حساسیت شوهرم نسبت به پدرم
حدود8ماهه ازدواج کردم،متاسفانه شوهرم و پدرم هم رشته اند و یه ارتباطهای کاری هم باهم دارند. پدرم یه مرد فوق العاده مهربونه ولی یک کم زبونش تند و رک و خیلی خیلی منظم و وقت شناس تو شغلش و همسرم یه آدم و فوق العاده حساس و خیلی خیلی دل گنده و متاسفانه بی نظم ولی خیلی اهل زبون ریختن...متاسفانه سر همین تفاوت شخصیتی تو رابطه کاری که با هم دارن دچار مشکل میشن مدام و من بیچاره این وسط...پدرم در واقع یخ جورایی غیر مستقیم میخواد زیر پر و بال مارو به لحاظ کاری بگیره ولی از طرفی هیچ اختیار تامی به شوهرم نمیده ولی شوهرم معتقد که بابات فقط میخواد از من کار بکشه بخاطر خودش!کلا ذهنش خرابه نسبت به اون و هردفعه که ناراحت میشه از دستش روزگار و واسه من تلخ میکنه و میگه من دیگه نمیخوام پدرت رو ببینم و دیگه خانه بابات نمیام و ازین حرفا و عین بچه کوچولوها قهر میکنه و حتی تلفن بابام رو جواب نمیده(چون یه سری کار مشترک دارن انجام میدن به خاطر همین مدام در تماسن) و ازون ور بابام ناراحت میشه و...ولی خداییش به روی اون نمیاره...به خاطر من...وقتی عصبانیه چه حرفا که نمیزنه!حتی دفعه اول سر این موضوع میگفت باید بیخیال بابات شی و هز این چرت و پرتا ولی وقتی خوب میشه انگار نه انگار،دوباره باهاش دوست دوست میشه! البته غراش که بابات چقدر اخلاقاش خاصه و...همیشه هست ومن نمیتونم بهش بقبولونم که پدرم هیچی تو دلش نیست!
مشکل اصلی من با همسرم توی این زمینه و بقیه زمینه ها اینه که افراط و تفریطیه...خوبه خوبه فقط وای به حال روزی که از یکی ازخانواده من یا خود من دلگیر شه و بعد قهر های طولانی بدون حتی یه نگاه به من و خودشم داغون میشه...حتی غذا هم نمیخوره...البته تا الان همه این دعواها ربط داشت به دلخوری های اون از بابام.....من با این افراط و تفریطی بودنش تو خوب و بد بودن و قهراش چیکارکنم؟؟؟؟؟؟ احساس میکنم داره فرسودم میکنه این اخلاق نازک نارنجی بودنش!همیشه هم من باید آشتی کنم!البته اعتراف میکنم که چون صبرم کمه تو این موردا خودم زود پیش قدم میشم و هی عذرخواهی میکنم که خیلیاشم بیخودیه!در واقع اون مدام در حال سوء تفاهمه و من باید هی توجیح کنم تا رفع شه ....
RE: حساسیت شوهرم نسبت به پدرم
سارای عزیز خوش اومدی به همدردی ..
گلم من یه تجربه ی اینجوری داشتم .. که دوبار پدرم و همسرم با هم همکار شدن و دقیقا همین شرایط بینشون بود و اخرش هم با دعوا و دلخوری از هم جدا شدن .. هر دو دفعه هم من خیلی دخالت میکردم .. جلوی بابا طرف همسرو میگرفتم جلوی همسر هم طرف بابا رو ..
ولی عزیزم الان بعد یه سال به این نتیجه رسیدم که اصلا اصلا نباید تو این روابط دخالت کنی ..
اگه همسرت گله ای میکنه با مهربونی بهش بگو عزیزدلم تو که میدونی من این وسط هیچ کاره ام . اگه مشکلی داری میتونی با بابا صحبت کنی .. اخه عشقم من وقتی اینجوری میبینمت ناراحت میشم ولی کاری هم از دستم بر نمیاد .. هرچقدر تو روابطشون بیشتر دخالت کنی و سعی کنی با هم خوب باشن بیشتر از هم دور میشن .
از هیچ کس طرفداری نکن ..
وقتی عصبانیه و بد صحبت میکنه برو بغلش کن بهش محبت کن سعی کن ارومش کنی بدون این که بهش بگی حق با توئه و بابام اشتباه کرده ! فقط ارومش کن و کنارش باش ..
و بعد که اروم تر شد بگو چه خوب میشه مشکلاتتونو با بابا حل کنید که انقدر اذیت نشی و اختلافات کاریتون هم تو زندگیمون نیاد ..
RE: حساسیت شوهرم نسبت به پدرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سارا م
همیشه هم من باید آشتی کنم!البته اعتراف میکنم که چون صبرم کمه تو این موردا خودم زود پیش قدم میشم و هی عذرخواهی میکنم که خیلیاشم بیخودیه!در واقع اون مدام در حال سوء تفاهمه و من باید هی توجیح کنم تا رفع شه ....
سلام سارا جان خوش اومدی به همدردی :72:
اون قسمتی که نقل قول کردم خیلی مهمه که برمی گرده به خودت...هنوز 8 ماهه که ازدواج کردی و راحت میتونی این روال رو تغییر بدی تا به عادت تبدیل نشده
عزیزم منم تقریبا این مشکل رو داشتم ولی واقعا تونستم مشکلم رو کم کنم و الکی وقتی مقصر نیستم فقط به خاطر کم طاقتیم نرم معذرت خواهی کنم
پیشنهاد میکنم تاپیک من رو بخونی .اونجا دوستام راهنمایی های خیلی خوبی کردن و واقعا روی زندگی من تاثیر خیلی مثبت داشته.
در مورد شرایط کاری پدرت و همسرت
نمیشه از هم کارشون رو جدا کنند؟به نظرم اگر امکانش هست حتما این کار رو انجام بدن به نفع هردوشونه و خودت (چون بالاخره بحث های کاری بین دوتا برادر هم پیش میاد واجتناب ناپذیرن)
:72:
RE: حساسیت شوهرم نسبت به پدرم
مرسي از راهنماييهاتون همش همينطوره يعني سعي نميكنم حساسش كنم!وقتي اين موضوع ها اتفاق ميفته انقدر أفسرده ميشه كه دلم براش كباب ميشه و سعي ميكنم كه هر جوري هست از أون حال درش بيارم. . .ودوباره روابطش با خانوادم أكي ميشه . . . و بعد يه مدت بعد دوباره يه ماجراي جديد واسه دلخوري٠٠٠هميشه هم فقط از بابام دلخور ميشه و تعميم ميده به همه خانواده٠٠٠كاش هميشه يه جور باشه...ولي شوهرم يا خيلي خويه يا خيلي بد و حد وسط نداره،اين خيلي اذيتم ميكنه خستم كرده
كارشون در واقع جداهه يعني درامدشون مشترك نيست فقط روابطشون مشتركه
نازنين جان خوندن مطالبتو رفتارها و عكس العمل هامون وحشتناك شبيه:43:
RE: حساسیت شوهرم نسبت به پدرم
مشابه مشكل شما رو من هم به نوعي دارم. فقط مي تونم بگم در مقابل همسرت از پدرت جانبداري نكن .فقط سعي كن شنونده باشي.
RE: حساسیت شوهرم نسبت به پدرم
عزیزم نظر من این هست که هیچ وقت خودت رو درگیر مسائل پدر و همسرت نکنی .
حتی اگر همسرت گلگی پدرت رو پیش شما کرد بگو که اگر گلگی داری با خودش حلش کن .
هیچ وقت بینشون قضاوت نکن و سعی نکن روابط رو صلح بدی ، چون این کار غیر ممکن هست و آخرش همه کاسه کوزه ها سر تو میشکنه .
سعی کن خودت رو از مسائل اون ها کاملا جدا کنی .و همیشه بگو من یک زن هستم و نمیتونم تو این جور مسائل نظر بدم .اگر شما مشکلی دارید خودتون با هم حلش کنید .
RE: حساسیت شوهرم نسبت به پدرم