-
من بدشانسم
چرا باید زندگی برای یکی مثل انقد تکراری و خسته کننده شه ولی این همه ادمای دور رو برم خوشبخت و شاد و سرزندن چرا همه انقد راحت به یه ادمی میرسن که دوسشون داره ولی یکی مثل من شانس نداره و هیچکس غیر از پدرو مادرش دوسش نداره چرا دخترای دیگه باید تا ازدواج کردن منو که یه روزی با اونا صمیمی بودم نه تنها ول کنن بلکه دائم بیان از اینکه چقد محبت نثارشون میشه چقد با شوهرشون رابطه دارن برای من بگن نهایت میگن ایشالا قسمت تو شه . من ازین جمله متنفرم متنفر از همه ی خونواده خاله و دختر خاله عمه و ... همه ی دوستام متنفرم من چیکار کنم چیکار کنم که کسی دوستم نداره چیکار کنم که از همه بدشانسترم خدا هم هر چی ازش میخوام به من نمیده یکی هست به من بگه با حرف اینا چیکار کنم ؟ من خیلی حالم بده انگار دارم توی زندگی توی غمها و ارزوهایی که خاکستر شدن غرق میشم دنیا تاریکو ابریه برام خستم
-
RE: من بدشانسم
نوشتی پدر مادرت دوست دارن. بازم از من بهتره وضعت.
به خودم قول داده بودم که گریه نکنم اما الان بغضم از من جلوتر داره می دوه. امشبه رو گریه می کنم.
امیدوارم تو به کسی که می خوای زود برسی. من که امیدی ندارم. فقط می خوام راهی پیدا کنم که هم دلمو خفه کنم هم باعث نشه با ناراحتی زندگی کنم و بتونم شاد باشم.
-
RE: من بدشانسم
سلام آبجی :72:
شما دیگر تنها نیستی به جمع ما اومدی
ما همه دوست تون داریم.
بیشتر از خودتون بگید .
چندسالتونه تحصیلات از خانواده بگید .
خانواده پر جمعیتی هستید ؟؟
آروم با حوصله حرفهاتو بگو ما مشتاقانه گوش میدیم.
-
RE: من بدشانسم
پدر بزرگ عزیز من ۲۴ سالمه اما به خاطره مشکلاتو غم و غصه زود دارم میشکنم صورتم بیشتر از سنم نشون میده .لیسانس گرفتم شاغل نیستم . مینوش جان همه ی پدرمادراشون دوسشون دارن عزیزم چرا دلتو خفه کنی راهی براش باید پیدا کنیم اروم شه البته اگه راهی باشه
-
RE: من بدشانسم
سلام دوست عزیز..
درکت میکنم راس میگی واقعا این چیزایی که میگی همش ازار دهنده است و خیلی ادمو خسته و دلسرد میکنه..
ولی یه چیزی..
تمام حرفای شما این بود.. که چرا من؟؟ چرا اینطوری شد ؟ چرا فلان شده ؟ چرا بقیه خوشبختن ؟
اول اینکه خوشبختی احساسیه که درونیه و به عوامل خارجی ربطی نداره هر کس با هر میزان درامد و هر میزان زیبایی و هر میزان بهره از دنیا میتونه خوشبخت باشه. پس لطفا دیگه نگو من بدبختم..
دوم اینکه به خاطر نعمت هایی که داری شکر خدا رو بکن همین که میگی پدر و مادرت دوستت دارن و حتما هم هواتو دارن.. حرفای مثبت خودتو درشت برات نوشتم لطفا دقت کن....
.لیسانس گرفتم
پدر و مادرم دوستم دارن
ولی حرفای منفیت رو خودت بشین و فکر کن که چقدر زیادن !!!
کسی دوستم نداره ( البته به جز خدا ، پدر، مادر ، دوستانی که اینجا داری و همه دوستت دارن و برات دعا میکنن)
همه به عشقشون رسیدن جز من ( اشتباهه چون خیلیا شکست عشقی خوردن و نرسیدن )
همه خوشبتن ( خیلیا هستن حتی طعم دیدن این دنیا رو نچشیدن )
از خونواده خالم متنفرم ( این تنفر جز به خودت به کسی اسیبی نمیزنه )
شاغل نیستم ( خیلی از مردای 35 تا 40 ساله هم بیکارن !! )
ازدواج نکردم ( کلی ادم ازدواج نکرده هست تازه سنشون هم بیشتر از توه تازه ادمایی که ازدواج کردن خیلیا مشکل دارن)
حاضرم به جرات بگم نصف جمعیت ایران حال و روز تورو دارن و دارن باهاش مقابله میکنن
خودت بشین روی تک تکش فکر کن ببین این چیزای بدی که میگی واقعا چقدر بده ؟؟ ایا واقعا اینقدر ازار دهنده است؟
یه کاغذ بردار و موادر مثبت بیشتری برای خودت توی زندگی الانت بنویس .
حداقل با یه دوست خوب مشکلاتت رو بگو و باهاش بیرون برو .وقتی حالت خوب نیست بیا اینجا و بنویس و مشکلات بقیه رو هم بخون.
-
RE: من بدشانسم
بله درسته چیزهای مثبت هم هست واقعا به خاطره سلامتی و پدر و مادرم از خدا ممنونم اما یه چیزی توی زندگی ادما هست که خدا خودش جاشو خالی گذاشته و هیچ چیز جای اونو نمیگیره اون هم یه همسر یه همراهه که محبت و بودن کنارش ارامشی به ادم میده که هیچی نمیده یه نعمته بزرگه خودش گفته همه جفتن افریده شدن ولی.....
ولی چرا به بعضی داده نمیشه بعضیا باید حسرت بخورن؟ باید توی تنهاییشون گریه کنن؟ باید تنها بمونن؟ واقعا کسانی که خودشون ازدواج کردن اینو درک نمیکنن براشون عادی شده خودشون دلگرمن ولی نمیفهمن واسه همین اطراف من دختر مجرد مثل خودم نیست که بتونم باهاش حرف بزنم راهنمایی بخام . مشکل خیلی هاست ولی این خیلیها باید چیکار کنن که به ارامش برسن
-
RE: من بدشانسم
سلام دختر بارونی:72: و مینوش عزیز:72:
یکی از راه هاش اینه که اینقدر تمرکز نکنی رو این موضوع و هی نگی خدایا چرا من؟ مگه من زشتم؟ مگه من چیم کمتر از بقیه است؟ مگه من چه گناهی کردم که تاوانش این تنهایی هست؟
وقتی تو ذهنت چرا چرا کنی و زندگی خودت رو با بقیه مقایسه کنی نیازت شعله ور تر میشه و آرامشت هم خیلی کمتر میشه. باید سعی کنی در حین اینکه منفعل نباشی تمرکز زدایی کنی.
-
RE: من بدشانسم
[quote]اید سعی کنی در حین اینکه منفعل نباشی تمرکز زدایی کنی.[quote]
تمرکز زدایی چجوری ممکنه وقتی صحنه های عاشقانه همش روبه روته . من تلاش کردم درین مورد ولی متاسفانه هر بار دیدن یکی از دوستان و اقوام که دختران همسن و دوستان صمیمیم بودن من رو یاد نیازهای درونیم میندازه :302::302::302::302:
-
RE: من بدشانسم
سلام عزیزم
خوب شد سنت رو گفتی وگرنه فکرمیکدم 40 سالته
عزیزم هنوز واسه ازدواج جا داری . اکثر دوشت های من که 26 سالشونه هم ازدواج نکردند . این افکار و از خودت دور کن . چون شاید باعث بشه در مورد همسر انتخاب نا درستی کنی.
نمی دونم چه جور دختری هستی . اما اگع معاشرت کمه . سعی کن بیشتر معاشرت داشته باشی . وقتی ازدواح کنی میگی ای کاش یک روز بر می کشام به دوران مجردی . پس از تمام لحظات زندگی ات لذت ببر . زندگی کوتاه تر از اونیه که فکر می کنی . اما چند کار رو انجام بده .
1 - توکل بر خدا ( نمازت رو بخون اول به خدا درد دلت رو بگو بعد هم اینجا ما همه در خدمتیم )
2 - سعی کن در کلاس های هنری و کلاس هایی که دوست داری شرکت کنی . هم در جامعه حضور داری هم وقتتت مفید می گدره ( کلاس های فنی و حرفه ای رایگانن یا مبالغ کمی می خوان)
3 - به حرف های اطرافیان دقت نکن
موفق باشی
-
RE: من بدشانسم
منم تنهام،وقتی تو خیابون یا مترو یه دختر و پسر با هم می بینم اگر زن و شوهر باشن حسودیم می شه اگر دوست باشن
می گم حیف دختره داره خودشو تباه می کنه.بعد یاد تنهایی خودم می افتم تا یه مدت غصه می خورم.ولی وقتی چنین
صحنه هایی نمی بینم همه چی عادیه.شما هم از افردای که باعث می شن احساس کنی تنهایی فاصله بگیر.وقتی گرسنه
باشی و غذا نداشته باشی،غذا خوردن دیگرانو ببینی بیشتر اذیت می شی.