مشکلات با عروس جدید و مادرشوهر
سلام دوستان من به تازگي مشکلاتي با خانواده شوهرم برام ايجاد شده که ميخوام اگه ميتونيد راهنماييم کنيد:325:
من عروس اول هستم و با سن کمي نامزد کردم چون مشغول به تحصيل بودم ازدواج و همچنين بچه دار شدنم با چند سال تاخير بود که البته شوهرم همه جوره از من حمايت ميکرد و مادر شوهر و خواهر شوهر هاي خوبي هم دارم بعد از گذشت سه سال از زندگي مشترکم الان يک سالو سه ماهه که خدا يک \سر خوشکل بهم داده:180:ولي از وقتي بچه ام متولد شده مشکلات کمي بين من و مادر شوهرم بر سر اختالف نظرها در رفتار با بچه و سبک بزرگ کردن اون بوده که در هر صورت با هم کنار مي اومديم:227:
خوب حالا تازه رسيدم سر اصل مطلب:حدود نه ماه قبل براي برادر شوهرم که يک سال از شوهرم که فرزند ارشده کوچکتره رفتيم خاستگاري البته برادر شوهرم قبلا دختر خالشو ميخواست ولي بر اثر مشکلاتي به هم خورد خلاصه رفتيم خاستگاري و دختر و خانوادش هم خوب بودن اون يک سال از من بزرگتر و سه چهار سانتي بلندتر و البته چاق هست از نظر چهره هم هر دو خوب هستيم:162:
اونها بعد از سه ماه ازدواج کردند :104:
بعداز يک ماه جاري بنده باردار شد تا الان که 5 ماهشه در کل من سعي کردم با اون رفتار خوبي داشته باشم که ايجاد دردسر نشه البته اون چندين بار با حرفاش من رو ناراحت کرده اما سعي کردم به روي خودم نيارم تا ايجاد تنش نکنه با اينکه از درون خيلي ناراحتم :320:
چون خانواده شوهرم از اون خيلي راضين و تونسته خودشو عزيز کنه :97:
چند روز قبل که خونه مادر شوهرم بوديم موقع جابه جا کردن ظرف ها شيشه عسلي رو ديدم بعد از مادر شوهرم سوال کردم که خودشون عسل گرفتن يا گير اوردن اون انکار کرد و گفت که امسال گير نياوردن
چند وقت بعدش وقتي همه تو اتاق بودن داشتيم وسايل صبحانه رو اماده ميکرديم نشون دادم که به طور اتفاقي عسل رو ديدم چون ميخواستم بدونم چرا بهم دروغ گفتن وقتي از مادر شوهرم سوال کردم که اين يک کيلو عسل مال کيه
:81:گفت مال برادر شوهرمه گفتم که شما گفتين گير نياوردين که برادر شوهرم گفت خدا خودش براي ما ميرسونه
البته باز هم به روي خودم نياوردم که ناراحت شدم ولي از شوهرم خواستم که برويم و سعي کردم به طور عادي اونجا رو ترک کنم :302:
ولي اين موضوع خيلي من رو ناراحت کرده و نمي توانم به راحتي از ان بگذرم از طرفي نمي خوام نسنجيده رفتار کنم که بعدا \شيمان شوم لطفا من رو در مورد رفتار با مادر شوهرم و جاریم راهنمایی کنید:161:
RE: مشکلات با عروس جدید و مادرشوهر
همیشه ورود آدمای جدید به یه خانواده تنش هایی رو ایجاد می کنه خصوصاً آدمایی به اسم مادرشوهر... جاری و... که از قبل نسبت بهشون ذهنیت بدی داریم!!!
اولاً تو این جور موارد همیشه باید تغافل کرد... جست و جو و کنکاش نه تنها موضوع رو حل نمی کنه بلکه باعث تشدید حساسیت هم میشه!!! گیرم که مادرشوهرت برا پسر دومش عسل خریده و برا شما نخریده ( اگه درست متوجه شده باشم) اصلاً دوست داشته بخره...!! زندگی خصوصی خودشه...
جاریت یا مادر شوهرت یا هر آدم دیگه ای هر حرفی بزنه و هر رفتاری داشته باشه نشونه ی شخصیت خودشه! تو که نباید مثه اونا برخورد کنی:160:
همون جور که تا الان خانومی کردی سعی کردی تو رفتارت چیزی رو نشون ندی باقیشم همون جور بمون منتها در درونتم احساس بزرگی کن...
نیــــــــلوفــــر جان مشکل سر یک شیشه عسله الان؟ آخه چرا خوشبختی ات رو به این ارزونی می فروشی... این فکر مزاحم رو از خودت دور کن و به زندگیت بچسب ... به پسر خوشگلت برس!!!
RE: مشکلات با عروس جدید و مادرشوهر
در خانواده هر کسی جایگاه خودش رو داره.
بسته به شرایط گاهی توجه ها به سمت عضو جدید میره که کاملا طبیعی هم هست درست مثل فرزندی که تازه بدنیا میاد.
جالبه وقتی که موضوعی پیش بیاد و همین ها (مادر شوهر / پدر شوهر و ...) به زبون بیارن که چقدر رو شما حساب میکردن ، حتما انگشت به دهن خواهید موند.
RE: مشکلات با عروس جدید و مادرشوهر
از نظراتتون ممنونم خودم هم دوست دارم که مثبت باشم و نسبت به برخورد هایی که به وجود می یاد بی اعتنا باشم:46:
راستش فکر میکنم دارم حسادت میکنم ولی نمیتونم از این افکار دور بشم وهر لحظه با من هستند:163:
RE: مشکلات با عروس جدید و مادرشوهر
بله درست دارید فکر می کنید. حسادت!
و باید خوشحال باشید که مساله تون رو یافتید ، یافتن درد نیمی از حل اونه. وشما نیمی از راه رو رفتید.
کافیه یه جستجو بزنید در همین تالار هم مقالات خوبی برای درمان حسادت وجود داره.
موفق باشی دوست عزیز
RE: مشکلات با عروس جدید و مادرشوهر
مشکل شما نه مادر شوهره،نه شیشه عسل و نه چیزه دیگه ایه! فقط مشکل کمی حسادت بیش از اندازه هست.کاملا از نوشته اتون پیداست.نا خود آگاه در مورد مواردی نوشتید که ربطی به موضوع اصلی نداره اما به منشا حسادت شماست.
این 2 تا لینک رو بخون
http://www.hamdardi.net/thread-68-post-37700.html
http://www.hamdardi.net/thread-11971-post-109536.html
و سعی کن یکم فراتر از این به زندگی نگاه کنی و حسادت رو ریشه کن کنی....
در ضمن بجای اینکه این مسائل رو اینجا بیایی مطرح کنی و الکی خودتو و ذهن و... در گیر کنی،شاید بهتر باشه تایپک های فراوانی که در مورد نحوه درست زندگی کردن،تربیت صحیح فرزند و صد ها مقاله موجود از سایت کمک بگیری تا بیشتر از زندگی لذت ببری.
به نظر من دیگه تاپیکتم ادامه نده تا ارامش داشته باشی و بیخودکی ذهنتون رو مشغول نکنید.:72:
موفق باشی
پست من و جناب BABY همزمان شد.