بین آسمون و زمینم بعد از ازدواج
سلام . من یکسری از حالتهامو گفتم در پست قبل.من با شک به علاقم عقد کردم.تلفیقی از علاقه و شک و بیشتر سردی.فکر میکردم بهتر میشم ولی نشدم.هی به خاسگارای قبلیم فکر میکنم مخصوصا یکیشون که چهرش و وضعیت مالیش خوب بود ولی چون روستایی بود ردش کردم.همش فکر میکنم اگر زن فلان خاسگارم میشدم شاید بهتر یود.تفاوت سنم من و شوهرم 2 ساله میگم بده کاش بیشتر بود که قدرمو بیشتر میدونست.اخلاق شوهرم و خانوادش خوبه ولی خانواده ی من بازن و اونا مذهبی و مبادی آداب . واشه همین اونجا میرم خونه مادرشوهرم خیلی اذیت میشم ناخود آگاه عصبی میشم.دوست ندارم برم تو جو خانواده شوهرم.راه من و شوهرم دوره.دوست ندارم شوهرم بم گیر بده.مامانم میگفت هر جور راحتم تو تیپم بپوشم...تو روابطم...نا خود آگاه محدودیت منو عصبی میکنه...شدیدا به خانوادم وابسته ام و هر بار که مادر شوهرم میگه تو شهر خودمون دنبال خونه باشید تنم میلرزه...شدیدا عصبی و نا امیدم تا جاییکه سر درد عصبی و حالت تهوع میگیرم.نمیدونم چمه...احساس میکنم آمادگی روحی نداشتم برا ازدواج...من آزادی رو دوست دارم به سبک خودم...کسایی که حسمو درک کردن و تجربه کردن راهکارهای سازنده بدن...منتظرم.از شوهرم دلسردم...باش سردی میکنم ولی تحمل میکنه.اینقدر سردی کردم باش که دیدم تو گوششیش با زنای دیگه اس بازی میکنه...شوهم بعد از فهمیدن من قول داد دیگه اینکارو نکنه.شوقی ندارم واسه زندگی...واقعا از خدا میخوام بم دلگرمی و شوق بده...
RE: بین آسمون و زمینم بعد از ازدواج
سلام دوست عزیز
اول از همه بگم، همه ما با یک حالت تردید بله سر سفره عقد میگیم، گاهی تردید به علاقه، تردید به زندگی،..... یا همممون یه حسه نگرانی داریم، پس بهتره بزرگش نکنی و سعی کنی کمرنگش کنی!!
شوهر شما ، شما رو با تیپ باز دیده و انتخاب کرده پس یعنی نوع نگاهش به زندگی شبیه شماست ، اینکه خانواده همسر هنجارهاشون با شما متفاوته اما در عین حال به شما احترام میزارن و رفتار خوبی با شما دارند، شما هم باید بدونی اعتقادات و هنجارهای هر فرد براش قابله احترامه و شما به عنوانه یک انسان باید براشون احترام قایل باشی تا اونها هم احترام متقابل برای عقاید شما قایل باشند ،
عزیز دلم، دیدی نتیجه سردیت چی شد؟ اس بازی همسر برای کمبودهای عاطفیش...
همین جور ادامه بدی، یه روز میبینی همسرت را از دست دادی و تازه یادت می افته که دوستش داشتی اما نمیدیدیش، حالا که رفته جای خالیشو میبینی!!!!!
یه تلنگر لازمه به خودت بزنی! باور کن تو زندگی های دیگه یا تو روابط دیگه حلوا خیر نمیکنن و همه برای داشتن زندگی خوب دارند میجنگن و تلاش میکنن!!!!
از طرفی، گفتی اخلاق همسرت خوبه، از نظر من بزرگترین ثروت یه زن، اخلاق خوب شوهرشه، پس قدرشو بدون:72:
RE: بین آسمون و زمینم بعد از ازدواج
دختر خوب، سعي كن افكار منفي در مورد اينكه به ازدواجت دلسردي روهي با خودت تكرار نكني.هر وقت خواستي فكر منفي بكني برو سرت رو با يه كار ديگه مشغول كن. به همسرت نزديكتر بشو و فكر كن قراره با هم دوست باشيد تا زن و شوهر (سنتي) . اصلا به نظر من حال الان تو عجيب نيست. اين اختلاف ها و شك و ترديد ها تا يكسال اول زندگي شايد ادامه داشته باشه. اما يه روز مي رسه كه متوجه ميشي بدون همسرت اصلا نمي توني احساس آرامش كني.
قدر داشته هاتو بدون.همسر خوب و مهربون و خوش اخلاق بهترين سرمايه هر انسانيه.
نگذار با سردي تو رو به آغوش ديگري بياره كه خودت ضرر ميكني.
RE: بین آسمون و زمینم بعد از ازدواج
سلام
شما مگه نمیدوستی که با همسرت اختلاف عقیدتی دارید؟
کی گفته اگر ختلاف سنی زن و شوهر زیاد باشه ، شوهر قدر زن رو بیشتر میدونه ؟!
چرا مادر شما میگه تو هرجور راحتی لباس بپوش ؟(در این زمینه بهتره با همسرت مشورت کنی و چون حالا دیگه ازدواج کردی سعی کن با مشکلات اینچنینی کنار بیای)
مگه شما قبل از ازدواج در مورد محلی که قراره زندگی کنید صحبت نکرده بودید؟
دوست عزیز
خدا یهویی از آسمون برای شما شوق و دلگرمی نمیفرسته.
خودت باید تلاش کنی تا خدا هم همراهیت کنه
باید قبل از ازدواج فکر همه این اختلافات رو میکردی.
حالا هم ایرادی نداره.
از الان به بعد نمیگم کاملا عوض شو و بشو همونی که همسرت میخواد.اما لازمه که یکسری حریمها رو بیشتر رعایت کنی.
این اهمیت نداره که ایا شما اماده ازدواج بودی یا نه.این مهمه که الان برای حفظ زندگیت تلاش کنی و به خاطر احترام به همسرت هم شده برخی موارد رو رعایت کنی و لجبازی نکنی(توصیه مادرت یه جورایی تشویق به لجبازیه))
مراقب زندگیت باش که اگر از دست بره دیگه رفته.
قبل از اینکه کسی دیگه رو وارد زندگیت کنی باید به این نتیجه میرسیدی که اماده ازدواج نیستی نه الان.
اگر ناشکری کنی و به خواستگارای دیگه فکر کنی خدا همسرت رو ازت میگیره و اونوقت میشینی و افسوس این روزا رو میخوری.
دیگه بعد از ازدواج خودم خودم رو بذار کنار.آزادی به سبک خودت نه...به سبک خودتون !
الان شما تنها نیستی.
RE: بین آسمون و زمینم بعد از ازدواج
سلام.
1- چهره - وضعیت مالی- ماشین - خونه تو بالا شهر - مدرک و ... اینا زندگی نشد و اگر ستونهای زندگی خودتو براساس موارد فوق برپا کنی ساختمانی که ساخته می شه از قدرت و استحکام لازم برخوردار نخواهد بود و حتما به مشکل برمیخوری.موارد فوق تو اول ازدواج مهمه!بعد اینکه شروع به زندگی کردی انوقت باید با اخلاق و صداقت و گذشت - تعهد و اعتماد و... ادامه زندگی بدهی.پس یادت باشه ظواهر زندگی ناپایدار هستند.باورهاتو تغییر بده.
2- حتی اگر شما با شوهرتون سردی کردین این اصلا صحیح نیست که شوهرتون با زنان دیگری صحبت کنن.باید با گفتگو مشکلاتتونو حل کنین.این درست نیست که شما به خواستگارای قبلیتون فکر کنین و شوهرتون با زنان دیگری صحبت کنن.چون هرگونه تفکری ممکنه روزی به رفتار تبدیل بشه و این به شدت آسیب زاست.
3- درضمن مگه شما قبل ازدواج از وضعیت خانواده شوهرتون آگاه نبودین؟ حتما می دونستین. پس الان که با یک بحرانی مواجه شدین نباید بهانه گیری کنین!واقعا تو این شرایط بد اقتصادی مشکل شما چیه! چرا نعمتی که خداوند به شما داده دارین خراب می کنین.
نتیجه : مطرح کردن خواسته هاتون با همسرتون - توافق نسبی با یکدیگر - در صورت عدم توافق مراجعه به مشاوران مجرب
RE: بین آسمون و زمینم بعد از ازدواج
H.M ممتوت از راهنماییت .و ممنون از بقیه.بله اول صحبت بعد توافق... اگر دوستان بازم راهنمایی دارن بگن...ممنون.