منفی بافی میکنم!

سلام.
من نمیدونم چرا هر کاری میکنم اگر تو هر مساله ای دو مسیر باشه همیشه اون مسیر بد رو توی ذهنم تا اخرش تجسم میکنم . اگه یه خواب منفی ببینم میگردم تعبیر پیدا کنم و اگر تعبیرش منفی باشه در باره یه چیزی میگم پس حتما نمیشه ... وای نکنه تلاش کنم و نشه.. فایده نداره.. اون خواب درست بوده و ازین حرفا. حتی گاهی با فال حافظ گرفتن و دیدن یه نکته منفی حالم واقعا بد میشه و نمیتونم جلوی این حسم رو بگیرم ولی متاسفانه حس مثبت که میاد سراغم خیلی زود از بین میره و پایدار نیست .
همش بی قرارم.. نگرانم استرس دارم و واقعا روی هیچ مساله ای بیش از چند دقیقه نمیشه تمرکز کنم و بعدش باز فکرم میره سمت مشکلم و تا تهش رو میبینم.. گریه میکنم و مرثیه میخونم برای خودم . خودم میکشم که به خودم بگم تو قوی باید باشی و .. که برای چند ساعتی بهم کمک میکنه ولی خدا نکنه کسی یا چیزی این حس منفی رو بهم برگردونه باز روز از نو روزی از نو..
وقتی مشکلی دارم همش بهش فکر میکنم و فکر میکنم تا اروم بشم و اگر توی فکرم به راه حل نرسم دیوونه میشم . شبا از فکر و خیال خوابم نمیبره و اگر بخوابم و بیدار شم که خدا بخیر کنه اصلا دیگه نمیتونم بخوابم... همش توی ذهنم درباره مشکلم حرف میزنم .. گاهی خیلی مثبت میبینم که بعدش میگم خیلی رویایی هستی تو.. و گاهی بدترین وضعو.. حتی مثلا با توجه به مشکلم میبینم که از خانمم جدا شدم و توی خیالم باهاش دعوا میکنم و روز دادگاه رو تجسم میکنم حتی گریه های خودمو و خاطراتش همه و همه میاد سراغم...
این مساله از درس و زندگی منو انداخته.. از خواب افتادم.. زندگیم شده منفی .. فکر .. خیال استرس.. تپش قلب..
درمونده شدم از دست خودم...

اینها همه اش نشانه های وسواس فکری هست ، با تکنیک توقف فکر متوقفش کن . اگر خیلی شدیده و کنترل آن برات سخته ، نزدروانپزشک برو و مدتی دارو درمانی داشته باش .


موفق باشی


.

mohammad2012 عزیز

شما همانطور که گفتین آنقدر به افکار منفی و بی اساس اهمیت دادین که الان شده ملکه ذهنتان

یک جور شکل گیری یه عادت که به این دست افکار پر و بال بدین و تو ذهنتون دنبال این باشین که بدترین موقعیتها

رو برای خودتون متصور بشین

الان این دست افکار در ذهن شما قدرت گرفته و اجازه خودنمایی به افکار مثبت نمیده

این افکار دائما در حال انتشار هست در حالی که از اون طرف به مرور زمان افکار مثبت رفتن زیر رادیکال و ضعیف شدن

باید به خودتان کمک کنید

برای ابتدا تکالیف رفتاری مثبت رو به هر نحوی که شده(حتی اجباری)برای خودتون تجویز کنید و خودتون رو موظف به انجامش کنید

نتیجه ای که از انجام این رفتار میگیرید بر ذهن شما تاثیر مثبت میگذاره!اونوقت ذهنتون رو پالایش کنید و افکار منفی رو یواش یواش از ذهنتون خارج کنید و به مرور افکار مثبت رو جایگزین کنید.

یه مثال میزنم:شاید شما اخبار مربوط به حوادث رو که دارای بار منفی هستن رو دنبال کنید،از امروز متعهد بشید که دیگر سراغ این اخبار نرید و به جاش کلیپهای طنز رو دانلود کنید و ببینید.سپس این دست تعهدات رفتاری رو گسترش بدید تا نیروی ضعیف شده مثبت رو در وجودتون تقویت کنید و فشار نیروهای منفی رو بکاهید

موفق باشید:72:

ممنون دوستان..
حرفاتون درسته ولی وقتی یکی از این وسواس های فکری به حقیقت بپیونده همش میترسه ادم که سایر وسواس هاش هم حقیقت پیدا کنه و همش یه زندگی با ترس داره.. واقعا اذیت میشم

به دلیل اینکه محمد نیاز شدید به توقف فکر در زمینه منفی گرایی و ذهنیتهای منفی دارد ، تداوم این تاپیک خلاف جهت توقف فکر هست و خودش تقویت کننده هست ، لذا قفل می گردد .

آقا محمد لطفاً در تاپیکهای دیگر نیز تا ذهنت نکته های منفی و ناامید کننده را در نظرت می آورد برای نوشتن ، سریع توقف فکر بده و از نوشتن منفی ها خود داری کن و اجازه نده ذهنت مشغول آنها شود و در مقابل هر منفی از زوایه عکس آن یعنی مثبت بهش نگاه کن وباز تعبیرهای مثبت را جایگزین کن .

مثلاً وقتی در مقابل حرف خانمت که میگه من تا آخر باهات هستم ، ذهنت میگه مطمئن نباش ، این ثبات نداره ، سریع توقف بده و به خودت بگو ، او درست میگه ، این یعنی اینکه داره تغییرات خوبی حاصل میشه ، یعنی اگه همینطوری ادامه دهم که به او کار نداشته باشم و خودم درست عمل کنم روز به روز وضعیت بهتره می شود .

این یک نمونه عملیاتی بود برای مثال تا یاد بگیری چطور توقف فکر در مقابل افکار وسواسی دهی و چطور از زاویه مثبت نگاه کنی و تعبیر مثبت داشته باشی .


موفق باشی


.