شوهرم دست بزن داره،با وجود فرزندم راه چاره چیه؟
سلام دوستان
3 ساله ازدواج کردم و 2سالم نامزد بودیم شوهرم دکترا داره و خودم الان دانشجوی دکترام. من 28 ساله هستم و اون 32 ساله و یک دختر 10 ماهه داریم. وقتی با شوهر آشنا شدم ترم اخر لیسانس بودم همه چی خوب بود عاشقم بودو منم بهش علاقه پیدا کردم یه مشکل داشت تک پسر بود. خودش گفت زیاد مهم نیست فقط باید ظاهرا مراعات بعضی چیزارو بکنی خواهراشم بهم اطمینان دادن ما درخواستای اضافی ازت نداریم و...
مادرش اومد خواستگاری و پدر بیچاره ام گفت دخترم تو نور چشممی خونواده پسره در سطح ما نیستن و ازت انتظارای غیرمنطقی خواهند داشت. من ساده بودم و با حیا مثل همه خونوادم. دوران نامزدی با بعضی اختلافات گذشت اون نمی تونست توازن بین خونواده و زن رو برقرار کنه به خاطر انتظارات غیرمنطقی اونا مدام تحت فشار بودیم.عروسی کردیم و به اجبار طبق نظر شوهرم برای مدتی با خوانواده اون زندگی کردیم.بزرگترین اشتباهمون که همه چی رو تباه کرد. مادرش یه روانی وابسته به پسرش بود شبا یواشکی میومد به اتاقمون تا اطمینان حاصل کنه که پسرش حالش خوبه.20 روز بعد عروسی بود خواهر شوهر اومده بود منم واسه ارشد مثلا می خوندم سلام کردم و برگشتم اتاق.بعد رفتن اونا شوهرم دعوارو شروع کرد که محل نمی ذاری و ادب نداری و به خونوادم فحش دادو صداش و بلند کرد مادرش اومد و به ظاهر برای دفاع ازمن ولی داشت پسرشو تحریک می کرد پسرش تا سرحد مرگ کتکم زد.و این شروع داستانیه که هنوزم ادامه داره متاسفانه پدر م در اثر تصادفی که منم باهاش بودم فوت کرد و بیشتر داغون شدم.دیگه پشتم هم خالی شد من که بجه بزرگ خوانواده بودم مجبورا مشکلاتمو ازشون پنهان کردم. بعد از 9ماه که هروز دعوا و کتک کاری بود برا خودمون خونه گرفتیم شاید درست بشه. منم کارمند بودم و حالا درامدم خیلی بیشتر از شوهرم بود.اوایل ازم پول می گرفت و می نوشت که بعدا بهم بده ولی وقتی ازش می خواستم با شروع دعوا و اینکه نباید برم سرکارو کتک کاری ساکتم می کرد. همه بدهی و وامهاشو داد بدون هیچ گونه حس تشکر نسبت بههم و تو این همه سال نه تنها یک هدیه کوچک ازش نگرفتم بلکه خرج و زندگی و بچه رو هم منم میدم میگه زندگی ن پیش خونوادمه این زندگی خودته خودتم هزینه هاشو می دی. انقدر ساده بودم که اوایل اختلافمون خواهرشوهرام بهم می گفتن حتما اشتباهی کردی که شوهرت از کوره دررفته و زنی که اینکارو بکنه کتک حقشه. فکر می کردم اشکال از منه. شوهرم و خونوادش کلا از نظر فرهنگی سطح پایینن ولی زبون دارن. کاملا برعکس من. رابطه جنسی هم مثل روحمون از دستمون رفت هیچ وقت ارضا نشدم ماهی یکبار هم باهم نیستیم اونم به بدترین شکل فقط خودشو راحت می کنه. مادرم می دید که من هیچ وقت خوشحال نیستم و می پرسید دلم نمی اومد بیشتر ناراحتش کنم. به توصیه دوستان و اصرار شوهرم باردار شدم سر دختر بودنش کلی ناراحتی پیش اومد. بارها توی بارداریم کتک خوردم سر ماموریت رفتن که فقط بهونه بودمشکلش جدایی از مادرش بود.مثل دوتا روانی روزی 20 بار به همدیگه زنگ می زنن. یه روز از مسافرت برمی گشتیم زنگ زدن بیایم خونه ما.بارها پیش اومده بود وقتی خسته و کوفته از راه می رسیدم حق استراحت تو خونه ام نداشتم.از رفت و امد خونواده مادرم به خونه ما ناراحت بودن. خلاصه مادرشوهر بچه رو بهونه کردو دوباره دعوا راه انداخت پسرش و تحریک کرد و این دفعه کتک کاری و داد و هوار می خواست منو بکشه زنگ زد مادر و داداش کوچولوم اومدن بعد یه عالمه دعوا و کشمکش خونین و مالین بردنم خونشون. می خواستم شکایت کنم مادرم نذاشت شوهرم نمی اومد دنبالم با هزار واسطه و بخاطر اینکه از طرف دانشگاه عازم سفر حج بودیم اومدیم خونه. باورتون نمیشه حتی توی مکه هم یه بار شوهرم بخاطر دیر کردن زد توی دهنم و تا صبح بی صدا گریه کردم. نمی دونین که چقد تنهام. بخاطر دخترم ناراحتم و اون می دونه نقطه ضعفمه.
هنوزم دوستم داره پارادوکسهای خونوادش و رفتار غیرانسانیش باعث شدن نسبت بهش بی احساس بشم مثل دوتا هم اتاقی هستیم باهم. گاهی سعی می کنه خوب بشه ولی چیزایی خراب شدن که هرگز درست نمیشن بدجوری شکسته ام. همیشه بعد دعوا میاد که دلجویی کنه ولی از بس دلم شکسته دیگه اهمیتی نمیدم یعنی اشتی هم برام معنا نداره.
کسی منو درک می کنه؟چیکار کنم؟
می دونین وقتی از سرکار میام بچه به بغل ناهار درست می کنم در حالی که اقا از صبح خونه بوده. بعضی مواقع خوب میشه به بچه می رسه سعی می کنه دلمو بدست بیاره ولی خودتونو بذارین جای من دعوا و کتک کاری یکی دوبار قابل گذشته نه 5 سال شبانه روز.فرسوده می شی و فقط به این فکر می کنی ازت فاصله داشته باشه تا بدون درگیری تو خودت باشی.منم اوایل دوسش داشتم حتی الان گاهی دلم براش می سوزه اما خودش همه چی رو نابود کرده همه حقوق همسرشو لگدمال کرده تا خونوادش احساس راحتی بکنن.
بخاطر صبح وقتی بچه خواب بوده تو خونه مونده تا بیدارشه و ببردش خونه مادرم مدام دعوا و غرغر می کنه.نمیذاره صبح زود ببرمش خونه مادرم می گه بچه اذیت می شه. کلا بلد نیست تو زندگی راه حل داشته باشه همیشه مشکلات رو بزرگنمایی میکنه چون از حلشون عاجزه منو مقصر می دونه.
RE: شوهرم دست بزن داره،با وجود فرزندم راه چاره چیه؟
درود
اگر داستان اینی باشه که شما تعریف کردید که عملا هیچ تقصیری ندارید ایشون یک بیمار سادیسمی حاد هستند و پیش از ادامه بایستی تحت درمانهای بسیار دقیقی قرار بگیرند. از همسرتون تا به حال نپرسیدید چرا شما رو می زنه؟ آخه یک انسان نرمال که بی دلیل همچنین وحشیگری راه نمی ندازه.
RE: شوهرم دست بزن داره،با وجود فرزندم راه چاره چیه؟
میگه تقصیر خودمه عصبانیش می کنم و زنی که رفتارش اینجوری باشه کتک هم می خوره.
مشکلات روحی که زیاد داره.گاهی دیدم با یه تلفن و گلایه مادرش ازم تو تلفن چطور دیونه میشه. مادرش مثل روانیهاست و اینو بهش منتقل می کنه.
چند بار ازش خواستم بریم پیش مشاور ولی میگه مشاور برا تو لازمه نه من.کلا ادم لوسی به بار اومده.
نمی گم منم کاملا بی تقصیرم. اوایل برام سخت بود زیر بار حرفاشو کاراش برم.پدرم ادم روشنفکری بود ازاد بارم آورده بود. برام سخت بود یه روز شوهر پاشه بگه نرو سرکار درس نخون. همه وقتمونو باید با خونوادش میگذروندیم. منم اعتراض می کردم و فحش می شنیدم گریه خیلی می کردم.شدم موضع ضعیف و تو سری خور.غرورم اجازه نمی داد شوهرم پیش خونوادش بهم فحش بده و سرکوبم کنه.گاهی جوابشو می دادم و باعث می شد کل خونوادش درگیر دعوا بشن.
RE: شوهرم دست بزن داره،با وجود فرزندم راه چاره چیه؟
دوست عزيز يعني شما تقريبا تو هر دعوايي با همسرتون از ايشون كتك ميخورين؟
تا حالا شده بعد از يكي از اين درگيريها چند وقتي قهر كنين بيان خونه مادرتون؟
پزشك قانوني رفتي؟
RE: شوهرم دست بزن داره،با وجود فرزندم راه چاره چیه؟
شما از زندگیتون یک جهنم ساختین و دخترتون رو هم دارین توی جهنم بزرگ میکنین ، میشه بگین چه دلیل مهمتر از فزندتون دارین که توی این جهنم زندگی کنین؟
RE: شوهرم دست بزن داره،با وجود فرزندم راه چاره چیه؟
درود بانو
تور جان امام زمان بگو شوخی میکنی؟!!!!!!!!!!!!!!:302:
خدا شاهداه موهای تنم داره سیخ میشه کسی اینجوری دست رو زنش بلند کنه اونم توی دوران بارداری:302:
اینکه بگین زن مقصره که شوهرش کتک میزنتش آخه یکبار دوبار نه اینکه اینهمه سال اونم توی دوران بارداری واینکه بگیم متوجه نیست داره چیکار میکنه هم درست نیست چون هم 32 سالشه هم اینکه مدرک دکترا دارن!!!
چیزی که به ذهنم میرسه کار خوبی نکردین که حقوقتون رو دادین همش رو برای پرداخت قسط این یکجور عادت شده واسه ایشون شوربختانه خانوم های کارمند اشتباه شما رو انجام میدن کمک به خرج خانه جزو وظایف مرد محسوب میشه و درسته توی این وضعیت بسیار خراب اقتصادی و گرونی همسر آدم شاغل باشه کمک خرج خانواده باشه خیلی خوبه ولی از لطفشه نه از سر وظیفه.
یه سئوال داشتم شغل ایشون چیه؟ و آیا امکان خرید یه خونه مستقل رو دارین؟
RE: شوهرم دست بزن داره،با وجود فرزندم راه چاره چیه؟
عزیزم متاسفم از مسائلی که در زندگیتون پیش اومده .
اما به نظرم خیلی داری یک طرفه میری ، و حتی جاهایی هم که خودت مقصر بودی یک جور توجیحشون میکنی .ببخشید اینارو میگم ، ولی به نظرم اکثرا توی این جور دعوا ها هر رو طرف مقصر هستند ، تا نپذیری که سهم خودت از اون تقصیر ها چیه و متناسب با رفتار همسرت زندگیت رو مدیریت نکنی نتیجش همین میشه .
مثلا :20 روز بعد عروسی بود خواهر شوهر اومده بود منم واسه ارشد مثلا می خوندم سلام کردم و برگشتم اتاق.بعد رفتن اونا شوهرم دعوارو شروع کرد که محل نمی ذاری و ادب نداری و به خونوادم فحش دادو صداش و بلند کرد
خوب عزیزم درسته که درس خوندنت مهمه ، ولی مهمتر از اون رفتار اجتماعی هست ، وقتی خواهر شوهرت تازه اومده علاوه بر سلام کردن بهتره که یک 10 دقیقه ربع ساعت پیششون بشینی و بعد معذرت خواهی برای درست و بری توی اتاق ، اینکه میگی من سلام کردم و اومدم توی اتاق تا درس بخونم ، زیاد پسندیده نیست .به همسرت حق بده که ناراحت شه ، حتی اگر خانوادش کوکش کنند . بی احترامی به خانواده همسرت یعنی بی احترامی به همسرت و بعد به خودت .داستان به قول خودت این جوری شروع میشه .
میتونستی با یک معذرت خواهی ، یا اینکه بگی آره حق با تو هست من نباید این کار رو میکردم ، همون جا تمومش کنی .( همیشه حق رو فقط به خودت نده )
پسره در سطح ما نیستن و ازت انتظارای غیرمنطقی خواهند داشت. من ساده بودم و با حیا مثل همه خونوادم.
بخاطر صبح وقتی بچه خواب بوده تو خونه مونده تا بیدارشه و ببردش خونه مادرم مدام دعوا و غرغر می کنه.نمیذاره صبح زود ببرمش خونه مادرم می گه بچه اذیت می شه. کلا بلد نیست تو زندگی راه حل داشته باشه همیشه مشکلات رو بزرگنمایی میکنه چون از حلشون عاجزه منو مقصر می دونه.
نمیدونم ولی فکر میکنم یک طرفه داری قضاوت میکنی و بیشتر حق رو به خودت میدی و فکر میکنی که خودت بیشتر و بهتر فکر میکنی .و این برای زندگیت مثل سم میمونه .
من فکر میکنم همسرت یک آدم بسیار احساسی باشه که چون تک پسر هم بوده خانوادش و بلاخصوص مادرش زیاد بهش توجه و محبت کردند .پس شما اولین قدمی که باید برداری تا همسرت رو به خودت خیلی نزدیک کنی ،محبت و عشق زیاد هست و مهمتر از اون ابراز کردن این محبت ها ، تا همسرت رو به خودت وابسته تر کنی .
پدرم ادم روشنفکری بود ازاد بارم آورده بود. برام سخت بود یه روز شوهر پاشه بگه نرو سرکار درس نخون.
درسته که حق داری درس بخونی ، ولی عزیزم یادت نره که الان دیگه ازدواج کردی ، یعنی قبول کنی که اگر اون راضی نباشه ، نمیشه ،و اول باید با سیاست همسرت رو راضی کنی .( مشکلی که برای خودم هم پیش اومده بود و انقدر بی سیاست بودم که با دعوا می خواستم راضیش کنم)
همیشه بعد دعوا میاد که دلجویی کنه ولی از بس دلم شکسته دیگه اهمیتی نمیدم
به نظرم این خودش خیلی خوبه و همسرت دوست داره و داره بهت نشون میده که زندگیمون برام مهمه ، این جور مواقع بپذیرش ولی بعد حرفات رو در قالب سیاست بهش بزن .
عزیزم سعی کن یکم با سیاست تر باشی ، و به همسرت محبت کنی ، جواب بی احترامی های همسرت رو با بی احترامی نده ، جواب لجبازی هاش رو با لجبازی نده .
قلق همسرت رو پیدا کن ، هر مردی یک رگ خواب داره .
وقتی همسرت عصبانی هست شما جوابش رو نده ، سکوت کن ، باید تمرین کنی ، چرا کاری میکنی که با وجود اینکه بی گناه هستی آخرش با اون همه کتک و بدو بیراه خودت بشی مقصر تا برگرده بهت بگه زنی که رفتارش اینجوری باشه کتک هم می خوره.نکن عزیزم نکن .
RE: شوهرم دست بزن داره،با وجود فرزندم راه چاره چیه؟
ممنون از راهنمایی هاتون.
آقا استاد دانشگاه هستش.می دونین دوستان نمیشه شوهرت توی تنگنای مالی باشه و تو ندی. حتی اگه آدم بدی هم باشه.
نمی گم کلا هیولاست خیانت و کج اندیشی اصلا در موردش وجود نداره.
RE: شوهرم دست بزن داره،با وجود فرزندم راه چاره چیه؟
عزیزم تا حالا شده خودت به تنهایی مشاوره بری؟ و مهارتهای رفتاری لازم با ادم های پرخاشگر رو یاد بگیری؟
من فکر می کنم می تونی مشکلت رو حل کنی اما برای اینکار باید یک انگیزه قوی داشته باشی. فکر نمی کنم انگیزه اینکه دختری داری که داره ازت روش درست زندگی کردن رو از االان به طور عملی یاد می گیره انگیزه کوچکی باشه. ضمن اینکه خودت و همسرت هم لایق این هستید که درست و سلامت زندگی کنید. پس اینبار به این دید قدم جلو بذار که به عنوان ناجی زندگیت به خودت، به همسرت و به فرزندت کمک کنی.
پس یک یا علی بگو و سعی کن اول ارامش خودت رو حفظ کنی.
حالا سعی کن به سوالات زیر جواب بدی. مطمئنم کارشناسای تالار هم کمکت می کنند
1- خصوصیات خوب همسرت رو لیست کن؟ خواهش می کنم دقیق بنویس. سرسری ننویس. چون ما با توجه به نوشته های شما با شرایطت و امکاناتت آشنا می شیم.
2- خصوصیات منفی همسرت رو لیست کن.
3- خصوصیات مثبت خودت؟
4- خصوصیات منفی خودت؟
5- موقعیت هایی که شما و همسرت بینتون روابط خوبی وجود داشته یا داره؟
5- رفتار و عملی از شما که باعث خوشحالی همسرت شده؟
ممنون. لطفا با فکر بنویس. منتظرت هستیم.
RE: شوهرم دست بزن داره،با وجود فرزندم راه چاره چیه؟
"مهارتهای رفتاری لازم با ادم های پرخاشگر "
آفرین دلجو جان!:104::104:
"مهارت ارتباطی و نوع صحبت کردن با همسرت"
"مهارت عشق ورزی و استفاده از فرصت های کوچک محبتی"
و " مهارت تغییر دیدگاه"
یعنی زندگی این نیست که من همه چیز رو فدای درس و تحصیلات و شغل خوب کنم؟! زندگی یعنی اینکه در کنار امکاناتی که دارم بهترین لحظه ها رو تجربه کنم و احساس خوشبختی داشته باشم.