RE: با این مادر چه باید کرد؟
دوست عزیزسلام.....
به نظربنده که پسر کمی به مادر وابسته هست....وممکنه که بعداز ازدواج ..دختر را تحت فشار بزاره که با مادرش هم رابطه داشته باشند....به نظرمن نمیشه روی آینده تضمینی کرد.......اگرهم ایشون رابطشون روقطع کنند.....زندگیشون ازبهانه جویی های بی دلیل مادرشوهرشون خراب میشه.....خب ایشون باید خداروشکر کنند که خانواده ی این پسر روکامل شناختند.....به نظرمن وصلت با همچین خانواده ای به ضرر دوستتونه....ممکننه درآینده این تاثیرات خودشو کم کم نشون بده.....زندگی یک روز نیست....یک عمره.......پس باید خیلی آینده نگری داشت.....که آینده اش چی میشه؟؟؟؟ باوجود همچین مادری اگراین ازدواج صورت بگیره.....ممکنه اتفاقی برای زندگیشون بیفته......
RE: با این مادر چه باید کرد؟
خیلی پاسخ خوبی دادید.بسیار ممنون سارا خانم.
دوست بیچاره من هم تمام ترسش از همین اتفاقیه که معلوم نیست چیه!
انگار یکی هم باشه که خودش رو بپسندی مامانش رو نمیشه بپسندی!
RE: با این مادر چه باید کرد؟
سلام
از قديم مي گويند، سري كه درد نمي كنه ، براي چي دستمال ببندي؟؟؟
RE: با این مادر چه باید کرد؟
ازدواج با این فرد اصلا به صلاح دوستتون نیست مگر اون آقا بتونن علاقشو معطوفه دختر خانم کنن که همچین چیزی امکانش خیلی کمه.
RE: با این مادر چه باید کرد؟
سلام و ممنون از محبتتون
دانه خانم دوستم قصد ازدواج داره و بالاخره با ایشون نه با کس دیگه ای ازدواج می کنه منظورتون چیه که سری که درد نمی کنه رو دستمال نمی بندند؟
و nakm عزیز نگفتید چرا به نظرتون به صلاح نیست و اون آقا علاقشون رو به دوستم اعلام کردن. منتها هنوز پای عمل نرسیده. هر چی باشه دوستم 10 ماه وفت گراشته برای شناخت این آفا و خودش هم علاقمند شده، در ضمن از ایشون ایراد مشخصی هم (اخلاق بد و ناپسندو...)دیده نشده.الان هم هودش میگه من میخوام این خانوادش هستن که دست دست می کنن و مخالفن
RE: با این مادر چه باید کرد؟
به نظر من بايد ببينيند که خود پسره چقدر جوهره داره آدمی هست که بتونه جلوی خانوادش بايسته يا نه ؟
من موردی سراغ دارم که پسر آدم محکمی بود و با برخورد قاطعانه جلوی دخالت خانواده اش را گرفت و الان زندگی خوبی دارند
RE: با این مادر چه باید کرد؟
سلام دوست عزيز
من دقيقا مثل مشكل دوست شما را دارم
البته با اين تفاوتها كه مادر مخالف بدون هيچ دليل قانع كننده اي مادر منه
و الان يك سال و نيم ميشه كه بين اولين خواستگاري تا الان شده
ما حتي تا دم عقد رفتيم اما مادر من با دعوايي كه در شهرستان و خانه اون پسر راه انداخت عقد عقب افتاد
من با نظر دوستان موافقم
اون پسر هر قت تونست استقلال از خانواده اش را به دوستتون نشون بده اون وقت ازدواجشون بي مانع ميشه،بالاخره مرد پايه هاي اصلي زندگي را بايد بنا كنه و زن در پناه اون مرد با سازشش و لطف و صداقتش اون پايه ها را مستحكم كنه و بعد با هم زندگيشونو ذره ذره بسازن
آقا پسر طرف من با اين كه مادر من گير داده اما اون تمام اين مدت (با اين كه بارها مادرم تحقيرش كرد) محكم ايستاده و از در محبت به مادرم وارد شده
به نظر من اگر واقعي همديگر را ميخوان بايد با علم به اينكه ازرواجشون بي دردسر نخواهد بود با منطق و بيشتر تلاش اون پسر وريشه يابي مشكل مادر پسر پيش برن
اما اگر يكي از اين شرايط نباشه بهتر حتي يك روز هم زودتر شده براي هم آرزوي خوشبختي كنن و هر كدام برن دنبا زندگي و سرنوشت خودشون
براي شما و دوستتون آرزوي خوشبختي و موفقيت دارم
براي ما هم دعا كنيد