بادعوا همسرم و داداشم چه کنم؟
:302:سلام
24سالمه سه ساله ازدواج کردم دور از خانواده ام در شهری به فاصله 140 کیلومتر زندگی میکنم اولا خیلی برام سخت بود چون اینجا غریبم هر دو هفته ای یک بار به خانواده ام سر میزدم همسرم با داداشم خیلی خوب و صمیمی بودن همراه هم و دوست خوبی بودن تا اینکه یک روز که به خانواده ام سر زدیم سریکمساله با هم بحث کردن حتی کتک کاری هم شد برام خیلی سخت بود از اون روز 4ماه میگذره همسرم اوایل مرا به آنجا نمیبرد برایم غذاب آور بود میگفت خاطره ی خوبی ندارم منم گفتم مگه پدر و مادرم بی احترامی کردن که نمیری از اون روز هر تعطیلی یاعیدی شده ما نرفتیم چون داداشم میره خیلی دوست دارم برمم راهنماییم کنید؟حتی چند باری هم خانواده همسرم گفتن عید نمیرید پیش خانوادت چی بگم؟بگم قهرن ؟هر روز انتظار میکشم تا پنج شنبه شه اما شوهرم لج میکنه به هر دلایلی شانه خالی میکنه برام دعا کنید بگویید چه کنم مامانم مریضه نمیتونم بهش بگم که شوهرم نمیاد ناراحت میشه چه جور کنار بیام؟چه کنم آشتی کنن ؟کمکم کنید.
RE: بادعوا همسرم و داداشم چه کنم؟
سلام
به همسرتون برای ارتباط با خانوادتون فشار نیارید . میدونم دوست دارید خانوادتون رو ببینید اما این کار برای زندگیتون لازمه . الان که همسرتون در اوج حساسیت نسبت به خانواده شما هست این زمان و فاصله لازم هست و اگر فشار بیارید و اصرار کنید کار خراب تر خواهد شد . تحمل کنید و ارتباط تلفنی با خانواده داشته باشید و نگذارید اونها هم حساس بشند روی همسرتون برای نرفتن بهانه های دیگری بیارید مثل دوری راه و کار و....
زمان بدید تا این ارتباط درست بشه . از جانب داری خانواده خودتون و بحث در ارتباط با اتفاقات پیش آمده کاملا خودداری کنید و فضای خانه را آرام و دور از تنش نگه دارید . بعد از گذر زمان هر موقع که احساس کردید تنش ها و حساسیت ها کمرنگ شده و با ملایمت و عاطفه و لطافت های زنانه ابراز کنید که دوست دارید خانواده تون رو ببینید و درک می کنید که برای همسرتون سخت هست ولی این نیاز طبیعی شماست و ........
RE: بادعوا همسرم و داداشم چه کنم؟
از اون روز تا حالا با خانواده خودش بهتر شده با اونا رفت و آمدش زیاد شده منم حساس شدم اونا هم خیلی کنجکاون تو زندگیم میخوان سر از همه چی دربیارن میگن چرا نمیری چی شده؟