بخشيدن مهريه به اجبار همسر

سلام. من مدتي هست كه با اين تالار آشنا شدم و از مطالب مفيد اين سايت استفاده مي‌كنم. مشكلي دارم كه نمي‌دونم چطور بايد حلش كنم. شايد شما بتونيد كمكم كنيد.
من 28 سالمه 1سال و 9 ماهه كه ازدواج كردم و البته تقريبا 3 ساله پيش عقد كردم. راستش مشكلي كه سر مهريه پيش اومد اين بود كه پدر من اصلا به تعداد سكه كم راضي نبود و مي‌گفت تعداد سكه بايد بيشتر از 1000 باشه روزاي نزديك به عقد به همسرم گفته بود مهريه زياد باشه ولي اشكال نداره اگر عندالاستطاعه باشه. چون خانواده شوهرم توي شهذ دور زندگي ميكنن و بين نامزدي و عقد فرصت نكرده بودن بيان بحث تعيين مهريه موند واسه شب قبل از عقد و چيزي كه خانواده همسرم اعلام كردن 864 سكه بود و پدرمنم پذيرفت ولي فرداش توي محضر بابام گفت بايد عندالمطالبه باشه. يكم بحث بين دو انواده پيش اومد و خلاصه حرف بابام به كرسي نشست.
بعد از اون همش همسرم مس‌گفت بايد مهرتو ببخشي كه عددش اوني كه اون شب تعيين كردن نباشه. من نظرم رو 110تا بوده. حتي 2 سال پيش براي اينكار اقدام كردم ولي هزينه زيادي داشت.
حالا بعد از اينهمه سال شوهرم هربار مي‌گه تو مهريتو نبخشيدي و اين يعني اينكه با من صادق نيستي. تو براي من از هيچ چيز نمي‌گذري و خلاصه تا حالا كلي دعوا داشتيم سر اين مسئله.
از شما دوستان مي‌خوام كمكم كنيد من بايد چيكار كنم؟ چه واكنشي صحيحه

سلام دوست عزیز

به همدردی خوش اومدی:72:
رابطتون در زندگی چگونه هست؟ مشکل دیگه ای ندارین؟ شرایط مالی همسر چگونه هست؟
من نظر خودم را میگم و اصلا کار شناس نیستم، اما من به شخصه نظر خاصی رو مهریه ندارم و بیشتر به این اعتقاد دارم که باید از سر مهر و محبت باشه!!!!
این نظر منه! اما شرایط فرهنگی، اجتماعی هر خانواده متفاوته و شما باید در نظر بگیری چرا همسر اینقدر پا فشاری میکنن؟
برای چیزی که نه داده شده و نه گرفته شده!!!بخشیدن مهریه در شرایط حاله حاضر شاید باعث دلخوریه پدرتان شود!!
زندگی زناشویی برای معامله نیست اما وقتی کار به این حرفها کشیده میشه باید از حق و حقوقت دفاع کنی مگر اینکه اطمینان کامل داشته باشی که این بخشیدن به ضرر شما نخواهد شد!!!
گاهی افراد با این بخشیدن خودشون ومحبتشون را نشان میدهند و ثابت میکنن، البته باز هم میگم به شرط اینکه طرف مقابل درک و فهم این بخشش را داشته باشه و در ظرفیت وجودیش باشه!
نمیتونی مهریه ات را به گونه ای ببخشی که از ایشون وکالت داشته باشی که زبونم لال در صورت فوت همسر یا زمانی که قصد طلاق از طرف ایشون باشه مهریه به شما تعلق خواهد گرفت؟؟؟

ممنون كه جواب دادين.
كلا ما رابطمون باهم خوبه مي‌شه گفت بيشتر دوستيم ولي اكثر اختلافاتمون مربوط به خانوادهامون مي‌شه. شوهرم مي‌گه بابات اينا توي روز عقد منو اذيت كردن درواقع من چاره‌اي جز قبول حرف اونا نداشتم. حالا تو بايد نشون بدي كه من چقدر برات ارزش دارم. مي‌گه اگر تو يه چيزيت بشه(منظورش فوت منه) بابات مي‌تونه از من مهريه رو بگيره به عنوان ارث. البته من يكم سرچ كردم ديدم حرفش درسته. حالا اينا به كنار اينكه انقدر رك اينا رو به من گفت درواقع به بعد از مرگه منم فكر مي‌كنه يكم ناراحتم كرد. البته اينم بگم بابم يكم قبلا اذيتش كرده و اون دوست نداره هيچ برخوردي باهاش داشته باشه.
شرايط مالي همسرم متوسطه . ما هر دو كارمنديم. به تازگي يه خونه كوچيك خريديم و نصف نصف سند زديم. اون مي‌گه من همه حق و حقوقتو دادم حتي سهمتو از خونه( البته ما به يه اندازه پول گذاشتيم واسه اين كار). مي‌گه هرچي كه مي‌خريم بايد نصن نصف باشه. ولي من زير حرف زور مهريه نمي‌رم. من بهش ‌ميگم براي اينكه دعوا نشه دوباره مي‌رم سند محضري آماده مي كنم كه بعد مرگم مهريم بخشيده بشه و به گردنت نباشه ولي قبول نميكنه. الانم به ظاهر قضيه رو فراموش كرده ولي تو رفتاراش نشون ميده كه ناراحته و به روم مياره

بهشون بگید که وکالت بدن در صورتی که همسرتون خواست شما رو طلاق بده بهتون مهریه رو بده.

من اصلا مهريه نمي‌خوام ازش. الانم حاضرم همشو ببخشم. دليله اين تقاضاش برام منطقي و قابل هضم نيست. راستش من فكر ميكردم اگر يه روز نباشم هيچي براش مهم نباشه ولي...
از اينكه اين حرفا بينمون رد و بد ميشه خيلي ناراحتم. و اين تو رابطم باهاش تاثير گذاشته.
آدم بدي نيست سعي ميكنه كمكم كنه ولي خيلي معمولي و از روي وظيفه محبتش خيلي كم شده. اينم بگم كه بخاطر مشكلات من (فوت مادرم و اينكه نميتونستم از خواهرام دور باشم) از اول تصميم گرفتيم كه توي تهران زندگي كنيم ولي اون الان هر بار كه ناراحت ميشه ميگه ميخوام برگردم شهر خودم. حتي يه بار جلوي خواهزش گفت من بر‌ميگردم توهم هروقت تونستي بيا.
اين يعني چي؟ مگه ما زن و شوهر نيستيم ؟ مگه ميشه جدا زندگي كرد؟

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

هر دفتر خونه‌اي كه ميرم براي بخشيدن مهريه ، باهام خوب برخورد نميكنن انگار دارم كار بدي ميكنم. بعدم ميگن بايد دوتا شاهد از اقوامت بياري خوب اين موضوع رو پيچيده تر ميكنه!
هيچ وقت تو خوابم نميديدم درگيريم با شوهرم اين باشه

من بايد چيكار كنم؟ من خيلي ازش ناراحتم. واقعا نميتونم مثل قبل بهش محبت كنم. دلمو شكسته. من بايد چطوري باهاش رفتار كنم؟

نکته ای که درمورد مهریه باید گفته بشه اینه که دختری که می بیند خانواده اش پافشاری بی جا بر مهریه بالا می کنند اولا:با توجه به اینکه مهریه حق او است اعلام کند که من این مهریه را قبول ندارم و بر مهریه مناسب پافشاری کند و به پدرش بگوید اگر مجبورم کنید قبول کنم زیادیش را خواهم بخشید و ثانیا: اگر مورد قبل ممکن نیست در صورتی که ممکن است دختر به پسر قول بدهد که مقدار زیادی را بعد از عقد ببخشد.

آیا مهریه تضمین کننده زندگی و عدم طلاق است؟ اگر منظور این است که شوهر به راحتی نتواند همسر را طلاق دهد باید گفت: مهریه تضمین کننده عدم طلاق نیست چون پایداری خانواده در گرو تناسب های لازمه است نه مهریه بالا ؛چون با نبود تناسب ها،زندگی تلخ است و مهریه بالا جلوی تلخی زندگی را نمی گیرد هرچند طلاقی نباشد و اگر تناسب داشته باشند مهریه کم آسیبی نمی زند.
اما اگر منظور از تضمین اینده ان است که در صورت طلاق، زندگی آینده تامین شود در این صورت مهریه بالا لازم نیست بلکه با حدود 50 میلیون تومان تامین می شود.

http://ahlekhaneh.ir

من كه گفتم با بخشيدنش مشكلي ندارم. بعدشم اين تعداد چيزي بود كه خانواده همسرم گفتن و در نهايت تعدادش چيزي كه بابام مي‌خواست نشد. تازه خود همسرم همون روز علاوه بر اونا 1024 شاخه گل اضافه كرد.
حدود 2 سال پبش كه رفتم دفتر ازدواج و گفتم اينكارو مي‌خوام انجام بدم گفتن حدود 1ميليون تومن هزينه داره كه اون موقع خرجهاي ضرروري تري داشتم. الان حتما بيشتر شده چون هزينش درصدي از تعداد سكه هايي مي‌شد كه قرار بود بخشيده شه. بعدشم اينهمه آدم مهريه بالا دارن قراره اينطوري با هم رفتار كنن؟ مهريه انقدر مهمه؟ باور مي‌كنيد من از روز عقد بهش فكر هم نكردم؟
اگر از زندگي با اون اذيت باشم حاضرم همه چيزو ببخشم و برم دنبال زندگيم ديگه در اونصورت دنبال مهريه ام؟ من خودم شاغلم به پول اون نياز ندارم.
تازه ما باهم خيلي دوست و مهربون بوديم. من تصور اين حرفا رو هم نميكردم

سلام

قصد دخالت ندارم ولی به نظر من مشکل همسر شما مهریه نیست بلکه چیز دیگری است که اون حرف مهریه را پیش کشییده است. البته این استنباط من با توجه به گفته های خودتت می باشد.

مشكل چيه؟