بر سردو راهی طلاق یا ادامه
با سلام خدمت دوستان عزیز
خانمی هستم 27 ساله که 7 سال پیش با همسرم توی دانشگاه آشنا شدم بعد از مدتی علی رغم مخالفتهای خانواده هابا هم نامزد کردیم و 4 سال هست که ازدواج کردیم. ما هر دو دانشجو بودیم و شوهرم از لحاظ مالی هیچی نداشت 0 بود کار هم نداشت خرجشو پدرش میداد. توی دوران نامزدی و عقد خیلی با هم بحث و جدل داشتیم. بیشتر خانواده اون پرش می کردند. و اون با من بد رفتاری می کرد فحاشی می کرد و حتی سیلی می زد تو صورتم. بعد ازدواج هم مشکلات بیشتر شد دست بزنش شدیدتر شد ولی من همیشه کوتاه میومدم به خاطر زندگیم. خلاصه پارسال کار به جدایی کشید رفتم دادگاه می خواستم جدا بشم. 6 ماه خونه پدرم بودم. 10 روز مونده به دادگاه اومد دنبالم کلی گریه کرد و گفت من عوض شدم کلی وعده وعید بهم داد کلی قول داد. برگشتم به زندگیم ولی به هیچ کدوم از قولهاش عمل نکرد.2 هفته پیش هم باز بحثمون شد دوباره کتکم زد و چشمم خونریزی کرد. خواستم برم پزشکی قانونی ازش شکایت کنم ولی نتونستم چون خیلی دوسش دارم اونم تو این دو هفته خیلی مهربون شده بود. و باز یه سری قول ها داد که دوباره دیروز زیرشون زد. واقعا نمی دونم چکار کنم.ازش جدا شم یا نه. آخه خیلی بهش وابسته ام. احساس درموندگی و بی ارادگی می کنم. لطفا راهنماییم کنید
RE: بر سردو راهی طلاق یا ادامه
به نظر من خیلی محکم این بار برخورد کنین و بگین اگه قصد ادامه داره باید حتما با شما به مشاوره پیش روانشناس بیاد....
همسرتون حتما نیاز به مشاوره و احیانا ارجاع به روانپزشک برای درمان داره....
ارزوی موفقیت براتون دارم. :72:
RE: بر سردو راهی طلاق یا ادامه
ممنون grey عزیز از پاسختون
RE: بر سردو راهی طلاق یا ادامه
امیدوارم ناراحت نشین اما شما خودتون هم به کمک روانپزشک احتیاج دارین. شما چهار ساله دارین کتک میخورین و مورد ظلم واقع میشین و کماکان میگین همسرتون رو دوست دارید و بهش وابسته هستید. این احساس بیمارگونه رو باید جدی بگیرید و از شرش راحت بشین.
RE: بر سردو راهی طلاق یا ادامه
سلام عزیزم ..
خوش اومدی به همدردی ..
خانومی میشه بگی بیشتر سر چه مواردی دعواتون میشه ؟
سر چه چیزایی اختلاف نظر دارین ؟
شروع کننده ی دعوا اکثرا کیه ؟ شما یا شوهرت ؟
چه چیزهایی ازش میخوای که قول میده و بعد میزنه زیرشون ؟
RE: بر سردو راهی طلاق یا ادامه
آخه گاهی اوقات من از بعضی رفتارهاش خیلی عصبی میشم و حرفای بدی بهش می زنم که باعث میشه اون روم دست بلند کنه.
سلام الف عزیز
بیشتر وقتی بد دهنی می کنه. فحش دادن واسش مثل یه تفریحه لذت می بره از این کار. و قول هایی که میده و بهش عمل نمی کنه. شوهر من آدم انتقام جوییه. مثلا اگه از من ناراحت میشه مستقیما بهم نمیگه و مدتی بعد ازم انتقام می گیره. هرچی بهش میگم وقتی از من ناراحتی بهم بگو باز هم این کارو نمی کنه. گاهی اوقات سردرگم میشم که دلیل بدرفتاریش به خاطر انتقام از کدوم رفتار منه. وقتی بعهد 6 ماه اومد دنبالم که منو برگردونه خونه بهم گفت هرچی که تو بگی انجام میدم هرکاری که بخوای خونه میگیرم و.... الان داره بهم تحمیل می کنه که بریم نزدیک خونه باباش اینا. تا 2 هفته دیگه باید بریم اونجا
بهم گفته بود محل زندگیمونو خودت تعیین کن. حتی میگفت به اسم خودت خونه رهن می کنم و از این حرفا. ولی الان میگه هرچی من میگم باید بگی چشم.
RE: بر سردو راهی طلاق یا ادامه
آخه گاهی اوقات من از بعضی رفتارهاش خیلی عصبی میشم و حرفای بدی بهش می زنم که باعث میشه اون روم دست بلند کنه.
دوست عزيز بهترين راه اينه كه مواقعي كه بحثتون ميشه و احساس ميكني همسرت ممكنه كنترلشو از دست بده و دست روت بلند كنه همون موقع كوتاه بيا و سعي كن باهاش بحث نكني بزار چند روز بعدش در موردش باهاش صحبت كن ،،،، هيچ وقت جوابشو با بدي نده ،،،، يه مرد اگه چند بار كتك بزنه ديگه قبح اين كار براش ميريزه ،،،، براي مشكل محل خونتون هم از بزرگترها كمك بگير از پدر همسرت يا كسي كه فكر ميكني همسرت رو حرفش حرف نميزنه
موفق باشي [/quote]
RE: بر سردو راهی طلاق یا ادامه
چقدر جالب دوست عزیز سرگذشت تو دقیقا عین منه منم 6 ماه بود خونه باابم بودم و داشتم کارای طلاق رو میکردم ولی از بس هر روز ااومد و واسطه فرستاد که بهترین زندگی رو براش فراهم میکنم منمبرگشتم ولی بعد از 2 هفته رفتارش عوض شده و الان 3 ماهه با من قهر و حرف نمیزنه .مشکل اینا کینه ای بودنشون هست.شوهر منم خیلی کینه ای هست و اصلا گذشت نداره.من الان نمیدونم واسه چی 3 ماهه با من حرف نمیزنه
ولی من تصمیم رو گرفتم دارم با وکیلم مشورت میکنم که طلاق بگیرم سالی که نکوست از بهارش پیداست.
شوهر من و شما نسبت به همسرانشون گذشت ندارند ودر حالی که من و شما بیشتر گذشت کرده ایم و 4 سال با تمام بدرفتاریها کنار امدیم.
پس اینها لیاقت گذشت ندارند.
اتلبته ببخشید و از محضر استادان عذرخواهی میکنم.ولی هیچ کدومتون تو شرایط ما قرارنگرفته اید.همه فرک میکنن با مشاور رفتن مشکل حجل میشه.ولی ذات هیچ کس عوض نمیشه.
هیچ کدومتون شرایط سختی که من و ایشون در 4 سال زندگی مشترک متحمل شدیم رو تحمل نکردین.من اصلا معنی دوست داشتن رو نفهمیدم و لمس نکردم
چون همش شوهرم با من قهر بوده و اذیتم میکرده در حالی که در خانواده و فامیل من صبورترین دختر بودم
و حالا تصمیم گرفتم برای همیشه خودم رو راحت کنم.
RE: بر سردو راهی طلاق یا ادامه
ببخشید ولی من نمیدونم چطور آدم میتونه همچین مردیرو دوست داشته باشه.
به نظر من شما چون به بهانه دوست داشتن موضع جدی نگرفتید اجازه دادید که هر کاری میخواد با اطمینان به اینکه شمارو از دست نمیدید انجام بده
RE: بر سردو راهی طلاق یا ادامه
افسون عزیز ممنون از راهنماییت. شوهر من وقتی سر موضوعی بحثمون بشه و من چیزی نگم و ادامه ندم و بعد چند روز بخوام باهاش صحبت کنم دیگه گوش نمیده میگه دوباره شروع نکن اون بحث دیگه تموم شده حوصله ندارم.(حتی اگه با زبون خوش بهش بگم). ما با خونواده های همدیگه رابطه نداریم. خانواده شوهر من هم خیلی آدم های بی منطقی هستند تا اونجایی که وقتی پدر من در مورد کتکهای شوهرم با مادر شوهرم صحبت کرد اون گفت خوب پسر من بزنه دختر شما کوتاه بیاد! خونوادش تا حالا خیلی منو اذیت کردن اونا از خداشونه که خونه پسرشون نزدیک اونا باشه. پدرش هم خیلی خسیسه با اینکه شوهر من تک پسره حاضر نیست هیچ کاری واسش بکنه.
لی لی عزیز شما هم مثل من از همه شکایتهایی که کرده بودی صرف نظر کردی؟ من شکایت ترک انفاق کرده بودم تو دادگاه محکوم شد. با وثیقه آزادش کردند. ولی وقتی برگشتم شکایتمو پس گرفتم. ولی اون با اینکه برگشته بودم حکم تمکین علیه من گرفت بدون اینکه من خبردار شم(بعدش فهمیدم) واسه مهریه هم هرچی بهش گفتم من مهریمو نمی خوام از اعسارت صرف نظر کن گفت نه عزیزم من می خوام مهریتو بدم و چون آشتی کرده بودیم دادگاه تقسیط مهریه رو 7 ماهی 1 سکه واسم زد و بعد از اون گفت اگه بخوای مهریتو بگیری دیگه باهات زندگی نمی کنم. البته من مهریمو نمیخوام واسم مهم نیس.
پیش مشاور رفتم بهش گفتم احساس می کنم شوهرم به خاطر ترس از دادگاه و زندان اومد دنبالم ولی بر اساس چیزهایی که واسش تعریف کردم گفت شوهرت دوست داره مرد اگه زنشو دوس نداشته باشه حاضره زندان بره ولی دیگه با اون زن زندگی نکنه.
شوهر من هم خیلی کینه ایه. از من کینه به دل گرفته. بهم محبت نمی کنه. میگه بدار یه مدت بگذره تو به من محبت کن تا منم کم کم گذشته رو فراموش کنم. نمی خوام بی انصاف باشم دلیل اینکه هنوز باهاش موندم اینه که قبلن خیلی بهم محبت میکرد. همیشه بغلم می کرد قبل اینکه بره سر کار و بعد برگشتنش منو می بوسید. خیلی بوسم می کردو.... البته اون موقع ها من نسبت بهش بی احساس بودم چون 2-3 بار بهم خیانت کرده بود البته من مستقیما مچشو نگرفتم ولی کارای مشکوک ازش می دیدم.