مشکل فکر کردن زیاد و حساس بودن
سلام خدمت بچه های خوب همدردی . حسن هستم دوم دبیرستان . فکر میکنم دارم دیوونه میشم .
خیلی ساده میرم سر اصل مطلب .
خیلی فکر میکنم با خودم . مثلا یکی بهم سلام کنه تموم روز فکر سلامشم . هر چیزی کوچیکیو بزرگ میکنم . یک اتفاق کوچیک رو همه ی جنبه های منفیش رو در نظر میگیرم . اگر شکست خوردم جبرانش رو سخت میدونم . همیشه اضطراب دارم . امکان رفتن پیش هیچ روانپزشکیو ندارم . کمکم کنید . خیلی سعی کردم بذارم کنار این کارارو . حرف دیگران برام مهمه . یکی از رفیقای صمیمیم بهم گفته نباید برات مهم باشه ولی نمیتونم . حالمو درک نمیکنید . تورو خدا کمکم کنید .
RE: مشکل فکر کردن زیاد و حساس بودن
ممنون از تذکرتون .
لطفا ارسال اولم رو عمیق بخونید .
[undefined=undefined]حساسیت زیاد[/undefined] به طور خلاصه
فکر کردن زیاد ، حساسیت زیاد به حرف دیگران ، فکر کردن تا ته کاری تا حد جنون بدون نیاز ، این مشکلارو دارم .
RE: مشکل فکر کردن زیاد و حساس بودن
حتی توی این سایت هم بدشانسم
RE: مشکل فکر کردن زیاد و حساس بودن
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hasan123
حتی توی این سایت هم بدشانسم
آره این سایت به مسائل فردی اعضا توجه خاصی نمیکنند !!
بیشتر به مشکلات دختر و پسر و ازدواج میپردازند!!!!
RE: مشکل فکر کردن زیاد و حساس بودن
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مهنا67
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hasan123
حتی توی این سایت هم بدشانسم
آره این سایت به مسائل فردی اعضا توجه خاصی نمیکنند !!
بیشتر به مشکلات دختر و پسر و ازدواج میپردازند!!!!
موافقم
RE: مشکل فکر کردن زیاد و حساس بودن
خیلی دوست داشتم بتونم بهت کمک کنم ولی این یکی از اساسیترین مشکلای منم هست امیدوارم دوستان باتجربه راهنماییت کنن
البته فکر کنم این نه تنها مشکل من و شما بلکه مشکل خیایاس که براشون عادی شده و دارن بهش عادت میکنن ( البته نظر شخصی بودشااااااااااااااااااااا ااااااا)
RE: مشکل فکر کردن زیاد و حساس بودن
نقل قول:
نوشته اصلی توسط تنها ی جاده
خیلی دوست داشتم بتونم بهت کمک کنم ولی این یکی از اساسیترین مشکلای منم هست امیدوارم دوستان باتجربه راهنماییت کنن
البته فکر کنم این نه تنها مشکل من و شما بلکه مشکل خیایاس که براشون عادی شده و دارن بهش عادت میکنن ( البته نظر شخصی بودشااااااااااااااااااااا ااااااا)
لطف دارین شما .
واقعا بد مشکلی هستش .
خودتون رو بذارید جای من شب و روز اضطراب داشتین اصلا زندگی معنی داشت براتون ؟
RE: مشکل فکر کردن زیاد و حساس بودن
فکر کنم یه مشاور باید جواب سوالا رو بده، ولی حالا که نمیان ما خودمون با هم همدردی می کنیم :)
شما تو این مشکل تنها نیستی خیلیا اینجورین. منم تا حدودی همین جوریم. قبلا خیلی روی هر حرفی حساس بودم وی به مرور زمان بهتر شدم. شاید چون مردم رو خیلی بهتر از خودم می دیدم و اعتماد به نفس نداشتم. ولی رفته رفته دیدم خودم خیلی ویژگی ها و استعدادهای خوبی دارم که بقیه آرزوشو دارن. سعی کن اعتماد به نفس داشته باشی و به خودت تمرین بدی.
فکر کردن زیاد به کار چیز بدی نیست ولی زیادش همون طور که خودت فهمیدی جز آزار آدم کاری نمی کنه و سودی نداره. سعی کن اگه یه کارایی هست که باید انجام بدی بدون فکر بری سراغش. یا برای اینکه خیلی هم اونوری نیفتی، اولش یه برنامه ریزی بکن، خیلی مختصر و کلی، بعد دیگه از کار اول شروع کن به انجام دادن، ولی با این قانون که""به کارای بعدیش اصلا فکر نکنی تا زمانش برسه"" در هر لحظه فقط به کار اون لحظه فکر کن. خودتو سرگرم کن تا فکر و خیال بیخودی به ذهنت نرسه. یواش یواش به خودت این تمرینو بده. تا دیدی داری اضطراب می گیری یا فکرای منفی می کنی خودتو سرگرم کن.
ورزش هم خیلی چیز خوبیه، توی سن شمام که خیلی عالی و مفرحه.
کلی مشکلتو مطرح کرده بودی منم سعی کردم کلی جواب بدم. البته نظر تخصصی نبود شخصی بود.
امیدوارم شاد و موفق باشی! زندگی خوبه خوش باش بابا :)
RE: مشکل فکر کردن زیاد و حساس بودن
عزیزم منو مشکل تو رو داشتم به حرفام گوش کن نتیجه میگیری
ببین همه اینا ناشی از کمبود اعتماد به نفسته.برو چند تا کتاب در مورد حرمت نفس بخون..اطلاعاتتو ببر بالا...درستو ادامه بده..خودتو با یه کاری که به درد ایندت بخوره مشغول کن...کم کم که آگاه تر شدی اعتماد به نفست میره بالا و تحمل حرف دیگران واست اسون میشه و وقتی که به حرمت نفس برسی نه تنها لازم نیست حرف دیگران رو تحمل کنی بلکه هیچ اهمیتی دیگه به حرف بیخود دیگران نمیدی و در درونت احساس غرور و شادی میکنی که چقد سطح فهم و درک و شعورت از دیگران بالاتره...