دوستان خالصانه میگم که به راهنمایی هاتون نیاز دارم!
سلام.
من یه دختر 19 ساله هستم که در حال حاضر حدود 3 ماهه یک آقایی هستند که ازم درخواست ازدواج کردند. فاصله سنیمون 8 ساله . که با توجه به اینکه من واقعا به اینکه عاقلتر از سنم هستم معتقدم ، از این فاصله سنی خیلی هم راضیم.
مشکلی که هست اینکه که بنده دانشجوی سال دوم رشته دندانپزشکی هستم و هنوز اول راهم . البته این آقا هم کارشناس ارشد مهندسی صنایع هستند و آدم عاقلی هم هستند که تحصیلاتشون هم باب میلمه.
ولی من از این که سنم برای ازدواج پایینه و ممکنه تحصیلم لطمه ببینه نگرانم هرچند ایشون بهم در این مورد اطمینان خاطر میدهند ولی من می دونم که پدرم با ازدواج من حین تحصیل مخالفت می کنه.
هم شهری هم نیستیم ولی کمتر از 150 کیلومتر فاصله هست بین شهرامون. هم زبان هم هستیم.
از طرفی شخصیت و ایمان و اعتقادات و منش این آقا رو تا حد زیادی می پسندم و از طرفی چون همیشه تصور می کردم که میخوام یه زندگی مشترک عالی داشته باشم می ترسم به مشکل بخورم و هم تو زندکی شخصی لطمه ببینم هم درس.
خوااااااهش می کنم کمکم کنید.
RE: دوستان خالصانه میگم که به راهنمایی هاتون نیاز دارم!
سلام شیرین خانم .
اولاً یک عنوان مناسب انتخاب کن ، مثلاً "ازدواج من و لطمه خوردن تحصیلاتم"
مدیران عنوان نامناسب "دوستان خالصانه میگم که به راهنمایی هاتون نیاز دارم! " را به عنوان پیشنهاد داده شده تغییر خواهند داد.
.
1-آیا ایشون به خواستگاری شما اومدند ؟ نحوه آشنایی شما با ایشون چه جوریه ؟
.
در مورد تحصیلات شما ، من عقیده دارم که دختر ایرانی همیشه در زمینه تحصیلات و ازدواج ضربه می خوره . یعنی چی ؟ یعنی اینکه پدر شما به بهانه درس خواستگار رو رد می کنه . یعنی شما تا پایان تحصیلاتتون نباید ازدواج کنید (!) . بعد از اون شما می شید یه دندون پزشک ، سنتون هم رفته بالا .
خواستگاراتون کمتر می شه . دیگه شما هم به جرگه دخترایی می پیوندین که تحصیلات بالایی دارند و توقع تون از خودتون می ره بالا ، که من باید حتماً با یک دکتر باید ازدواج کنم .
.
سن بالا+تحصیلات بالا = خواستگار کمتر در ایران
خواستگار کمتر = قدرت انتخاب کمتر
قدرت انتخاب کمتر = بالاتر رفتن سن
بالاتر رفتن سن = بالاتر رفتن توقعات
بالاتر رفتن سن + بالاتر رفتن توقعات + قدرت انتخاب کمتر = انتخاب اشتباه
انتخاب اشتباه = زندگی بی روح
آیا شما دندون پزشک شدین که "زندگی بی روح" داشته باشین ؟
پس ما تمام تحصیلاتمون ، پس اندازمون و همه چیز مون رو می دیم که به آرامش دست پیدا کنیم ؟
آیا درسته که پدر شما زندگی شما رو فدای یک مدرک دندون پزشکی بکنه ؟
پس می خوام بگم که اینجا ایرانه ، اگه پدر شما بخواد با این افکار روی زندگی شما تصمیم گیری کنه ، در آخر روزی می رسه که تمامی فرصتها رو از دست دادین و دنبال راه چاره هستین .
پس در مورد این قضیه باید حتماً با ایشون صحبت کنی .
.
.
در ضمن با این شرایط اقتصادی ، پسر آماده ازدواج خیلی کم داریم .
در واقع با این گرونی های اخیر ، اونایی هم که می خواستن ازدواج کنن ، دیگه دست برداشتن ....
RE: دوستان خالصانه میگم که به راهنمایی هاتون نیاز دارم!
سلام شیرین جان
در مورد تحصیلتون در صورتی که همسر آیندتون همراهیتون کنن و شرایط شما رو درک کنن هیچ مشکلی وجود نداره. من از اول ازدواجم دانشجو بودم و خدا رو شکر هیچ مشکلی وجود نداشته. البته دوران عقد چون رفت و آمد ها زیاد می شه و کلا برنامه زیاد دست خودتتون نیست ممکنه یه کم اذیت بشین ولی زمانی که وارد زندگیتون شدین همه چی خیلی خوب و راحت می تونه پیش بره و با برنامه ریزی هم توی درستون نمونه باشین و هم همسر نمونه ای توی زندگیتون
نکته مهم اینه که صرف نظر از وجود این خواستگار آیا آمادگی زندگی مشترک و پذیرفتن مسئولیت هاش رو دارین یا نه. اگر آمادگیش رو دارین می تونین در مورد برنامه ریزیتون در مورد زندگی و فکرهاتون با پدرتون یا مادرتون صحبت کنین. همین طور از پدرتون بخواین که در مورد این خواستگار حسابی تحقیق کنن. حتما وقتی ببینن شما بدون فکر صحبت نمی کنین راضی می شن.
با آرزوی خوشبختی برای شما :72:
RE: دوستان خالصانه میگم که به راهنمایی هاتون نیاز دارم!
آقای امید
آشنایی مون از طریق یک دوست مشترک بوده و ادامه صحبتمون هم اینترنتی . ولی ایشون چند بار هم حضوری اومدند شهر ما.
من با تحصیلات ایشون هیچ مشکلی ندارم یعنی اصلا دوست ندارم با یک پزشک یا دندان پزشک ازدواج کنم و ترجیح میدم همسر شغلش در حیطه های فنی مهندسی باشه.
یعنی عملا من هیچ مشکلی با شخص ایشون ندارم و خصلت هاشون تا حد چشمگیری باب میلکه .مشکل من دو چیزه :1. درسم 2. اینکه ایشون ساکن شهر دیگه ای هستند یعنی همشهری من نیستند قضیه انتقالی دانشگاهم مشکلی نیست ولی خانوادم با اینکه به شهر دیگه ای دختر بدن زیاد موافق نیستن!
RE: دوستان خالصانه میگم که به راهنمایی هاتون نیاز دارم!
با سلام و احترام
یکم:
ابتدا باید شرایط خواستگاری توسط خانواده شما فراهم شود، تا در صحبت با خواستگارتون این دل نگرانی های شما و ایشون مطرح شود. و اگر میعارها و برنامه ها منطبق بود انشاء الله ازدواج می کنید.
اینکه خواستگاری را بدون پذیرش ذهن خوانی کنیم. و فراری دهیم. به گفته قشنگ omid65 فقط فرصت سوزی هست.
لذا منطقی هست که هر انتخابی را کاملا و دقیق و عینی و واقعی بررسی کنیم و جوابی که می دهیم به واقعیات باشد نه به ذهنیات خودمان.
دوم:
مشکل اصلی شما در این است که الویت های زندگی شما برایتان یا مشخص نیست. یا الویت بندی شما اشتباه هست.
ما باید بدانیم چه کاری در چه زمانی ارزش بیشتری دارد.
سنگهای بزرگ زندگی شما کدامند؟
شما این مطلب را بخوانید ببیند چه چیزی مهمترین هست برای شما!!!!!!!؟
RE: دوستان خالصانه میگم که به راهنمایی هاتون نیاز دارم!
نکاتی در موردفواید ازدواج دانشجویی برای دخترها:
احساس ارامش روحی و روانی که در نتیجه بهتر درس می خوانند
از مزاحمت احتمالی در امانند
سالها از ثواب و ثمرات معنوی ازدواج بهره مند می شوند
شادابی از ارتباط عاشقانه با همسر نصیب شان می شود
مهارت های زندگی را برای بعد عروسی یاد می گیرند
همچنین بیشتر بودن فاصله سنی به خودی خود مشکل ساز نیست البته به شرط اینکه به اختلاف زیاد درک و فهم و علم مربوط به مهارتهای زندگی منجر نشود.
http://ahlekhaneh.ir