خانوادم توانايي پرداخت رسم و رسوم رو ندارن.
دوستان در تاپيك قبلم گفته بودم كه من باردارم و اين ماه انشاالله صاحب يه دختر ناز ميشم.
درباره ي مشكلاتم نوشته بودم
من اصلا از بارداريم لذت نبردم و همش در اضطراب و استرس بسر شد
خدا خودش بخير بگذرونه
بدترين دوران رو داشتم
خيلي اعصابم داغون شد
اگر بچم نا اروم شد ميدونم كه مقصر هستم.
البته شرايط من اصلا مناسب نبود.
مشكل تازه ي من:
در شهر ما رسمه كه خانواده ي دختر علاوه بر سيسموني بايد گردنبند هم براي دخترشون بگيرن به اضافه ي همه ي لباسهاي حاملگي و يه جشن.
خانواده ي من از نظر مالي ضعيف هستن و نتونستن براي من گردن بند بخرن و جشن بگيرن
فقط تونستن كه پول يه مقدار از لباسهاي سيسموني رو بدن و بقيه رو شوهرم داد.من شرايط خانوادم رو درك ميكنم و ميدونم كه وضع ماليشون اصلا خوب نيست
ولي خانواده ي شوهرم جز كساني هستند كه اداب و رسوم براشون خيلي خيلي مهمه.
خانوادم همش دارن ميگن كه ما دوست داريم برات بخريم ولي نداريم و مدام دارن تكرار ميكنن به صورتي كه اعصابم بهم ريخت
براي من مهم نيست
ميدونم كه ندارن كه بخرن
ولي اين گفتنشون اذيتم ميكنه
خب ندارين نخرين من كه ازشون نخواستم
همش ميگم من ازتون توقع ندارم
مادرم مدام ميگه كه شبا خوابم نميبره به خاطر اينكه نميتونيم برات كاري كنيم.
اعصابم خرده چون خودم هم پولي ندارم كه بخرم به اسم خانوادم
داغون شدم
به مادرم ميگم دارين بخرين ندارين هم نخرين
چرا منو تو استرس و فشار ميزاربن
اينقدر اين موضوع رو بزرگ كردن كه حد نداره
واي نميدونم از دست اين رسم و رسوم و اين خانواده چه كار كنم.
اصلا پشيمون شدم از بچه دار شدن
لعنت به هر چي رسم و رسومه غلطه.
علاوه بر خانواده ي همسر كه اصلا ملاحظه ي حال من رو نكردن
خانواده ي خودم هم بدتر از خانواده ي همسر
مادرم ميگه چون خانواده ي شوهرت پسر دوست داشتن كاش تو هم پسر داشتي
اي خدا دلم ميخواد بميرم راحت شم.
ديوانه شدم
مادر خودم بيشتر از بقيه اعصابم رو بهم ريخت
به خدا اصلا حوصلش رو ندارم
هر وقت ميرم خونمون اينقدر ناراحت ميشم
خانوادم اصلا رعايت من رو نكردن
هر حرفي كه ميشنيدن و هر اتفاق بدي كه مي افتاد اول براي من تعريف ميكردن
مشكلات تمامي ناپذيرشون رو به من ميگن
نميدونن كه من باردارم برام ضرر داره
حتي دعوا ميكرد مامانم با من.
دلم پره واي خدا
خودم كم دردسر و بدبختي داشتم كه حالا باعث بدبختي يكي ديگه هم شدم
به مرگم راضي هستم
خيلي خستم
توان ندارم
واقعا ديگه نميكشم
RE: خانوادم توانايي پرداخت رسم و رسوم رو ندارن.
اصلا خودتون را ناراحت نکنید.متاسفانه ما ایرانی ها یک سری رسومات دست و پاگیر و مسخره ای واسه خودمون درست کردیم که الان در قرن 21، قرن سفر به فضا باید بشینیم و بگیم خریدن گردن بند و لباس حاملگیو ....! واقعا باید کم کم این رسومات به گورستان تاریخ بره. مثل اینکه 50 سال پیش رسم بوده یک هفته مراسم ازدواج داشتن یا در شب زفاف در برخی شهر ها رسم بوده مادر عروسم برای اطمینان از باکرگی میرفته تو حجله! الان کجان اون رسومات، خیلی از رسومات فعلی ما هم محکوم به نابودیند . اصلا واسه خودتون مسالش نکنید تا به نسل های بعدیتونم منتقل نشه. همینجا باید نسل ما واسه نابودی رسوم ما پیش قدم بشه.:310:
RE: خانوادم توانايي پرداخت رسم و رسوم رو ندارن.
سلام دوست عزیز
ای کاش کمی قبلتر به فکر افتاده بودین وگاهی از خرجی ها و پولهای توی جیبتون میزدین و برای امروز پس انداز میکردین.باهمسرتون صحبت کنید وشرایط خانوادتون رو بگین.درضمن به خاطردخترتون هم که شده این احساسات و افکارناراحت کننده رو از خودتون دور کنید.تحت تاثیر حرفهای دیگران هم قرار نگیرین گاهی بهترین گزینه برای پاسخ به حرفهای دیگران سکوته.وقتی ناراحت میشین از حرفهای مادرتون سکوت کنید :72:زیر لب چندتا صلوات بفرستین و پناه ببرین به خدا
RE: خانوادم توانايي پرداخت رسم و رسوم رو ندارن.
خواهر عزیز
واقعا از خوندن مطلبتون متاسف شدم...
متاسفانه مبارزه با این رسومات مسخره هم به تنهایی از شما برنمیاد...
آخه خداییش مردم با خودشون چی فکر میکنن!!؟ توی این اوضاع اقتصادی... که ورود نوزاد هم خودش به تنهایی یه عالمه خرج به همراه داره، دیگه این وسط جشن و لباس و طلا ، چه صیغه ای هست!!؟
تنها راهی که به نظرم میرسه برگزاری مراسم در مقیاسی کوچکتره.گردنبند رو هم میتونین بدل بگیرین و یه راز بین خودتون و همسرتون باقی بمونه...اینجوری حداقل دهن افراد جاهل اطرافتون بسته میشه!!
توکل کنید به خدا
RE: خانوادم توانايي پرداخت رسم و رسوم رو ندارن.
سلام ملینا جان
عکس العمل من اگر چنین موقعیتی داشتم این بود:
1- الان به مادرم میگفتم ممنون که به فکر من و بچه هستید ولی من احساس میکنم بیشتر از هر چیز آرامش میخوام تخت و کمد و جشن و گردنبند نمیخوام و شما هم لطفا بهش فکر نکن و به هیچ وجه راجع به این موضوع صحبت نکن اصلا از این رسوم خوشم نمیاد و دلم نمیخواد انجام بشه و شما هم استرس نداشته باش اجازه نمیدم کسی حرف نامربوطی بزنه
2- الان خودم به سایتهایی در رابطه با بچه و ... میرفتم و حواس خودم رو از حرفهای زده شده پرت میکردم به نی نی سایت برو و با افراد دیگه که مشابه خودت هستند تبادل نظر کن اصلا از این فازها میای بیرون
3- بعد از تولد بچه ام با خونسردی کامل با همه برخورد میکردم و اگر چنانچه مادر شوهر یا دیگران حرفی میزدند میگفتم من اصولا با این رسوم مخالف هستم و به نظرم غیر منطقی هستند و خودم به مادرم اینا اجازه ندادم به خودشون فشار بیارن و این رسوم غیر منطقی رو انجام بدن بچه من فقط لباس و وسایل شخصی میخواد که خدا رو شکر فراهم هست بقیه چیزها اضافه و بیخوده و توی منطق من جا نداره و هر چی هم گفتن بازهم بی تفاوت و با قدرت برخورد میکردم و اجازه نمیدادم کسب به من غالب بشه یا بخواد توهین یا تحقیری انجام بده
اگه هم کسی تماس میگرفت که جشنتون کی هست بازهم جواب میدادم چون به این رسوم اعتقادی نداریم جشن نمیگیریم
الان مورد 2 برای شما در الویت هست حواس خودت رو پرت کن و این دوران رو با آرامش و شادی سپری کن الان سلامتی و آرامش یک نفر دیگه فقط و فقط به شما بستگی داره مواظبش باش