تفاوت فرهنگی و ظاهری خانواده ها داره اذیتم میکنه

سلام.... منو که یادتون هست. خداروشکر مشکل دودلی همسرم خوب شد و الان مدتیه ارتباط خیلی خوبی با هم داریم . اما توی این مدت عقد متوجه اختلاف فرهنگی و ظاهری خانواده هامون شدم که واقعا بهم فشار میاره !!!
1- همسرم و خانوادش به پوشش و تیپشون خیلی اهمیت میدن ولی خانواده من ساده پوش هستند و خود منم همینطور بودم البته از وقتی ازدواج کردم داره بهتر میشه تیپم .
ولی واقعا توان مالیش رو ندارم میدونم اینجا بازار نیست ولی واقعا همین دیشب حدود 700 تومن لباس واسه خودش و خودم خریدیم ولی وقتی میبینم واقعا بیش از توانمه ولی با اینکه درامد خانواده هامون اندازه همه ولی نمیدونم اون چطوری مادرش براش لباسای گرون میخره ولی من نمیتونم. همش بهم میگه شما وضعتون که از ما بدتر نیست.. چرا واسه خودت لباس نمیخری ، مگه پول ندارین ؟ این حرفا اذیتم میکنه.. اخه چرا روی تیپ من اینقد فشار میاره .
خانوادم برخوردشون باهام عوض شده و خواهرم مث یه ادم نامرد باهام برخورد میکنه .. ناراحتن که زندگیمو حفظ کردم با چنگ و دندون.. خیلی عذاب کشیدم این مدت خیلی صبوری کردم که زندگیم لطمه نخوره ولی همین دیشب که براش لباس خریدم خواهرم زنگ زد به جای اینکه بگه مبارکتون باشه گفت چقد گرون خریدی اصلا رعایت حال مامانو نمیکنی! تو مامانو اگه سکته بدی فلان میشه و ... بعدم زد زیر گریه و قطع کرد تلفنو.. مامانمم که همش بهم گیر میده که چرا عروسمون نمیاد خونمون و یا کم میاد مگه مارو دوست نداره . هر چی هم میگم اینطوری نیست که فک میکنین واقعا درک نمیکنن... موندم یکه و تنها بین دو خانواده که از دو طرف بهم فشار میاد به دلیل این اختلافات. مامان اون هم که با زخم زبوناش پدرمو در اورده . همین دیشب 1 ساعت حرف زده باهام که ما تیپمون فلانه شما فلانه ما تفاوت داریم ( خوب بنده خدا منم میدونم مگه قرار بوده مث هم باشیم )
سوال نهاییم اینه.. چرا خانواده ها تحمل این تفاوت ها رو ندارن و مهمتر که چرا خانمم درکم نمیکنه که شرایط مالیم متوسط رو به پایینه ... با علم به این شرایطم باهام ازدواج کرده . ایا میشه یک نفرو قلبا دوست داشت ولی بهش دایم بگی تیپت اینطوریه... لباست کهنه شده. این فلان شده.. فلان شده...
شب چله واسش یه پالتو و چکمه گرفتم ولی خداوکیلی یه کادوی کوچولو برام نخریدن .. که فقط بگن تو هم دامادمونی:302:

سلام
امیدوارم که خوب باشید
ببینید اختلاف یه چیز طبیعی و انکار ناپذیر و شماها دو خانواده مختلف هستید
چند سال اول زندگی همش صرف پذیرش این اختلاف ها میشه الان من نزدیک 6 سال داره از زندگیم می گذره ولی هنوز که هنوز با بعضی از عادات رفتاری همسر و خانواده اش مشکل دارم

من و شما و یا هر کس دیگه نباید تلاشمون این باشه که طرف مقابلمونو شبیه خودمون کنیم باید به خودمون و طرف مقابلمون بفهمونیم که به عادات اخلاقیه همدیگه احترام بگذاریم و سعی کنیم که این عادات رفتاری تاثیری رو احساس و ارتباطمون نذاره.....
با همسرت صحبت کن البته نه با دعوا وقتی همه چیز خوبه و گل و بلبله باهاش حرف بزن اول ازش تعریف کن و بعد هم حرفاتو بهش بزن

ممنون اقلیما خانم...
همسرم خیلی بچه است و واقعا میخواد منو عوض کنه.. ولی من دوس ندارم عوض بشم فقط گفتم تیپم رو خوب میکنم اونم چون خودم دوست دارم. از این سایت هم ممنونم چون واقعا بدون مشاوره حضوری به لطف خدا رابطمون خوب شد و یه مشکل بزرگ از سر راهم برداشته شد . ولی از اینده میترسم چون میترسم نتونم خواسته های اونو براورده کنم... فک نمیکردم اینقد سنگین باشه خواسته هاش :316:

کسی نظری نداره..
ببینین مشکل من بیشتر با خانواده خودمه که خیلی از همسرم دور شدن و قبولش ندارن و فک میکنن همه تقصیرا گردن اونه . البته گاهی ارومشون میکنم ولی میدونم الان از خانمم خوششون نمیاد . چکار کنم رابطه سرد خانواده ها مث قبل بشه

سلام محمــدجان

نمی دونم راهی که می گم درسته یا نه؛ (اگه اشتباهه لطفاً بهم تذکر بدین)

یه سری سیاست به کار ببرین... گاهی اوقات از طرف همسرتون با مامانتون بگین که چقد دوسش داره و از این حرفا و بالعکس...

وقتی میرین اینهمه برا خانمتون خرید می کنین یه هدیه ای هم برا مادرتون بیرین بگین این رو خانومم مخصوص شما خریده... یه مدت نقش واسط محبت رو این بین بازی کنین ... کم کم میونه شکل می گیره!!!

یه توصیه هم اینکه؛ مطابق جیب خودتون خرید کنید... شما یه عروسی در پیش دارین مسلماً نباید مثل پدر خانمتون که چندین ساله پایه های اقتصادیی زندگیش محکم شده خرج کنین.

آخه نوشتم که حد جیبم خرج میکنم ولی خانمم میگه بیشتر از اینا داری و یه جورایی تو لفافه میگه خسیس بازی در میاری.. در صورتی که واقعا بیش از توانمم خرج میکنم...

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

اره راه شما درسته ولی اون تا الان کلا یه شاخه گل و یه کادو تولد و یه کادوی دیگه واسم خریده . تو چهار ماه نامزدی هم یه بار با مامانش اومده خونمون دو سه باری هم با هم اومدیم خونمون . الانم دو ماهه هیچ ارتباطی با مادرم نداره . حتی یه احوال پرسی ساده و یا اینکه جدیدا حتی نمیگه مامانت چطوره ؟ براش مهم نیست ...

سلام
ببخشید اما در این موردشما خیلی مقصرید
به نطر من یک نکته مهم برای خوب بودن رابطه همسر با خانواده سیاست شماست . که شما این کار رو انجام ندادید
ببین اولا شما نباید بیش از حد جیبتون خرج می کردیدحتیاگع انگ خیس بودن بهتون می خورد
دوما حالا که خریذ کردید دلیلی نداشت خانواده تون بدونند. شما نباید نقش خبر کش از خانومتون به خانوادتون و بالعکس رو داشته باشید .
سوما اصلا از هیچ کدوم جلوی اون یکی طرفداری نکنید این وضعیت رو بدتر می کنه در هر دو موقعیت فقط شنونده باشید . و در نهایت بگید بیخیال با این حرف ها خودت رو اذیت نکن و حرف رو عوض کنید و یکم محبت
شما خودتون این رابطه رو خراب کردید خودتون هم باید درست کنید .

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

اگه حرف هام درسته بگیدکه یه چند تا راهکار بدم

سلام به شما

یه جمله خوبی هست که میگن قبل از ازدواج چشما رو باز کن و بعدش ببند.

خب این اختلاف فرهنگی رو قبلا باید میدید اما حالا دیگه کنکاش نکنید و به خاطر این موضوع خودتون رو سرزشن نکنید.

اما یه نکته رو رعایت کنید.و دقت کنید که به این توقع بالای همسرتون بیش از حد بها ندید.همین 700 هزار تومان لباس خریدن اونم برای یکشب به نظرم اصلا کار معقول و منطقی نبوده و همین میتونه توقع همسرتونو بیشتر از اینی که هست ببره بالا.(حالا نمیدونم این خریده عروسی بوده یا نه ....)

درک میکنم که چقدر سخته که از سمت هر دو خانواده تحت فشارید.اما اینا همه گذراست.

بهتره با مهربونی و زبان نرم همسرتون رو دوباره راه امدنش رو باز کنید به منزلتون و حتی شده مثلا باهمدیگه برید بیرون برای مادرهاتون به مناسبت شب چله کادو بخرید.هم برای مادر خودتون و هم برای مادر ایشون.حتی برای خواهر شما و احایانا اگر خواهر داره برای خواهر همسرتون هم بخرید.اما یه چیز کوچیک باشه و ساده.جمع و جور و ابرو دار.

با همسرتون قاطع اما ملایم و مهربان صحبت کنید و بگید که شرایط اقتصادی من الان به این شکله و میدونم که تو دختر فهمیده و با درک بالایی هستی و شرایط منو کاملا میفهمی....

درست شدن رابطه یه مدتی طول میکشه.عجله نکنید و بسپارید به زمان.بیکار نشینید اما به زور هم سعی در درست کردن رابطه ها نداشته باشید.

برای خانوادتون بگید که برخی جاها هم اشتباه از شما بوده و همه تقصیرها متوجه فلانی نیست...

یادتون باشه شما از همه نقش مهم تری دارید.

صبور باشید و توکل به خدا کنید

من اگه جای شما یودم می رفتم به خانومم می گفتم مامانم مدام داره اسمت رو میاره و میگه دلش یرات تنگ شده؛ دلش می خواد تو رو ببینه فقط با خودشه می گه یه وقت اذیت نشی... یا این روزای آخر قبل از عروسی بیشتر پیش خانوادت بمونی...

زبــــان محمـــد جان... با این زبون می شه خیلی کارا کرد!!!

این تفاوتا هم بین همه ی خانواده هاست... این فرقا رو هر کسی تو دوران نامزدیش تجربه کرده...من خودم با تمام وجودم می فهمم چی میگی؛ ولی با همین سیاست باور کن می شه، یه مدت برا خودت سخت می شه اما بعد که می بینی رابطه ها اینهمه خوب شده کیف می کنی!! (دلیل جدایی من این تفاوت فرهنگا نبود)

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sare jo0on

سلام
ببخشید اما در این موردشما خیلی مقصرید
به نطر من یک نکته مهم برای خوب بودن رابطه همسر با خانواده سیاست شماست . که شما این کار رو انجام ندادید
ببین اولا شما نباید بیش از حد جیبتون خرج می کردیدحتیاگع انگ خیس بودن بهتون می خورد
دوما حالا که خریذ کردید دلیلی نداشت خانواده تون بدونند. شما نباید نقش خبر کش از خانومتون به خانوادتون و بالعکس رو داشته باشید .
سوما اصلا از هیچ کدوم جلوی اون یکی طرفداری نکنید این وضعیت رو بدتر می کنه در هر دو موقعیت فقط شنونده باشید . و در نهایت بگید بیخیال با این حرف ها خودت رو اذیت نکن و حرف رو عوض کنید و یکم محبت
شما خودتون این رابطه رو خراب کردید خودتون هم باید درست کنید .

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

درست میگین شما من خودمم مقصر بودم . توقعش بالا نبود باور کنین برای خرید عقد انگشتر رو خیلی ملاحظه میکردن که فشار بهمون نیاد و خداییش هم مناسب انتخاب کرد ولی الان برای مناسبت ها توقع کادو های گرون قیمت تری داره میگه شما وضعتون که بد نیست از ما بهتره ما چطوری میخریم شما هم بخرین.. راس میگه حقوقی که میگیرم با هم مساویه ولی خرج ما بیشتر از اوناست و همینو درک نمیکنه.
در واقع فرهنگ پول خرج کردن اونا فرق میکنه با ما ... منم با همین مشکل دارم . میگه تو الان دانشجویی و مادرت وظیفه داره خرجت رو بده منم دنبال کار میگردم ولی میگه به درست لطمه نزن .. با این وضعیت اقتصادی واقعا از ایندم میترسم . ولی به روش نمیارم اونم میترسه...
برام دعا کنین..دوستان خوبم

اگه حرف هام درسته بگیدکه یه چند تا راهکار بدم

---