فکرای عذاب دهنده و بی مورد

سلام. من دانشجوی 22ساله ای هستم. عاشق دختری در دانشگاه خودم شدم که یکم از خودم بزرگتره(البته مشکل سن نیست). ما 6 ماهی هست که با قصد ازدواج رابطه داریم.
از بین خواستگارهای قبلیش قضیه دوتاش جدیتر بوده. هر دو پسرای خوبی بودن. از دومی کمی خوشش میومده و حدودا یه ماهی با هم حرف میزدن و فقط یکبار با هم بیرون رفتن و بنابه دلایلی جواب رد داده.
اون با من خیلی صادق بوده و کوچکترین چیزارو به من میگه. من شکی بهش ندارم اما فکر به بعضی چیزا عذابم میده. مثلا وقتی راجع به اونا حرف میزد و میگفت پسرای خوبی بودن و حیف بودن، یا وقتی به این فکر میکنم که باهم رفتن بیرون، فکر اینکه زن آیندم با یکی رفته باشه بیرون عذابم میده (در صورتی که کاملا مطمئنم یه بار رفتن، کاری نکردن و حتی همو لمس نکردن). از این حرفا خیلی وقته گذشته اما من باهاشون کنار نمیام.
به من میگه که چون بهم شک داری عذاب میکشی و خیلی هم ازم ناراحته، میگه این شکها بعدا میشه گفتار و کردارو.... اما من واقعا بهش شک ندارم،میدونم که اگه باهم رفتن بیرون یه چیز عادیه، میخواستن ازدواج کنن دیگه (ما خودمون هم الان بیرون میریم). واقعا تا حالا بهم دروغ نگفته و من هم باورش دارم.
حالا میخوام ببینم آیا من واقعا شک دارم یا اسم این مشکل چیز دیگه ایه؟ چطور باید برطرفشون کنم؟ و اون رو چطور متوجه حسم کنم و بهش چی بگم که بفهمه شک ندارم؟
ممنون میشم

برادر گرامی

اگر واقعا قصد ازدواج با خانم رو داری و میخوای به خواستگاریش بری بهتره اول از همه با خودت کنار بیای!

و بعد این قضیه رو رسما از طریق خانوادت پیگیری کنی.

یکی از دلایل بوجود آمدن این افکار مسموم همین دوستی ها و رابطه های طولانی مدت قبل از ازدواجه که ماحصلش

میشه افکار امروز شما!

شما اگر قصدت ازدواجه 6 ماه زمان زیادی برای آشنایی نیست به نظرت؟

این انحصار طلبی و همه چیز را برای خود خواستن ناشی از درست عمل نکردن و خودخواهیه.

بیا از یک زاویه دیگه به قضیه نگاه کنیم!

اگر به فرض شما با این خانم ازدواج نکنی ، بعدا به همسر آیندت حق میدی که بهت بگه چرا قبلا خواستار و عاشق

کسی بودی و چرا با دختری دوست بودی؟

فقط کافیه شرایط و برعکس کنی و خودت رو بگذاری جای دیگران!

هر دختری خواستگار داره!

اتفاقا پسرهای خوبی هم بودن که 1 دفعه اومدن خواستگاریش و باهاش دوست نشدن.

پس برای کنترل این افکار بهتره به جای ادامه این رابطه دوستانه (حالا به هر قصدی) شرایط ازدواج رو مهیا کنی و از

طریق خانواده اقدام به عمل صحیح کنی چرا که تا مادامی که رابطه غلط دوستی ادامه داشته باشه این افکار

مزاحم همیشه هست!

عملت رو درست و خدا پسند کن تا افکار شیطانی دست از سرت برداره!

به همین دلایله که خداوند ما رو از این دوستی ها نهی کرده چون موجب بد دلی و شک و بی اعتمادی میشه.

موفق باشی

:72:

این مسئله به شما برمی گرده که رابطه هایی که طرف مقابلتون با دیگران داشته وبرای امر ازدواج بوده، آیا شما اون رابطه هارو ناپاک می دونید یا نه. اگر این رابطه هارو ناپاک بدونید، مطمئنا توی زندگی با طرف مقابلتون در آینده با مشکل مواجه میشید...
بهتره که مسئله رو بصورت منطقی نگاه کنید و عاری از هرگونه جانبداری و یا سوءظن احساسی. سعی کنید انتخابتون از روی منطق و عقل باشه و بصورت احساسی تصمیم نگیرید. مسلما اگررفتار منطقی داشته باشید طرف مقابلتون هم متوجه این رفتارمنطقی شما میشه اما اگر رفتارتون برخواسته از احساس و سوءظن بی جهت باشه بازهم طرف مقابلتون متوجه رفتارتون میشه.پس بهتر رفتار و افکار احساسی نداشته باشید.

http://ahlekhaneh.ir