با این عذاب وجدان چه کنم

سلام دوستان مشکلی دارم که نمیدونم چطور حلش کنم مشکلم مربوط میشه به حدوه 6 ماه پیش جایی کار میکردم که یکی از دوستان من رو معرفی کرده بود و دفتری بود که رفت و امد خاصی نداشت من بودم ابدارچی مدیرعامل و مدیر اجرایی مدیر اجرایی خیلی ادم هیز و کثیفی هست و از هیچ زنی نمیگذره ادمیه که دهن وله اصلا حواسش به حرفی که از دهنش بیرون میاد نیست و در کل تمام فکر وذکرش زن و سکس هست از اونجایی که منو یکی از دوست های مشترک معرفی کرده بود با من احساس صمیمیت میکردن من هم خیلی عادی بودم حتی وقتی صحبت میشد و حرف هایی رکیکی از دهنش میپرید بیرون من خودمو به اون راه میزدم و حتی کوچک ترین ارایشی نمیکردم خلاصه اینکه یه روز که من و اون تنها بودیم اومد پشت میز کارم و شروع کرد به ماساژ دادن شونه هام من شوکه شده بودم اصلا نمیتونستم حرکتی بکنم بعدشم دستش رو تو یقه ام برد و اجازه نمیداد بلند شم واقعا ترسیده بودم وقتی بهش گفتم داری چکار میکنی گفت کار خاصی نمیکنم فقط میخوام خستگی ات در بره فردای اون روز من بهشون گفتم دیگه نمیخوام بیام واسه کار که مدیرعاملمون خیلی تعجب کرد و قبول نمیکرد و وقتی اون خانم که دوست مشترکمون بود ازمن پرسید چی شده و من براش تعریف کردم عصبانی شد و کلی بد بیراه بهش گفت و من رو نگه داشتن اما الان دیگه اونجا نیستم اومدم بیرون از اون موقع این عذاب وجدان داره منو میکشه و اون صحنه جلوی چشمامه همه اش احساس میکنم به همسرم خیانت کردم وقتی محبت هاش رو میبینم خیلی عذاب میکشم به خصوص که عادت ندارم هیچ چیز رو ازش پنهون کنم خیلی ناراحتم الان هم اشک هام داره میاد پائین من اون رو به خدا واگذار کردم اما وقتی به خودم فکر میکنم میبینم خدا من رو هم نمیبخشه چون باید خیلی تند برخورد میکردم اما چون بی دست پا بازی دراوردم نتونستم عکس العمل نشون بدم نمیتونم فراموش کنم خیلی ناراحتم کمکم کنید:302:

دوست من شما باید سی کنید وقتی این اتفاق به یادتون اومد سزیع ذهن خودتوبا کاری که دوست داری منحرف کنی مثل کتاب خوندن اهنگ گوش دادن جدول حل کردن

سلام.
اتفاقی که واسه شما افتاده چیزی نبوده که پیش بینی کرده باشید وبدونید باید چه عکس العملی داشته باشید .
این طبیعیه که نتونستید خودتونو جمع وجور کنید.
در مورد همسرتون هم نباید بهشون بگید چون فقط باعث میشه حساس بشن .
درسته نباید پنهانکاری کرد ولی گاهی میتونه کمک کننده باشه.:303:
سعی کنید وقتی اون صحنه میاد به نظرتون سریع جلوشو بگیرید ویه فکر دیگه جایگزینش کنید ویا با تغییر موقعیت حواستون رو پرت کنید.
موفق باشید:72::72::72:

انگار خیلی باران دوست دارید!! زیادی داره بارون می آد :72:

باران عزیز،
بخاطر این که معمولا وقتی زنی اذیت می شه، اکثرا برمی گردن می گن حتما خودت یه کاری کردی که توجهشون بهت جلب شده، بد لباس پوشیدی، خندیدی و ... به هر حال یک جوری گناه قضیه را متوجه زن می کنند، بیشتر ما خانمها با این تربیت و فرهنگ بزرگ شدیم که اگر مردی به ما تجاوز و دست درازی کنه، ناخودآگاه خودمون را مقصر می دونیم و صدامون در نمی آد.

این اتفاق برای خیلی از ما ممکنه افتاده باشه یا شاهدش بوده باشیم. بارها شاهد بودم که مردی توی تاکسی خانمی را اذیت کرده و خانم فقط از راننده خواسته نگه داره تا پیاده شه!!
و بارها دیدیم که اگر زنی به دست درازی یا متلک مردی اعتراض کرده، اطرافیان گفتن میخواستی رژ لب نزنی یا فلان لباس را نپوشی یا ...

به هر حال، این توضیحات را دادم که بگم عکس العملت خیلی هم غیرعادی نبوده. البته بهتر بود اگر برمی گشتی یک کشیده محکم می زدی تویی صورتش و پرتش می کردی عقب ( این قسمت را خیلی با حرض نوشتم :311: ) ولی خودت را خیلی سرزنش نکن که چرا درست عکس العمل نشون ندادم.

به همسرت هم اصلا صلاح نیست بگی. کاری که نمی تونه بکنه، جز این که اذیت بشه.

سعی کن خودت را قانع کنی که توی این قضیه مقصر نبودی و فراموش کنی.

شما غافلگیر شدی ، و در موقعیت تسلط برخود بهترین کار یعنی ترک اون محیط را انجام دادی ، به واسطه هم گفته ای ،او هم با شخص برخورد کرده .

حق داری یادآوری آن اذیتت کنه ، اما شما با او همراهی نکردی ، سکوت نکردی ، آنجا نماندی بنا براین طبیعیه که ناراحت باشی ، اما عذاب وجدان طبیعی نیست ، مگر اینکه تعمداً اعتراض نکرده باشی و اجازه سوء استفاده داده باشی ، وقتی این نبوده ، عذاب وجدان شما معنی نداره و وسواس فکری هست که با تکنیک توقف فکر و. سوئیچ فکری میتوانی باهاش مقابله کنی ،


.

فرشته مهربان میشه درمورد توقف فکر و سوییچ فکری واسم توضیح بدین
همه عذاب وجدانم از اینه که به قول پیدا چرا اینقدر بی عرضه شدم که نتونستم 1 کشیده تو صورتش بزنم و اون منو مثل تمام زن های هرزه ای دید که باهاشون در ارتباط هرچند بگم که این ادم از سگ ماده تو خیابون نمیگذره.......
واقعا به خدا واگذارش کردم امیدوارم خدا تو همین دنیا جواب کارشو بده و منو هم ببخشه :316:

سلام
همین که اونجا نموندی خودش گرفته که اهل این کارا نیستی و سکوتتو نشونه ترس و حفظ آبرو دونسته نه رضایت به ادامه کار
احتمال قوی طرف حرفه ایه و احتمالا رو همین ترس و غافلگیری و ترس از آبروت سرمایه گذاری کرده
پس این فکرو از سرت بیرون کن که فکر کنه که اون کاره بودی
عذاب وجدان هم موقع هست که تو خودت زمینه اون کار رو فراهم کرده باشی اگه کردی که ........ اگرم نه که هیچ عذاب وجدانی نداره
توقف فکر هم یعنی هر وقت اون فکر اومد سراغت فکرتو منحرف کنی به یه چیز بهتر
یعنی فورا فکرتو قطع کنی و با یه فکر جدید و بهتر و خوشایند تر و مثبت تر جایگزین کنی
والسلام

من چه زمینه ای رو فراهم کردم وقتی حتی ارایش هم نمیکردم و همیشه خودمو به نشنیدن میزدم ؟ حتی در خد صخبت هم همکلام نمیشدم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط باران بارانی

من چه زمینه ای رو فراهم کردم وقتی حتی ارایش هم نمیکردم و همیشه خودمو به نشنیدن میزدم ؟ حتی در خد صخبت هم همکلام نمیشدم

---

سلام به همه
باران بارانی عزیز :72:

:305:نیاز بود تا یه برخورد جدی باهاش می کردید. وقتی دیدی طرف خیلی بیشعور و ... (عذر می خوام از همه ) هستش باید حریمتون رو مشخص می کردید تا از چنین اتفاقاتی جلوگیری بشه.
شاید سکوت شما باعث شده که اون ... به خودش چنین جراتی رو بده (طبق این عرف نادرست که سکوت نشانه رضایت هستش و یا هر چیز دیگه که پیش خودش فکر کرده).البته اون ....
بگذریم.(چنین آدمی حتی ارزش حرف زدن در موردش رو هم نداره)
البته به شما کاملا حق می دم چون شاید اصلا فکرشم نمی کردید چنین اتفاقی بیفته و در موقع چنین حرکت نا منتظره و زشتی واقعا شوکه شدید.
شما هم آدم ساده و بی شیله پیله ای هستید.(منظورم اینه که تا حالا تجربه این چنین شرایطی رو نداشته اید که بگیم می دونستید که باید بزنید تو گوشش یا ... خدای نکرده سوء تفاهم نشه)
حالا این مورد هم باید ازش بگذرید و به ادامه زندگیتون فکر کنید و محبتتون رو به همسرتون دو چندان کنید تا عذاب وجدانی که براتون پیش اومده انشاا... برطرف بشه. من هم با نظر دوستان که نیازی نیست به همسرتون بگید . شاید باعث بشه اون آرامشی رو که الان دارید از دست بدید.

موفق و پیروز باشید