نمایش نسخه قابل چاپ
سلام، من یه سوال واسم پیش اومده چرا بعضی موقع ها مردها انقدر غرغروووو میشن که آدم دلش میخواد سرش رو بکوبه به دیوار ... انقدر بهونه گیر میشن انقدر ایراد میگرن از خودت و لباست و آشپزیت و طرز کار کردن و حتی به ترتیب انجام کارهای خانه هم که ما براش کلی برنامه ریزی کردیم که از کجا شروع کنیم ایراد میگیرن و غر میزنن ؟
سلام
چرا اینهمه عصبانی؟؟؟
این غر زدن تا جایی که من شنیدیم مال خانوما بودها
از شوخی گذشته؛ غر زدن ویژگی آدماست... نه مختص خانوماست نه آقایون...
حالا بیا برامون تعریف کن که چی شده؟ چه اتفاقی افتاده که می خوای سرتو بکبونی به دیوار؟
ممنون ازت ولی خیلی عصبانی نبودم موقع نوشتنم ها :46:
چیز خاصی نیست همسر من گاهی اوقات خیلی غر غروو میشه مثلا همین دیشت یکی از دوستامون هم دعوت کرده بود که شام بیان خونمون ، من از ساعت 6 که رسیدم خونه یه سره تو آشپزخونه بودم غذا درست کردم بعدش یه جمع جور جزئی داشتم اونهم انجام دادم ساعت 8/15 تقریبا کارام تموم شد ساعت 8/20 همسرم رسید از اون لحظه که رسید شروع کرد تو چرا اومدی نون نخریدی من این موقع رفتم نون داشته تموم میشده و سر نون مردم دعواشون شده بود ... این چه وضعشه شام چرا این رو درست کردی وقتی با یکی خودمونی میشی دیگه اصلا اهمیت نمیدی که یه غذای رسمی درست کنی چرا بهم زنگ نزدی بگی چی بخرم چرا روشوئی رو نشستی چرا قیافت انقدر به هم ریختست چرا صورتت رو نشستی چرا این کار و کردی چرا اون کار و نکردی و .... حتی زمانی هم که مهمونمون اومدن با همسر دوستم دوتاشون دست به یکی کردن ما دوتا خانم رو ازیت کردن که معلوم نیست چیکار میکنن و ... دیگه انقدر حرف زده بودن غر زده بودن اینجا بود که دلم میخواست سرم رو بکوبم به دیوار :311: خواستم دلیل اصلیش رو بدونم و ببینم تو این جور موقع ها خانم های بیچاره باید چی بگن و چیکار کنن از دست این پسرهای غرغروو :311:
وقتی یه مرد غرغر میکنه درست داره کار یک بچه رو انجام میده.پس باید مثل بچه ها باهاشون رفتار کرد.واسه من که جواب میده:72:
دوست عزیز سلام
تاپیک شما بیشتر حالت نظر سنجی داره و این تاپیکها به انجمن آزاد منتقل میشه که برای شرکت در اون باید حق عضویت پرداخت کنی
شما مشکل اصلی خودت رو بگو تا دوستان راهنمایی کنن
همسرت غر میزنه؟
میشه یکی دو تا از غر زدنهاش رو مثال بزنی؟
وقتی اون غر میزنه شما چیکار میکنی؟
بیشتر چه مواقعی غر میزنه؟
با سلام ببخشید در این مورد دوستان عزیزم بهتر راهنمایی میکنند ولی فقط خواستم بگم که در عنوان تاپیک اوقات با ق هست نه با غ :72:
مریم 123 عزیز در ارسال دومم در این تاپیک یک سری مثال زدم از غر زدنهاش ... و اینکه پرسیده بودی من چیکار میکنم بستگی به شرایط روحی خودم داره که نرمال باشه اوضاع یا خسته باشم یا منم ناراحت باشم ولی در کل اکثر اوقات سعی میکنم هیچی نگم ولی کم کم وقتی میبینم غر زدنهاش تمام نمیشه و دیگه به خود من هم گیر میده دیگه منم شروع میکنم جوابش رو در کمال احترام بعضی اوقات با خنده و شوخی گاهی اوقات هم که دیگه اشکم و در آورده باشه با گریه بهش میگم ... میدونی مردها خیلی جالبا یه روزهائی میاد خونه میبینه من درام کار میکنم بهم میگه نمیخواد کار کنی ولش کن خودت رو خسته نکن یه روز میاد مثلا خونه مرتب نیست این چه وضعشه انگار نه انگار تو زن این خونه ای انگار که من شوهر کردم زن نگرفتم ... همینجوری میبافه خلاصه من نفهمیدم که تمیز کنم یا نکنم ... :311: من هم از اون دسته آدمهائی هستم که وقتی خسته میشم خیلی زود رنج و نازک نارنجی میشم...
مموش عزیز از اینکه غلط املائی من رو گرفتی ممنون
و خانومی عزیز پس چرا وقتی ما یه موقع هایی غر میزنیم آقایون فکر نمیکنن که کودک درون ما هم بیدار شده و مثل بچه با ما برخورد کنن ؟؟؟؟؟؟
دوست عزیز
شما چند سالته؟همسرت چطور؟
تحصیلات شما و همسرت؟
یه چیزی رو بدون دوسته من
محیط بیرون از منزل و محیط کار خیلی وقتها طاقت فرسا هستش.
مشکلات کاری ..رفت و امد در خیابانها شلوغ و پر تردد و آلوده و ...درگیری با ریسس و ارباب رجوع و ....
همه و همه سبب میشه روی روحیه همسرت تاثیر بذاره.
وقتی میبینی گیر میده یا اصلا توجه نکن و یا با خنده و خوشرویی بهش بگو چشم همسر گلم.حتما.قربونت بشم که خسته و کوفته از سرکار امدی.میخوای یه چایی برات بریزم؟
اصلا نباید جواب بدی حالا چه با شوخی چه با گریه و ....
واقیعت اینه که یه زن خیلی زودتر از مرد به بلوغ فکری میرسه.این رو فراموش نکن.
و این رو هم یادت نره محیط سرکار خیلی فشارها روی ادم میاره
اگ وقتی بهونه میگیره راحت بتونی حلش کنی و از کنارش بگذری اونم دیگه کشش نمیده
مریم جان اگر یک زن زودتر به بلوغ فکری می رسه بیشتر شکایتها چرا از سمت خانومهاست چرا بیشتر خانومها سرمسائل ریز بهم می ریزند و کلا از ازدواجشون پشیمون می شن! :311:
سلام
بر مبنای سبک نوشتار و تعریف شما برداشت من از آنچه نوشته اید اینگونه است .
1-در اصل بخشی از آنچه به تعبیر شما غر آمده که درست بوده و غر ناشی از خستگی کودک سازگار مثبتش بوده و کار و فعالیت روزانه و بی حوصلگی ایستادن در صف نانوایی و تماشای مردمی که سر نان دعوا می کردند و.... او را ناراحت کرده
2-و بخشی هم ایراد گیری والدی بوده و بخشی مربوط به بازدارنده ی کامل باش
*چرا اومدی نون نخریدی ؟
*این چه وضعشه ؟
*شام چرا این رو درست کردی ؟
*چرا بهم زنگ نزدی بگی چی بخرم ؟
*چرا روشوئی رو نشستی ؟
*چرا قیافت انقدر به هم ریختست ؟
*چرا صورتت رو نشستی ؟
*چرا این کار و کردی ؟
*چرا اون کار و نکردی ؟
و بخشی نیز به کودک طبیعی اش مربوط میشده که غر معنی نمی دهد و در اصل با دوستش مشغول بازی و شوخی و....بوده .
*و .... حتی زمانی هم که مهمونمون اومدن با همسر دوستم دوتاشون دست به یکی کردن ما دوتا خانم رو اذیت کردن که معلوم نیست چیکار میکنن و ...
و در نهایت اگر واقعا قصد درونی آنها اذیت کردن شما دو خانم بوده ...........بخشی مربوط به کودک سازگار غیر سازنده ی ایشان ( چون این بخش به قصد و نیت درونی فرد ربط پیدا می کند تنها با زبان بدن می توان به آن پی برد ولی اگر هدف بازی و خندیدن باشد همان کودک طبیعی است .
در نتیجه رفتار و احساس ما نیز متناسب با همان بخش باشد .
یعنی در مقابل کودک سازگار مثبت -والد مهربان سازنده
در مقابل والد مستبد - کودک سازگار مثبت
در مقابل کودک طبیعی - کودک طبیعی .
و در بهترین حالت ................( بالغ ) که خدا بدور بالغ کجا بود توی این روزگار ؟:311: حکم کیمیا داره :311:
دیدی سلام من رو هم بهش برسون :311: