راهنمایی برای از بین بردن حسادت
سلام . من دوباره اومدم
شاید این موضوع خیلی جالب نباشه اما من واقعا از وجودش دارم زجر می کشم . همیشه احساس حسادت اذیتم می کنه . خیلی سعی می کنم این حس رو نداشته باشم اما همش میاد تو ذهنم .
یک مثال میزنم . مثلا برادر شوهر من یک سال از شوهرم بزرگتره اما به خاطر سادگی بی انداره اش جرات نمی کنن واسش برن خواستگاری . حالا من یکی از دوست هام رو براش انتخاب کردم و فعلا تا حد صحبت پیش رفتند . قبلا گفته بودم خانواده شوهرم تهران هستند و من اومدم شمال پیش خانواده ام . با اون که خودم دوستم رو باهاش آشنا کردم از الان حسادت اومده تو وجودم که نکن اون رو بیشتر دوست داشته باشند نکنه اون رو بیشتر تحویل بگیرند. اون می خواد تهران زندگی کنه . می گم نکنه این باعث شه اون نزدیکشون ............ وای چه جوری این حسادت رو از خودم دور کنم .
یعنی من مشکل روانی دارم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
RE: راهنمایی برای از بین بردن حسادت
سلام ساره جون
همین که خودت نسبت به مشکلت شناخت داری خیلی خوبه :104:چون معمولا افراد از پذیرفتن خصایص بد اخلاقی شون طفره می رن و نمیخوان قبول کنن
احساس حسادت تو همه انسانها وجود داره ولی باید یاد بگیری چه جوری این حسادت رو کنترل کنی و اجازه ندی افکار و رفتارت رو تحت تاثیر قرار بده و تبدیلش کنی به احساسات مثبت
من فکر می کنم کلا منشا حسادت از اینجا شروع میشه که ما حس میکنی چیزی کم داریم ....... یعنی به نظر من منشا اون از تفکرات خودمون سرچشمه می گیره
وقتی من احساس کمبود می کنم نسبت به خودم و موقعیتم، داشته های دیگران، موقعیت دیگران، موفقیت دیگران، اذیتم میکنه!
حالا این حس کمبود از کجا ناشی میشه؟یا من واقعا کمبود دارم که
1.باید تلاش کنم کمبودم رو جبران کنم،به جای تمرکز کردن رو داشته های دیگران ،به این فکر کنم که چگونه خودم رو بالا بکشم و بهتر شم.
دیگه این حس من اسمش حسادت نمیشه میشه رقابت سالم
2.من واقعا متفاوتم ...کمبودی ندارم ولی شرایطم خانوادم زندگیم متفاوت هست و نباید بزارم مقایسه کردن های بی مورد ذهنیم من رو به احساس حسادت برسونه
باید شرایط خودم رو قبول کنم و خودم رو همین که هستم دوست بدارم...و خودمو شرایطمو با دیگران مقایسه نکنم......
در مورد این مثال تو جایگاه خودت رو داری
عروس آینده جایگاه خودش رو داره
نباید خودت رو با اون مقایسه کنی .مثلا فکر کن اون رو بیشتر تحویل بگیرن خوب بگیرن چی میشه ؟؟
RE: راهنمایی برای از بین بردن حسادت
حسادت ریشه در باور نکردن خود دارد. تا جایی مقبول است که به حفظ کیان زندگی مشترک کمک نماید. پس از آن شما را دچار رنج و طرفین را از هم دور می کند.
برای اینکه به حسادت غلبه کنید باید ابتدا خودتون رو والا بدونید و مزیتهای خودتون رو برشمارید. پس از اون تغییرات رفتاری دیگران رو یا نشان از عدم شناخت اونها بر خودتون می دونید یا نشانه سلیقه آنها قلمداد می کنید. در هر دو صورت اذیت نمی شید.
RE: راهنمایی برای از بین بردن حسادت
سلام
من همه این هایی که گفتید رو می دونم . حسادتم یک حس درونی که فقط خودم ازش خبردارم . هیچ وقت هیچ جور بروزش ندادن . و جالبه این حسادت رو فقط به خانواده شوهرم دارم . و این قضیه از درون داره خودم رو اذیت می کنه .
می خوام جلو افکارم رو بگیرم و بهشون مهلت پیش روی ندم اما نا خودآگاه جالت افسردگی میگیرم . می دونید هیچ کس فکر نمی کرد این برادر شوهرم بتونه همچین زنی گیرش بیاد حتی یک درصد اما من کاری کردم که بشه . از این بابت خوشحالم . به خدا نیتم هم خیر بود و هست و اما این حس بد حسادت تو وجودم هی لول می خوره . میبینید دارم چه جوری اجر این کار خیرم رو از بین میبرم .
مخصوصا که دیشب مادرشوهرم گفت برادر شوهرم گفته که من شمال نمیرما . به دختره بگید . من هم گفتم بهش گفتم . یهو مادر شوهرم گفت تو هم گفتی نمی خواهی شمال بمونی اما بعدش گفتی بدون مادرم نمی تونم زندگی کنم . اما به خدا من به شوهرم نگفتم بیاد شمال . هزار بار هم اینرو بهشون گفتم اما اون ها نیم خوان این رو قبول کنند . حالم خوب نیست . حالا اگه زندگی اون ها بهتر بشه از ما هی می خوان بگن نگاه کن اگه این هم میذاشت شوهرش تهران بمونه الان زندگی این ها هم به این خوبی میشد . کلی درس دارم اما اصلا تمرکز ندارم . یه وقت هایی می گم این چه کاری بود کردم . وای اصلا تمرکز ندارم
RE: راهنمایی برای از بین بردن حسادت
RE: راهنمایی برای از بین بردن حسادت
ضمن تایید صحبت های دوستان
به نظر من حسادت از مقایسه سر چشمه میگیره، همه ما در مواقعی از زندگی مون به کسی، و یا موقعیتی حسادت کردیم یه مقدارش شاید طبیعی باشه اما اینکه شما داری ازاین بابت رنج میکشی یعنی باید متوقفش کنی.
دست از مقایسه بردار ( هر وقت که افکار مقایسه ای به ذهنت هجوم میارن به اون ها ایست بده از تکنیک توقف فکر استفاده کن )
با فکر کردن به نکات مثبت زندگیت، خودت و الطافی که حس میکنی تنها خدا به تو داده (مسلما بگردی تو زندگیت زیاد پیداشون میکنی،) باور کن که تو در نوع خودت منحصر به فردی:324: هیچ زندگی ای قرار نیست به زندگی های دیگه شبیه باشه
RE: راهنمایی برای از بین بردن حسادت
واااااااااای عزیزم ، اصلا اصلا اصلا به خودت اجازه نده که این حس ها بیاد به سراغت .
همه آدم ها یک سری خوبی ها دارند و یک سری ضعف .و هیچ کدومشون از دید بقیه پنهون نمیمونه ، چه خوبی و چه بدی ، حالا هرچقدر هم که به نظر نیاد و ما فکر کنیم که دیگران نمیفهمند ، ولی مردم خوب متوجه اش میشوند .
خانواده همسرت تمام خوبی های تو رو دیدن ، مطمئنا خوبی های دوستت رو هم میبینند ، همچنین ضعف اخلاقی رو اگر کسی داشته باشه .
برای همین تا جایی که میتونی سعی کن همیشه بهترین رفتار رو با خانواده همسرت ( و همچنین با همسرت بخصوص در حضور خانواده اش ) داشته باشی و جانب احترام رو رعایت کنی ، وقتی همیشه از تو احترام و یک رنگی ببینند ، همیشه براشون عزیز هستی .
اگر یک وقت حسودی کنی یا بخوای تظاهر کنی یا فیلم بازی کنی اون ها متوجه میشوند ، سعی کن خودت باشی .
مظمئنا دوست شما هم 100 % ایده ال نیست ، چون هیج آدمی نمیتونه 100 % ایده آل از نظر تمام مردم باشه . پس سعی کن خودت باشی .
اصلا جای نگرانی نداره عزیزم . همیشه گفتن دوری و دوستی ، چرا فکر میکنی اگر دوستت بهشون نزدیک باشه عزیزتره ؟این طور نیست گلم .
اعتماد به نفست رو قوی کن . هر آدمی جایگاه خودش رو داره ، خدا رو شکر که جاریت دوستت هست ، سعی کن باهاش مثل یک خواهر یا یک دوست صمیمی باشی و حسادت رو دور کنی .
چیزی در دوستت میبینی که فکر میکنی خودت کمبودش رو داشته باشی ؟
RE: راهنمایی برای از بین بردن حسادت
ممنون که با حرف هاتون آرومم می کنید .
نه اون هیچ چیزش از من سر ترنیست اگه تعریف از خودم نباشه .
به خدا از ته دلم آرزوی خوشبختی واسشون دارم حتی از واسه خواهرشوهرم که خیلی اذیتم کرده .
اما بد بختی اینه که ناگهان این حس میاد درونم قرار میگیره . امروز چند بار گریه کردم . نمی دونم دست خودم نیست . امروز سر ناز انقدر زار زدم به درگاه خدا که این حس ر ازم دور کنه .
البته یکم ترس هم قاطیه این حس است اگه در جریان تاپیک های قبلیم باشید شوهر من همکار برادر شوهرم در سینما بود اما من از کار شوهرم خوشم نمیومد دلایلش رو تو تاپیک قبلی گفتم که همه هم تاییدم کردند .واسه همین شوهرم از اون کار اومد بیرون و بعد اومدیم شمال شهر من . اما اینجا هنوز نتونسته کار پیدا کنه و ما فقط این دو سال درجا زدیم . خوب اینجا شرایط کارش مثل تهران نیست . می ترسم زندگی خوبه اون ها باعث سرکوفت خانواده شوهرم به من شه . که ببین این پسرم که اصلا فکر نمیکردیم بتونه زن بگیره چون تهران موند زندگیش از شما که رفتید خیلی بهتره . این افکار ولم نمی کنه . شاید مسخره باشه اما دقدقه ای شده برام .
من تاپیک قبلیم هم در مورد عذاب وجدانم برای اوردن شوهرم به شمال بود حالا این موضوع هم شده خره مغزم
RE: راهنمایی برای از بین بردن حسادت