احساس پوچی میکنم!!انگار گرفتار دنیا و زندگی شده ام!!!
سلام دوستان.اصلا حال خوشی ندارم.دیروز برگشتم خونه...شب عاشورا که کنار خانوادم بودم خواهر بزرگم باعمه ام داشتند بحث میکردند در مورد امام حسین و خدا و اخرت.خواهرم حال و هوای خاصی داره اصلا انگارتو دنیا نیست و عمه ام که دیگه اخرعرفانیات هست همش کربلا و مکه...(مادربزرگ خدابیامرزم به خوابش اومده وبهش گفته به بهشت میره اما به سختی) و اما مشکل من.از وقتی به صحبتهاشون گوش دادم وجدان درد عجیبی گرفتم باخودم میگم این زندگی چه معنی داره؟1روز دعامیکنم اینو بخریم!یه روز سرحرف بیخودی باهمسرم داد و بیداد میکنم بعدش اعصابم خورد میشه نمازم قضامیشه!همش به فکر این دنیام.پس اخرتم چی میشه!!!حال عجیبی دارم مدام میخوام گریه کنم.میام اینجا میبینم همه از مشکلات دنیا حرف میزنن...شوهرم فلانه...زنم فلانه...پس اون دنیا چی!چرا وضع مالی همسرمن خوبه اما یه بارقسمت من نمیشه برم کربلا!!!
دست و دلم به کارنمیره.توخونه میچرخم ارامش ندارم...(شایدم دلتنگی میکنم که باز ازخانواده دور شدم...نمیدونم)دلم میخواد بمیرم احساس پوچی میکنم...این زندگی چه فایده داره!اخرش باید برم توجهنم...ای خدا خودت کمکم کن:323:
RE: احساس پوچی میکنم!!انگار گرفتار دنیا و زندگی شده ام!!!
سلام خانومی
به به ! میبینم که شیطون تا عاشورا تاسوعا تموم شد دوباره بند و بساطش رو ولو کرد !!
بعضیها هم حسابی دارن به کارش رونق میدن !!
خانومی
کی گفته شما قراره بری جهنم؟
فرض میکنیم شما فکر میکنی قراره بری جهنم !
کاری داره این؟!
کار غلط نکن.به همسرت گیره بیخود نده.نمازتو قضا نکن.هرچی خدا گفته بگو چشم !
این ناامیدی رو بذار کنار.که خدا شاهده همش کار شیطونه.
میدونی اخر و عاقبت این حست چی میشه؟
یه چند روز میگذره....با خودت میگی ای بابا من که میخوام برم جهنم...حالا نماز به چه دردم میخوره!
باز میگی من که دیگه نمازم نمیخونم دیگه حتما جهنمی هستم دیگه ! پس حجاب برای چیه ؟!
دوباره میگی
حجاب که ندارم...نماز که نمیخونم ای بابا !من که قطعا میرم جهنم پس فلان کار بد دیگه رو هم بکنم....اشکالی نداره !
دوست خوبم
این حس رو زوده زود بنداز کنار ها ! خطرناکه به خدا !
وضو بگیر و نیت کن و قرآن رو باز کن و از خدا بخواه باهات حرف بزن و از خودش بخواه بهت ارامش بده.
بعدش هم خدا نگفته دعا نکنید که فلان چیز رو بخریم !
هرچی خدا توی دنیا قرار داده برامون نعمته.
حالا اگر تونستیم با زور بازو و روزی حلال بهش برسیم چه اشکالی داره ؟!
خوده خدا هم حالالش کرده.
کسانی رو میشناسم که تا شاه عبدالعظیم هم نرفتن اما بنده مخلص خدان .
باور کن اینا شعار نیست.همون خدا گفته که شما اگر از راه دور هم زیارت کنید من قبول میکنم.
یه چیزی رو دقت کردی:
خدا همش الکی الکی میخواد ما ثواب کنیم.
میگه اگه یه لیوان آب دست شوهرت بدی ثواب سالها نماز و روزه داره !
میگه هرکی بعد از نماز تسبیحات حضرت زهرا رو بگه از جانماز بلند نشده همه گناهاشو میبخشم!
میگه هرکی بعد از نماز یکبار بگه استغفرالله الذی لا اله الا هو الحی القیوم تا قبل از اینکه پاهاش رو از سجاده دعا کنه، گناهانش رو اگرچه به اندازه کف دریا باشه میبخشم !!
اگر بخوام برات مثال بزنم به خدا یه کتاب میشه !!
بعد همچین خدایی ماهایی رو که شیعه علی هستیم بفرسته جهنم !
یکمی به کرمش امیدوار باش.
این حس بد رو از خودت دور کن.
از خدا هم بخواه که بری کربلا.وقتش رو هم اون خودش تعیین میکنه نه من و شما.
رفتن و نرفتن به کربلا و مکه هم ملاک خوب بودن و بهشتی بود نیست.
یکی از همکلاسیهای من در دوره لیسانس خیلی دختر شیطونی بود و خلاصه همیشه با چندین پسر در ارتباط بود و اصلا به نماز اعتقاد نداشت و .....
زد و همون ترم اول اسمش حج دانشجویی درآمد !
همه مونده بودن تو کار خدا.تا اینکه این خانوم رفت مکه و برگشت.نمیدونی خانومی از خدا دور بود 100 درجه بدتر هم شد !
دیگه اسم خدا میامد فحش و توهین اعوذبالله به خدا میداد.ائمه رو مسخره میکرد و ....
یکی از اساتیدمون که ادم مومنی بود به خود همین خانوم گفته بود :
فلانی وقت مکه رفتنت نبوده.اگرم خدا زود فرستاد برای این بود که باهات اتمام حجت کنه.
پس بذار خودش هروقت صلاح توی بنده اش رو دید بفرستت.
سعی کن صبحها بعد از نماز صبح 100 مرتبه صلوات بفرستی
مراقب دل و ایمانت باش که زود از دست میره
موفق باشی
:72:
RE: احساس پوچی میکنم!!انگار گرفتار دنیا و زندگی شده ام!!!
ممنون دوست خوبم مریم جان.وای که چقدر از خدا دورم...حرفات خیلی روم تاثیر گذاشت.همین الان میرم وضومیگیرم یکم دعامیخونم...باخدا درد دل میکنم:203: