دست نوشته های من ! ( قابل توجه خانم ها )
سلام :72:
از تمامی دوستان از جمله : تازه ازدواج کرده ها ، تازه عقد کرده ها ، کسانی که خیلی وقته ازدواج کردند و .....
تا انتها دنبال کردن این دست نوشته ها کمک بسیار بزرگی به شما و معرفی همسر شما به شما می کند پس آرام و با حوصله به همراهی بپردازید . :72:
متشکرم . :72:
RE: دست نوشته های من ! ( قابل توجه خانم ها )
چقدر زود میگذرد ای عمر !
در فرا رسیدن عید نوروز هیچ احساسی نداشتم انگار تمامی افکار ، اعمال و روان پاک شده بود !
برایم هیچ چیز معنا نداشت . نمی دانم چه بگویم که به هیچ کس احتیاجی ندارم .
موزیک بدون کلام هم آرامشی دارد که ما غافلیم !
گاهی اوقات احتیاج دارم فـــرار کنم ، نه بخاطر چیزی ..... نه ..... فقط میخواهم نباشم .
هر چند که از خواندن تمامی حرف هایم از همه چیز می گویم اما فهمیدنش چون برای خودم کاری فقط سهل است .
احساس عجیب و غریبی دارم ! ! !
جدیدا چیزهای جالبی متوجه شدم....
چقدر دلم می خواهد باران ببارد ! و تو که چقدر عجولی !
RE: دست نوشته های من ! ( قابل توجه خانم ها )
ای همسرم ! ای همسرم ! ای همسرم !
چقدر عجولی ! چرا اینقدر بی تابی میکنی ؟
نگرانی ؟؟؟
این افکار مرا در هم میشکند !!
درست است ، می دانم ، اینقدر در نگاه به من صادق هستی که بتوانم از زیر پلک های رنگینت که برای من تزیین کردی ، نگرانیت را بفهمم ....
اما تمام این حرف ها را نمی توانم بگویم ای عزیزتر از جانم ....
ای کسی که تمام هستی را برای تو صرف می کنم ....
پس به حرف هایم گوش جان فرا ده ، نه گوش هایی که با گوشواره های زرین تو را خوش سیما تر از قبل کرده .
من این حرف ها را از جان می گویم ، با آنکه امروز مشکلاتی داشتم که نمی توانم بر تو بگویم ...
وای وای.....
و ای وای و.......
که تو که با این همه مشکل باز هم در تنهایی من که بهش بسیار نیازمندم با صدای خویش فضا را پر می کنی از امواج .......
ای همسرم در گوشه که آرمیده ام ، یعنی دوست دارم در غار تنهایی خود باشم و تنها نگاه کنم .
بهت می گویم : بله می گویم ....
ولی تو باز هم عجولی ......
RE: دست نوشته های من ! ( قابل توجه خانم ها )
عجله ..... عجله .... عجله ......
با این همه سرعت به کجا می روی ؟؟ با این همه سرعت مرا به کدامین سرای می بری ؟؟؟
حال هم عجله داری !!!!"
با من صبور باش که صبرت ؛ سرعتم را زیاد می کنم ....
RE: دست نوشته های من ! ( قابل توجه خانم ها )
صبوری آرام آرام می آموزی ....
صبرت در دنبال این اهداف مرا به بالا می کشاند اما تو باز هم میگویی : چه ؟ چه شده ؟ چه می خواهی بگویی ؟؟؟
دیدی بازهم از کوره در رفتی .
.
.
.
.
.
.
.
RE: دست نوشته های من ! ( قابل توجه خانم ها )
گاهی اوقات ... نه همیشه میگویی : چرا ؟ چرا به حرف من گوش نمی دهی ؟ چرا اینکارو ....
چرا...
چرا ...
چرا ......
این چرا ها چیست ؟
چرا این کارها را تنهایی می کنم ؟؟؟؟؟؟
...
حالا دوست دارم تو به این چراها جواب بدهی ؟
.
.
.
و.....
RE: دست نوشته های من ! ( قابل توجه خانم ها )
من ....
من بودن //////
من شدن /////////
من انجام دادن ////////
من کار کردن ///////////
من.............................
من............من...........من...........
چرا من ؟؟؟
تا به حال فکر کردی که چرا من ؟؟؟؟
چرا ما نه !
چرا من .......
.
.
.
.
.
.
.
RE: دست نوشته های من ! ( قابل توجه خانم ها )
ادامه دارد
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
RE: دست نوشته های من ! ( قابل توجه خانم ها )
این روزها وقتی به خانه می آیم ، مدام در حال حرف زدن با تلفن هستی ..و ....
چرا ؟
همیشه.....
این روزها بسیار خسته ام .تنش های زیادی دارم ... مشکلات کاری دست از سرم بر نمی دارد ...
منتظر آغوش گرم تو هستم اما تو در اتاق نشستی و .....
.
.
.
.
دیروز وقتی جلو امدم و گفتم چه خبر ؟
.
.
منتظر عکس العمل تو بودم که دیدم اما این مدل نه !
.
.
.
گفتی : چی .. هیچی ... دیگه خسته شدم از بس تو خونه موندم در و دیوار هارو نگاه کردم ... تو همش میری بیرون ...
.
.
.
.
هم در حال انفجار خنده بودم هم فریاد ....
.
.
.
.
که من برای تفریح بیرون می روم ؟
؟
؟
؟؟
؟؟؟؟
RE: دست نوشته های من ! ( قابل توجه خانم ها )
بعد از مدتی بسیار .....
* دوباره برگشتم ....
با حرف هایی تاره .... با کارهایی تازه ....
آلان تقریبا نزدیک به یک سال است که من و تو با هم به جزء حرف های روزمره ، چیزی نگفته ایم ..
کار من هر روز رفتن و رفتن است و نتیجه اش آمدن های پول ، پول ، پول ....
این پول ها را فقط برای تو می آورم و تو فقط آنها را میبینی .
دیگر طاقتم تمام شده است . جای دو نفر کار میکنم .
دلم می خواد امروز با هم بشینیم و حرف بزنیم .
دلم می خواد دست از تلفن زدن به خواهر و مادرت و فیلم رستگاران بر داری و به حرف های من گوش بدی .
.........
.........
............
متشکرم که این کار رو انجام میدی .
.....
....
:305::305::305::305::305:
مریم جان ، تو بسیار خوب و مهربانی ، دست پخت خوبی هم داری و در دوخت و دوز بسیار هنرمندی و از نظر یک همسر واقعا نمونه هستی .
اما عزیزم ، من به عنوان هسمر تو ، احساس میکنم فقط یک عابر بانک شده ام که به عنوان پرداخت کننده تمام مواد اولیه برای کار شما همیشه پر از پول باشم .
همیشه پیش خودم میگم : من ، نیما شایان ، مردی که بیش از 25 سال کار و تلاش و فعالیت انجام داده که همسرش بعد از ازدواج باشه ، باید فقط یک عابر بانک باشه ؟
آیا من اشتباه کرده ام یا اینکه شما کمی زیاده روی کرده ای ؟
.....
عزیزم ، دقت به نوع خواب ما در شب کرده ای ؟
چقدر بی توجه نسبت هستیم .
باور کن ، شب ها چند بار از خواب بلند می شوم و فقط تو را نظاره میکنم ...
به صورت خیره می شوم ...
......