-
اختلاف زن و شوهر
سلام
من حدود 8 ماهه که ازدواج کردم و 6 ماه عقد بودم . خانواده مذهبی دارم . برادرم بزرگم حدود 7 ساله که ازدواج کرده و یک پسر 4 ساله دارد . وقتی ایشون در سن 25 سالگی با همسری 6 سال بزرگتر از خودش ازدواج کرد پدرم پیشنهاد داد که به جای عروسی یک پراید 7 میلیونی بخرد و مراسم عقد ساده ای برگزار شد و با موافقت خانواده عروسمان با فرستادن ایشان به ماه عسل و رفتن به سر خانه یشان و با خرید پراید زندگیشان شروع شد. ما در این چند سال سعی کردیم که به او محبت کنیم و تا جایی که می توانستیم به ایشان کمک و محبت می کردیم تا زمانی که حرف ازدواج من به میان امد و در بله برون من به خواست خانواده همسرم موسیقی و رقص برپا شد و بعد از آن عروسمان چهره دیگری از خود نشان داد . در مراسم عقد من حاضر نشد بیاید . و حتی عروسی من هم نیامد . و در این مدت یکساله می گوید شما برای من عروسی نگرفتید ، طلا نخریدید ، به من بی احترامی کردید و من را قبول نداشتید و چرا برای خودتون همه چیز بی عیب است ( بزن و برقص مراسم من را می گوید) ولی برای من عیب داشت و مسائلی از این قبیل ...
خوب من در بعضی از مسائل به ایشان حق می دهم ولی در این یکسال گذشته خانواده من برادر زاده ام را ندیده اند و حتی به برادرم هم اجازه نمی داد که مادر و پدرم را ببیند و شاید خیلی کم در این مدت او را دیده باشیم .
تا اینکه چند روز پیش ساعت 1 نصفه شب زنگ در منزل من را زدند . زن برادرم بود که با چهره ای پریشان به در خانه ما امده بود و( بعد از درگیری با برادرم ) (من در آپارتمان مادر شوهرم زندگی می کنم ) زنگ مادرشوهر و همه همسایه های ما را زده بود و مرا به در کوچه کشید که پاتو از زندگی من بکش بیرون و تو من را بدبخت کردی و ...
و تا جایی که از برادرم پرسیدم حتی حرف از طلاق هم به میان آورده است .
واقعا من و خانواده ام مستاصل مانده ایم که چه رفتاری بکنیم !!! من از این می ترسم که شاید دوباره به در خانه من بیاید و باعث آبرو ریزی شود. و از طرفی هم برای برادرم نگرانیم که چطور با این همه مشکلات زندگی می کنم و برادر زاده ام در بین دعواهای آن دو چه می کند ؟!!1
خسته ایم و مستاصل ، خودم را گناهکار می دانم و می گویم که باعث مشکلات برادرم من بودم که کاش ازدواج نمی کردم و کاش آن موقع که شیفته همسرم شده بودم بیشتر بر مسائل کنترل داشتم و جلوی خیلی از مسائل و شادمانی هایمان را می گرفتم .
راهنماییم کنید.متشکرم
-
RE: اختلاف زن و شوهر
سلام bahar_skbm
به تالار همدردی خوش آمدی و ازدواجتون رو تبریک میگم:72:
از اختلاف برادرت و خانومش متاثر شدم اما هر چی دقت میکنم دلیلی برای گناهکار بودن شما نمیبینم!!
هر دختری طبق توافقش با خانواده شوهر یه مدل زندگیشو شروع میکنه....
رفتار عروس شما قابل تایید نیست اما پیشنهاد دارم توجه خودتون رو معطوف زندگی مشترکتون کنید.
این اختلافات در بعضی موقع با دخالت و جانبداری بدتر میشه!!
بهترین کمک شما به خانوادتون مدیریت زندگی خودتون هست....
امیدوارم برادرتون بتونه مشکلاتش را حل کنه
این نظر شخصی من بوده مطمئنا دوستان راهکارهای بهتری براتون دارن
موفق باشی:72:
-
RE: اختلاف زن و شوهر
شما بفرمایید چه گناهی مرتکب شدید؟ به نظر من که اصلا مرتکب حتی اشتباهی نیز نشدید. ولی می تونید ببینید مشکل از کجاست! زن برادر شما متاسفانه حسادت عجیبی دارند و باید این موضوع حل شود.
-
RE: اختلاف زن و شوهر
درود بانو
والله ما هم مذهبی هستیم خانومم هم حوزه درس میخونه نه رقصی بود نه چیزی.البته یکم که قر دادم اون وسط :311: ولی واسه داداش ک.چیکم بگیرن بزنن برقصن چه دخلی به من داره؟مگه ارث بابام رو ازشون طلبکارم؟
بله ایشون حق ناراحت شدن دارن ولی این موضوع دخلی به شما نداره این یه حسادت زنونست مثل بقیه زنا.
زندگیتون رو بکونین اصلا هم عذاب وجدان نداشته باش چون گناهی نکردی واسه شما طلا گرفتن واسه ایشون هم پراید از نظر قیمتی فکر نکنم فرقی داشته باشه.
:72: راستی عروسیتون مبارک باشه :104: از داد و بیدادم نترس کسی که واسش مشکل درست میشه شما نیستین برادرتونم بهتره خودش مشکلش رو حل کنه فکر هم کنم بتونه نهایت کمک خواست میره پیش روانشناس بتونه بهتر و کامل کمکش کنه شما بچسب دو دستی زندگی :104:
بدرود :72:
-
RE: اختلاف زن و شوهر
حرکت عروس شما دیگه واقعا عجیبه.
البته خوب شما اشتباه کردید که براش عروسی نگرفتید ، شما خودت یک زنی و میدونی این شب چقدر برای یک زن مهمه و تا آخر عمر از یادش نمیره ، با ماشین پراید که هیچ! با بهترشم جاش پر نمیشه مگه اینکه قلبا راضی باشه
البته این اشتباه شما نیست ، اشتباهه خانوادتونه ، نمیدونم چرا یقه شمارو گرفته حالا!؟
احتمالا بحثی بین ایشون و شوهرشون پیش اومده سر این جریان ، که به ناراحتیشون دامن زده و نهایتا اینجوری بیرون زده
شما بهتره هیچ دخالتی نکنی اصلا تو این موضوع ، چون اصلا به شما ربط پیدا نمی کنه!
اون فقط اومده سراغ شما تا حجم ناراحتیشو تخلیه کنه و خودشم میدونه که شما این وسط نه سر پیازی نه ته پیاز.
بهتره خانوادتون اقدام کنند چون خود اونها بودند که اون تصمیمو گرفتند و حالا هم برن حلش کنند. شما هم نگران نباش ، مطمئن باش دیگه اونطرفا پیداش نمیشه
-
RE: اختلاف زن و شوهر
از همه دوستان ممنونم . با خواندن گفته هاتون کمی آروم شدم .:316:
ولی متاسفانه این چند روزی که گذشت هرشب با ترس اینکه نصف شب زنگ خونه به صدا در آید می خوابم حتی صدای افتادی وسیله هم من رو با ترس از خواب می پراند . نگران برادرم هستم و برادرزاده ام . و از طرفی هم نگران رو در رویی با فامیل شوهر که کنایه و طعنه هاشون رو خواهند زد و سوال هایشان را خواهند پرسید . البته همسرم من را حمایت می کند ولیکن گاهی حرف های او هم دل من را می سوزاند و دلم می شکند و می گوید که اگر دفعه بعدی اتفاق بیافتد زنگ می زنم 110 که بیاید و او را ببرد و این را به برادرت بگو !!!
بازهم از همه شما متشکرم . ممنون از اینکه مطالب من رو خواندید.:43:
-
RE: اختلاف زن و شوهر
با سلام
رفتار این خانم اصلا طبیعی نبود و این خود یک مشکل هست نه حسادت ،سعی کنید در مسایل و اختلافاتی که بین عروس شما با برادرتون هست دخالت نکنید سعی کنید که زندگی خودتون رو مدیریت کنید و مشکلات دیگران رو وارد زندگیتون نکنید
http://ahlekhaneh.ir