آیا میتوانم با شرایط خواستگارم کنار بیام؟ (مسئولیت ها و روابط او با خانواده اش)
با سلام من سارا هستم و 26 سالمه.چند سال قبل با یه پسری آشنا شدم که اولش قصدمون فقط دوستی بود من از ظاهرش خیلی خوشم نیومده بود و با اینکه اون واقعا بهم محبت میکرد به هر بهونه ای میخواستم ازش جدا بشم.اما اون قبول نمیکردو اصرار داشت که ادامه بدیم.بالاخره یه بهونه اساسی پیدا کردم و از هم جدا شدیم.اوایل خوشحال بودم اما کم کم خلا اونو تو زندگیم حس کردمو فهمیدم که اون ویژگی های مثبت زیاد داشت که من نادیده میگرفتمو به شدت پشیمون شدم! تا اینکه دوباره تصادفی با هم برخورد کردیمو و این دفعه روی خوش نشون دادم.اون خواست راجع به ازدواج جدی حرف بزنیمو من قبول کردم.برعکس دفعه قبل سریع رابطه ی عمیقی بینمون برقرار شد اما وقتی راجع به ازدواج صحبت کردیم فهمیدیم مشکلات زیادی داریم! مثلا حجاب که ما یکم آزادتریم.اما مشکل بزرگتر اینه که پدرش فوت کرده و چون برادر بزرگترش خارج از کشوره مسئولیت مادر و خواهرش با اونه و اونم شدیدا احساس مسئولیت میکنه و ازم خواسته با مادر و خواهرش تو یه ساختمون زندگی کنیم.دیگه اینکه با خانواده پدرش خیلی صمیمی هستن و همیشه با همدیگه مسافرت میرن و حتی از من خواسته که بعد ازدواج این رابطه باهاشون حفظ بشه.علاوه بر اینا با کل خانواده هم رفت و آمد زیاد دارن و اهل زیاد مهمونی دادنن.همه اینا در حالیه که ما اصلا اهل رفت و آمد نیستیمو من خودم عاشق تنهاییم و اصلا اهل صمیمی شدن نیستم!ضمن اینکه خیلی حساسم و میترسم با یه جا زندگی کردن حرمتا شکسته بشه.سر این مسائل چندبار خواستیم تموم کنیم اما نتونستیم.البته باید بگم که خودش موقعیت تحصیلی اجتماعی و کاری خیلی خوبی داره،با شخصیته و همه جوره علاقشو به من نشون داده. اما با اینکه همیشه از طرف خانوادش منو مطمئن میکنه اما من واقعا دودلم که میتونم با شرایطش بعد ازدواج کنار بیام یا نه!مطمئنم هیچوقت ازش نمیخوام که مسئولیتشو نادیده بگیره اما میترسم اگه نتونستم باهاش کنار بیام مجبور شم شرایطو فقط تحمل کنم و اینجوری فقط خودم عذاب بکشمو افسرده شم.میترسم نتونم کنارش باشمو از ته قلب کمکش کنم.زندگی با یه خانواده ای که کم و بیش اختلاف فرهنگی داریم و مادری که واقعا روش حساسه منو واقعا دودل کرده! ببخشید که طولانی شد امیدوارم با راهنمائیاتون کمکم کنین [hr]دوستان خواهش میکنم تجربیاتتونو در اختیارم بذارین.من دیگه فرصت زیادی برای فکر کردن ندارم :325:
RE: آیا میتوانم با شرایط خواستگارم کنار بیام؟ (مسئولیت ها و روابط او با خانواده اش)
سلام سارا جان از خوندن نوشته هات به نظرم رسید که ایشون هنوز رسما به خواستگاری نیومده یعنی خانوادشون رو ندیدی و خوب این جوری تصمیم گیری سخته
اگر اجازه بدی رسما بیان منزل شما،و خانوادشو ببینی و خانواده خودت اونا رو ببینن راحت می تونی تصمیم بگیری....
در احساس مسئولیتش نسبت به مادرش خوب این احساسش طبیعیه وخیلی هم خوبه...
ولی اگر فکرمیکنی نمیخوای توی ساختممون با اونها زندگی کنی میتونی تو ی محله باشید یعنی این پیشنهاد رو بده شاید قبول کردش
ی محله که خونه هاتون بهم نزدیک باشه.
و اینکه شما اصلا اهل رفت وامد نیستی!!!و عاشق تنهایی هستی.این رو حتما باهاش مطرح کن....
رو این مورد باید کار کنی رفت وامدبه اندازه خیلی هم خوبه،خوب بالاخره انسان موجود اجتماعیه دیگه.
چون با هرکس دیگری که ازدواج کنی احتمالا روابط جدیدی واست شکل میگیره و به هر حال رفت و امد و اینها صورت میگیره ..مگر اینکه اون شخص دقیقا مثل شما باشه که احتمالش خیلی خیلی کمه...
یکم عمیق تر به مساله ازدواجت فکرکن ببین سایر معیارهای مورد نظرتو داره!!
RE: آیا میتوانم با شرایط خواستگارم کنار بیام؟ (مسئولیت ها و روابط او با خانواده اش)
نازنین عزیز منظورم از اینکه تنهاییو دوس دارم اینه که دوس دارم با شوهرم تنها برم مسافرت گردش در حالی که از الان به من گفته شاید امکانش نباشه!چون نمیتونه مادر و خواهرشو تنها بذاره و خانواده پر جمعیتی دارن که رفت و آمد توش بیش از حد زیاده نه در حد نرمال!پیشنهادت واسه اینکه خانواده ها همو ببینن رو قبول دارم مرسی عزیزممم
RE: آیا میتوانم با شرایط خواستگارم کنار بیام؟ (مسئولیت ها و روابط او با خانواده اش)
بنظر من بهترین راه کار برای شما اینکه باهم بریم مشاور حضوریو مشاور تمام حوانب رفتاری شما دونفر بسنجه وبا خانوادش رفت امد کنین چون هر چی حرف بزنین بعضی موارد نمیشهفهمید یا اون خص کامل عوض کرد واز جهتی باید نکات مثبت منفیش بنویسین مقایسه کنین ببین کدومش سنگنتره.وواینکه ببینین در چه مواردی خیلی مهم نیست که میتونین گذشت کنین:72:
انشا.. بهترین تصمیم بگیرین
RE: آیا میتوانم با شرایط خواستگارم کنار بیام؟ (مسئولیت ها و روابط او با خانواده اش)
حس میکنم در آینده همیشه زیر ذره بینم و هیچوقت نمیتونم مستقل باشم.منو خیلی از زندگی با خانواده شوهر ترسوندن.مخصوصا که فهمیدم خانوادش هم خیلی راضی نیستن و میترسن من پسرشونو ازشون جدا کنم! شما نظرتون چیه؟ کسی هست که با خانواده شوهرش زندگی کنه و راضی باشه؟ [hr]ما از هم جدا شدیم :( خانواده هامون قبول نکردن! اونم به چه بهونه هایی.... داغوووووونم. اینجا هم که هیچکی همدردی نمیکنه. اگه امکانش هست این تاپیکو بردارین
RE: آیا میتوانم با شرایط خواستگارم کنار بیام؟ (مسئولیت ها و روابط او با خانواده اش)
سلام عزيزم چرا داغوني؟سر چي به هم خورد؟خانواده ها چرا قبول نكردن؟ نظر اون آقا واسه تموم شده چي بود؟
RE: آیا میتوانم با شرایط خواستگارم کنار بیام؟ (مسئولیت ها و روابط او با خانواده اش)
سلام دوست عزیز چند مورد اینجا وجود داره که قابل تامله البته من نظر شخصی خودمو میگم عزیزم .قبل ازدواج با بعدش خیلی فرق داره قبلش همه فکر میکنن طرف مقابل ارزششو داره من بعدش کوتاه میام یا این بره شاید بهتر از این پیدا نشه ولی بعد ازدواج اون عشق اولیه کم میشه چون کنار هم هستین و این طبیعیه عزیزم فرهنگ شما با هم متفاوته شما عاشق تنهایی هستی و این آرامش رو در تنهایی و سکون بدست میاری ولی همسر شما بخاطر طرز تربیت منظورم آدابیه که با اون بزرگ شده اهل رفت و آمده که همین موضوع به تنهایی یه مشکل بزرگ توو زندگیه آیندته و مهمتر از این پسری که پدر نداره و این همه وابسته به خانوادست مجبوره محبتش رو بیشتر از پسرایه دیگه صرف مادر و خواهرش کنه و این حفظ تعادل محبت بین شما و خانوادش مطمئنا خیلی مشکل خواهد بود و موضوع دیگه زندگی کردن شما و خانواده اون آقا نزدیک به هم هست . بنظر من شما میتونین کسی رو پیدا کنین که به فرهنگه شما نزدیک باشه وقتی میتونین زندگی بی تنش داشته باشین چرا دنبال دردسر می گردین؟؟
RE: آیا میتوانم با شرایط خواستگارم کنار بیام؟ (مسئولیت ها و روابط او با خانواده اش)
مادرش از اول موافق نبود به زور رفته بود تحقیق! میگفت میخوام زنت از آشناها باشه! بعدشم هرجا رفت تحقیق انقد ملتو سوال پیچ کرد که همه فهمیدن راضی نیستو به گوش خانوادمم رسید. آخرشم گفت از نظر فرهنگی بهم نمیخوریم و من نمیام خواستگاری!پسرش میگه سعی کردم نظرشو عوض کنم ولی زیر بار نمیره.. خودشم نمیخواد اونا راضی نیستن بیاد جلو.منم نمیخوام ولی غرورم شکسته و احساس میکنم جلو خانوادم کوچیک شدم! البته مادرم بهم گفت که ما هم اصلا راضی نیستیمو بهش دیگه فک نکن. خیلی سخته بعد این همه مدت....
واقعا چرا خانواده ها به ماها اعتماد ندارن؟ ما تو این مدت راجع به هرچیزی که حتی به فکرشونم نمیرسید حرف زدیمو به توافق رسیدیم اونوقت اونا بدون هیچ دلیل منطقی ما و تصمیممونو میبرن زیر سوال.
نمیدونم باید از خودش ناراحت باشم یا نه!
RE: آیا میتوانم با شرایط خواستگارم کنار بیام؟ (مسئولیت ها و روابط او با خانواده اش)
خواهر عزيزم ناراخت بودنت طبيعيه ما دخترا چون واسه يه رابطه زيادي مايه ميذاريم و احساس خرج ميكنيم از تموم شدنش ناراحت ميشيم. ولي بهتره قضيه رو يه بار ديگه تحليل كنيم.مادر ايشون تو رو نميخواد توام بايد بري تو ساختماني كه اونا هستن زندگي كني به نظر خودت آرامش خواهي داشت؟مادري كه انقد نظرش و تحميل ميكنه تو زندگي هم همين خواهد بود مخصوصا كه نزديك هم هستيد بعدم اين آقا به خانوادش وابستگي داره پس بايد كسي رو بگيره كه مورد تاييد اونا هم باشه. اين خودش يه عالمه مشكل درست ميكنه تو اين تالار بگرد ببين چه مشكلاتي واسه زوجين پيش اومده وقتي خانواده ها مخصوصا خانواده پسر ناراضي بودن كه دوست داشتن به نفرت تبديل شده و تا مرز طلاق رفتن. تموم شدن يه رابطه سخته ولي اولش و تو مرحله آشنايي خيلي بهتر از تموم شدن هنگام عقد يا زندگي يا داشتن بچه س.درسته ناراحتي ولي چند قدم از يه سري از دوستامون جلوتري پس شاكر خدا باش و تقديرت و بسپر به خودش
RE: آیا میتوانم با شرایط خواستگارم کنار بیام؟ (مسئولیت ها و روابط او با خانواده اش)
سحر جان واقعا همینطوره که میگی.خودمم خیلی خوب میدونم که حتما خدا باهام بوده که تموم شده. ولی واقعا از رفتار خانواده ها دلم گرفته.حتی نخواستن با هم آشنا شن.ما که بچه نبودیم! وقتی یه واسطه ای به پدرم گفته بود پدرم بدون اینکه هیچ توجهی به احساس من بکنه گفت من دختر به اینا نمیدم...البته ما اون موقع تموم کرده بودیمو من میدونستم که مادر اونم راضی نیست اما رفتار پدرم اصلا خوب نبود.تو این سایت از این ماجرها زیاد خوندم.کاش پدر و مادرا به خودشون بیان.