با این دل هوس بازی که دارم اجازه بدم بیان خواستگاری ؟
سلام کمکم کنید لطفا من دیگه واقعا از دست خودم دارم دیوونه میشم:316::316:
همین چند وقت یه تاپیک زده بودم که داشتم از عشق یکی میمردم تا همین دیروزم همش داشتم به اون فکر میکردم و پیش خودم میگفتم یا اون یا هیچ کس حالا امروز یه اتفاقی افتاد که یه آقای دیگه رو که چند وقت پیش عاشقش بودم و فکر میکردم فراموشش کردمو دیدم وای نمیدونید همینکه دیدمش دوباره عشقم فوران کرد اصلا انگار نه انگار که تا چند ساعت قبل داشتم برا یکی دیگه میمردم .چند بار دیگه ام این اتثفاق برام افتاده(میبینید دلم چه کاروانسراییه؟:302:. ) من کلا خیلی ارتباط چشمی برام مهمه چندتا خواستگار خوب داشتم ولی فقط چون از چشمشون خوشم نیومد الکی گفتم نه هر چی مامانم چرسید چرا دلیلی نداشتم :316:حالا تو این وضعیت یه خواستگار میخواد برام بیاد حالا شما بگید چیه کار کنم الان دلم درگیر دو نفر دیگست .از یه طرف میگم این هرچی باشه باش ازدواج میکنم ولی به خودم مطمئن نیستم میترسم بش خیانت کنم چون دست خودم نیست میبینید که تو یه ساعت عشقم عوض میشه و دیگه به عشق قبلیم حسی ندارم چی کار کنم؟؟:316: بنظر خودم نباید هیچ وقت ازدواج کنم:302:
RE: با این دل هوس بازی که دارم اجازه بدم بیان خواستگاری ؟
عزیزم اینکه با نگاه از این و اون خوشت میاد اسمش عشق نیست!!شما یه کم خیال پردازیت و ذهن خوانیت زیاده و رفتارهای ساده دیگران رو با منظور فرض میکنی وخودتو زیادی درگیر تصوراتت میکنی!!
RE: با این دل هوس بازی که دارم اجازه بدم بیان خواستگاری ؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط taraneh89
عزیزم اینکه با نگاه از این و اون خوشت میاد اسمش عشق نیست!!شما یه کم خیال پردازیت و ذهن خوانیت زیاده و رفتارهای ساده دیگران رو با منظور فرض میکنی وخودتو زیادی درگیر تصوراتت میکنی!!
منم که دارم میگم هوس باز شدم اصلا دست خودم نیست . حالا شما بگین ازدواج بکنم با این شرایطم یا نه :305:
RE: با این دل هوس بازی که دارم اجازه بدم بیان خواستگاری ؟
این حس شما رو من با شدتی کمتر دارم . بیشتر برمیگرده به تنوع طلبی تا هوس .
دلیلش هم اینه که هنوز معیارهات مشخص نیستن و اولویت بندی نشدن .
فرض کن رفتی خرید . ولی تصمیم نگرفتی چه نوع لباسی بخری . ممکنه هر لباسی به نظرت قشنگ بیاد بخری .
ولی وقتی هدف از خرید حضور در جشن یا مراسم خاصی باشه لباسهایی متناسب با اون مراسم میخری .
RE: با این دل هوس بازی که دارم اجازه بدم بیان خواستگاری ؟
معیار های انتخاب همسر آیندتو با اولویت لیست کن اینجا ،اون وقت مشخص میشه مشکل چیه...
RE: با این دل هوس بازی که دارم اجازه بدم بیان خواستگاری ؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sayrex
معیار های انتخاب همسر آیندتو با اولویت لیست کن اینجا ،اون وقت مشخص میشه مشکل چیه...
1.مهمترین معیارم اینکه ارتباط چشمی بتونم برقرار کنم یانه(اگه اینو نداشته باشه اصلا سراغ بررسی گزینه های بعد نمیتونم برم و حذف میشه طرف)
2.شخصیت
3.اخلاق(دوست دارم تا حدی مغرور باشه و با ایمان)
4.شغل و وضعیت مالی
5.خوانواده
امیدوارم با اینا بتونید کمک کنید:302:
RE: با این دل هوس بازی که دارم اجازه بدم بیان خواستگاری ؟
الان وقت ازدواجت نیست یکی دیگرم میندازی تو هچل
RE: با این دل هوس بازی که دارم اجازه بدم بیان خواستگاری ؟
RE: با این دل هوس بازی که دارم اجازه بدم بیان خواستگاری ؟
سلام دوست عزیز.
چند وقت قبل ها منم یه کم اینطور بودم.البته نه به شدت شما.
1-اصلیترین دلیلش اینه که شخصیتت خوب شکل نگرفته.احساسات،توقعات و انتظارات هیچ کدوم تو وجودت به ثبات نرسیدن.هیچ کدوم واضح نیستن.
برای همین هر از گاهی یه نفر به چشمت خوب میاد و میشه عشقت.!!
2-چون شخصیتت پخته نشده معیاراتم دچار نوسان و بحران اند و خیلی مبهم و کلی اند و واضح و دقیق نیستن.ارتباط چشمی و اینا چیه..ارتباط چشمی مهمه اما معیار نیست.
شخصیت یعنی چی؟منظورت ازشخصیت دقیقا چیه؟که معیار دومته.
چرا مغرور؟منظورت عزت نفسه؟یا خود غرور؟دوست داری همسر ایندت باهات مغرورانه و از دید برتر رفتار کنه؟
3-تو منو بشدت یاد دورانی که تازه وارد جوونی شده بودیم میندازی.حدود 20-21 سال.که ذهنمون پر ازعشقای توی رمانها و توی اهنگها بود..یه مرد مغرور با ارتباط چشمی قوی که ما رو به سمت خودش جذب کنه.
این چیزا به درد همون رمانا و اهنگا میخوره.زندگی واقعی پیچیده تر ازاین حرفاس.
4-اون زمان یه مشاور بهم گفت حداقل تا یه سال بعد دوستیات ازدواج نکن.اون موقع بهم برخورد اما الان میبینم من که احساسمو چند تیکه کرده بودم خوب شد ازدواج نکرد وگرنه خودم و اونو اذیت میکردم.
به تو هم توصیه میکنم یه مدت دور ازدواج رو خط بکش.و تو این زمان یه کم شخصیتت رو بررسی کن.اخه تا وقتی معلوم نیست چه جوری هستی و چی میخوای چطور میخوای برای مهمترین مسئله زندگیت تصمیم بگیری؟
توصیه میکنم تو این زمان ابداً با هیچ پسری رابطه نگیری و فقط دنبال حل کردن تعارضات و مشکلاتت باشی.وقتی حس کردی پخته تر شدی و به ثبات رسیدی رو ازدواج فکر کن.:305:
5-برای اینکار از مشاور کمک بگیر.بهت کتاب معرفی میکنه.میتونه گره های ذهنیت رو پیدا و باز کنه.
6-صبر کن.
موفق باشی
RE: با این دل هوس بازی که دارم اجازه بدم بیان خواستگاری ؟
ممنون از بهار زندگی و بقیه بچه ها که کمک میکنن مشکلم حل شه .
جناب ژپتو من 22 سالمه.
بهار زندگی عزیز با حرفات کاملا موافق هستم ولی دست خودم نیست و فکر کنم خل شدم آخه در مورد هم جنس های خودمم همینطوریم مثلا یکی رو که خیلی دوست دارم و با هم دوست صمیمی هستیم یدفعه بدون هیچ دلیلی دلمو میزنه و ازش متنفر میشم .اصلا دیگه چندشم میشه کنارش باشم حتی وقتی یه مدتیم ازش دور باشم بازم پشیمون نمیشم و ازش بدم میاد.بخاطر همین میترسم ازدواج کنم اگه بعد از یه مدت از شوهرم بدم بیاد دیگه نمیتونم باش زندگی کنم.نمیخوام با احساسات کسی بازی کنم از یه طرفم مادرم گیر داده که این خواستگارت هیچ عیبی نداره و باید جواب مثبت بدی میگه از دیوونه بازیات خسته شدم میگه وسواسی شدی و تا ازدواج نکنی قدر زندگیو نمیفهمی و اینجور حرفا.ولی من دست خودم نیست واقعا از هرکسی که تا حالا کنارم بوده و خیلیم دوسش داشتم بعد از یه مدت متنفر شدم :316:در مورد جنس مخالفمم که بدتر ناخودآگاه اول به چشماش نگاه میکنم اگه خوشم نیاد دیگه اصلا نمیتونم حتی ظاهر سازی کنم یه جوری باش بد رفتار میکنم که خودمم دلم میسوزه ولی چکار کنم دست خودم نیست فکر کنم باید برم تیمارستان بستری شم:316: