکهایی رو واسه همسر آینده م در نظر دارم، ایشون تقریبا تمام این ملاکهارو دارن و راستش من همه جوره سعی کردم بشناسمشون وحتی کلی راجع بهشون تحقیق کردم و از هرنظر از انتخابم مطمئنم... اصلا دلم نمیخاد این موقعیت طلایی رو از دست بدم، چون هرآن ممکنه واسه ایشون خاستگار بیاد و من از دستشون بدم،اما میدونم که به محض مظرح شدن این موضوع توی خونواده، نه تنها هیچ کمکی بهم نمیکنن بلکه بخاطر جوی که پیش اومده علیه من و ایشون جبهه میگیرن در حالی که مطمئنم اگه خودشون به شکل سنتی با ایشون و خونواده شون آشنا بشن، خودکار ایشون رو برام انتخاب میکنن!!
دردسر بزرگی که برام ایجاد شده اینه که یکی از اعضای خونواده مارو بعد از کلاس درحال صحبت درباره ی 1 موضوع درسی دیده و حالا همه فکر میکنن ما باهم ارتباط داریم!! درحالی که ایشون حتی روحشون از علاقه من بهشون اطلاع نداره و حتی شاید در صورت اطلاع، قبل از هر اقدامی مخالفت خودشون رو اعلام کنن... اما من نمیخام فعلا ایشون رو در جریان بذارم چون درصورتی که ایشون موافقت کنن در حالی که من هنوز نتونستم با خونواده م در میون بذارم، ایشون بدجوری تحقیر میشن و ضربه روحی بدی بهشون وارد میشه و نمیخوام این اتفاق بد بیفته...
وحالا مشکل من اینجاس که نمیدونم چه طوری در اسرع وقت خانواده مو به این سمت بکشم که طبیعی و سنتی به نظر بیاد و ایشونو از دست ندم...
این موضوع خیلی واسم مهم و حیاتیه و من نمیتونم این موقعیت فوق العاده رو از دست بدم...
خاهش میکنم... توروخدا بهم کمک کنید... تمام کارو زندگیم وقف این مسئله س... همه ی ذهنم درگیر این موضوعه...
RE: چطور خونواده م رو رو به شکل سنتی با خانواده دختر آشنا کنم؟!!!؟
سلام دوست عزیز.
من موندم خانواده ها چرا گاهی وقتا انقد بی منطق میشن
؟راستش خانواده منم یه جورایی یه جویو ایجاد کردن که من میترسم اگه یه روزی با یه پسری آشنا بشم بهشون بگم.یجوری که فکر بد نکننو منطقی باشن
اونا مارو تربیت کردن و به اینجا رسوندن پس چرا به ما اعتماد نمیکنن.چرا شک میکنن به مهارتایی که یاد ما دادن؟
چرا کنار ما وای نمیستن؟
مگه جز اینه که همه آدما با هم تفاوت دارن؟پس در ملاکاشونم تفاوت دارن.
این یعنی چی که همسر آینده ما رو اون باید بپسندن؟
من نمیگم تایید نکنن ولی در مقابل هر بدبختی که میاد گارد نگیرن دیگه
اگه نظر منو بخوای میگم با شناختی که از خانوادت داری کم کم نوای تنهایی رو تو گوششون بخون تا به فکر بیفتن.
هیچ اشکالیم نداره اگه چند نفرو بهت معرفی کنن.اینطوری بعدا پی میبرن که انتخاب تو از همه سرتر بوده
RE: چطور خونواده م رو رو به شکل سنتی با خانواده دختر آشنا کنم؟!!!؟
من واقعا بخاطر حرفاتون ازتون ممنونم...
راستش من بخاطر شرایطم نمیتونم این مشکلمو با اطرافیان، چه اعضای خونواده، چه آشنا و حتی نزدیکترین دوستم در میون بذارم... واسه همین بود که سعی کردم تو چند تا سایت مشاوره اینترنتی عضو بشم و از کسایی که اینجان کمک بگیرم...
مسئله اینجاس که من ترس دارم از اینکه دختر مورد علاقه م رو از دست بدم، اگر هم تصمیم بگیرم علاقه مو بهش نشون بدم، تاوقتی که هنوز نتونستم خونواده مو راضی کنم این 1 ریسک خطرناک و بازی کردن با احساسات دختره...
میدونی دوست من... متاسفانه مسئله خیلی حادتر از این حرفاس ینی هرگونه اشاره ای از طرف من میتونه کار رو خراب تر کنه! آخه میشینن پیش خودشون میبرن میدوزن که دختره زیر پات نشسته!! اگه دختر خوبی بود که تو باهاش آشنا نمیشدی! حتما این دختره مخت رو خورده که دختر داییت رو رد کردی!!
بخدا شب روزم شده گریه... گریه میکنم چون دختری که رو پاکیش قسم میخورم، خونواده خیلی راحت دارن ابن حرفارو درباره ش میزنن... من به جهنم، آخه چرا دختر معصوم مردم... ای خدااااااااا...
من با داداش این خانوم آشنام، ینی برحسب اتفاق باهاشون آشنا شدم و تقریبا باهم صمیمی شدیم اما خدانکنه خونواده م متوجه بشن این آقا داداش اون خانومه...!! پیش خودشون هزارتا فکر میکنن...
خیلی چیزای دیگه س که روی این موضوع تاثیرگذار شده...
فقط تنها راه حل این مشکل اینه که خونواده م خودشون به این سمت قدم بردارن و متوجه ببینن که حق بامنه... اما با این جبهه گیری اونا، چطور باید این اتفاق بیفته، نمیدونم...؟؟
RE: چطور خونواده م رو رو به شکل سنتی با خانواده دختر آشنا کنم؟!!!؟
هیچکس توی فامیلتون نیست که با شما همراه باشه؟
اگه همچین کسی رو دارید ازشون بخواید از طرف خودشون به خانوادتون این دختر خانومو پیشنهاد بدن و بگن که شما اصلا از قضیه خبر ندارید و حتی شایدم مخالفت کنید
RE: چطور خونواده م رو رو به شکل سنتی با خانواده دختر آشنا کنم؟!!!؟
نیست...
نیست...
هیچکس نیست...
مشکل منم همینجاست...
و من نمیخام خودم مستقیم بهشون بگم...
معذرت میخام... اما مشکل اینه که آدم فضول زیاده... توی کامنت اولم گفتم که از بدشانسی من 1بار مارو توی دانشگاه در حالی داشتم جزوه میگرفتم از ایشون دیدن و همین حساسیت ایجاد کرده... حالا به نظر شما کسی که اون فرد تاثیرگذار، اگه وجود داشت باشه، میتونه کاری از پیش ببره؟؟
RE: چطور خونواده م رو رو به شکل سنتی با خانواده دختر آشنا کنم؟!!!؟
برادر گرامی
به نظر میرسه بهتر باشه که قبل از معرفی کردن هر دختری به خانوادت و مسئله ازدواجت مسائلت رو با خانوادت حل
کنی.
شما 6 سال تمام اجازه دادی بازی بخوری و دختر داییت بازی ببینه. این نشون میده که هنوز استقلال کافی جهت اعلام
رای پیدا نکردی!
چون خودم روزگاری خواستگاری مثل شخصیت شما داشتم که خانوادش چنین نظری داشتن خیلی اذیت شدم!
البته این خیلی خوبه که شما دختر خانوم رو درگیر احساسات نکردی و این قابل تحسینه :104:
پسر اون خانواده آخر با نظر مادرش ازدواج کرد!
یعنی شما 3 راه بیشتر نداری!
یا همیشه باید مطابق میل خانوادت زندگی کنی!
یا اینکه قاطعانه مشکلاتت رو با خانواده حل کنی و سعی کنی همراهی نسبیشون رو بدست بیاری و بهشون بگی
که این زندگی شماست و دیگه بزرگ شدی و وقتشه که اجازه بدن خودت هم در تصمیم گیری های زندگیت نقش
اساسی داشته باشی!
راه سوم هم اینه که تنها بمونی که اصلا راه خوبی نیست!
پس بهتره نه در مقوله ازدواج ، بلکه در وجه های مختلف زندگی یک روز بنشینی و با پدر و مادرت صحبت کنی و سعی
کنی توی یک بازه زمانی مثلا 6 ماهه طی یک سری مذاکرات و رفتارهای مستقل اونها رو نرم کنی و بهشون نزدیک
بشی! بهر حال هر کسی یک راه ارتباطی داره و شما باید راه ارتباط صحیح با پدر و مادرت رو پیدا کنی!
و در پایان به خداوند توکل کن.
از نوشته هاتون پیداست که پسر محکم و معتقد و پایبند به اصولی هستین پس باور کنین و باور داشته باشین که
در ابتدا میتونین با خانواده ازتباط صحیح برقرار کنین و در ادامه به خداوند اعتماد کنین!
اگر قسمت باشه فردی مناسب هم پیدا میشه که اون دختر رو به خانواده شما معرفی کنه. کافیه عمیقا این رو
بخواین و به دل تردید راه ندین.
موفق باشین.
:72:
RE: چطور خونواده م رو رو به شکل سنتی با خانواده دختر آشنا کنم؟!!!؟
واقعا ممنونم بابت لطفتون و وقتی که برای این موضوع گذاشتین؛
راستش حرفاتون خیلی منو به فکر فرو برد... من همیشه توکلم به خدا بوده، حالا هم درکنار تلاش خودم ازش کمک میخوام... فکر کنم اول باید سعی کنم هرجوری هست اعتمادشون رو جلب کنم، یعنی به قول شما بهشون نشون بدم که استقلال کافی پیدا کردم و بعد...
البته 1 مشکل دیگه هم هست... توی خونواده وقتی بحث ازدواج من مطرح باشه، اگه طرف مقابل از اقوام باشه بدشون نمیاد بحث کنن! اما اگه از یه خونواده غریب باشه که نشناسنش، سعی میکنن همون بهانه های همیشگی رو بیارن و از زیر بحث کردن درباره این موضوع در برن!!
RE: چطور خونواده م رو رو به شکل سنتی با خانواده دختر آشنا کنم؟!!!؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ysofteng
البته 1 مشکل دیگه هم هست... توی خونواده وقتی بحث ازدواج من مطرح باشه، اگه طرف مقابل از اقوام باشه بدشون نمیاد بحث کنن! اما اگه از یه خونواده غریب باشه که نشناسنش، سعی میکنن همون بهانه های همیشگی رو بیارن و از زیر بحث کردن درباره این موضوع در برن!!
مشکلی که مطرح کردین همون مشکلیه که پیش تر گفتین!
اعمال رای خانوادتون در مسائل مهم استراتژیک زندگی شما که روی سرنوشت شما اثر
میگذاره نظیر ازدواج یا هر چیز دیگه مشکل شماست!
این حالت میتونه اختلاف سلایق بسیاری نظیر چیزی باشه که مطرح کردین.
حل این مسئله نیاز به این داره که بهشون اثبات کنین که بزرگ شدین و میتونین خودتون با
راهنمایی اونها انتخاب درست کنین.
برای این مهم هم باید به اونها نزدیک بشین و راه ارتباطی صحیح با اونها رو بدست بیارین.
پس الان بحث در مورد ازدواج پیش از اینکه بهشون نزدیک بشین و باهاشون ارتباط صحیح
برقرار کنین و خودتون رو بهشون اثبات کنین کاری اشتباهه و فرصت شما رو سوخت می کنه
اگر در زمان نامناسب مطرح کنین.
باید برای ساخت اون زمان مناسب شرایط مناسب رو ابتدا فراهم کنین.
:72: