نمی توانم راستش را بگویم. وای هرگز نمیتوانم.
سلام دوستای عزیزم.
مطلبی هست که مثل یه کوه رو قلبم سنگینی میکنه. هرگز نمیتونم خودمو گول بزنم و بگم چیز کوچیکیه. بلکه واقعا بزرگه و بغرنج.
شاید مشکل من از اونایی هست که تاپیکش سریع حذف خواهد شد، اما اگه اینجا نگم، خوب آخه به کی بگم؟ به کجا؟
.
.
. من گذشته خوبی ندارم. خیلی سختی کشیدم تا خودمو از یه رابطه جدا کنم . از یه رابطه بسیار عاشقانه با مردی که ذره ای منو دوست نداشت و من فقط یه بازیچه بودم و کسی که میتونست نیاز جنسیشو مرتفع کنه.
خیلی از شما دوستای خوبم از ماجرام خبر دارید. میدونید که توبه کردم و ....
اما
الان حالم بده. در شرف ازدواجم. کسی که به نظر میاد واقعا بهم علاقه داره. کسی که معیارامو برای ازدواج تامین میکنه و تقریبا جوابم بهش مثبت خواهد بود.
ولی آخه چطور با یه دروغ زندگیمو شروع کنم.
هرچند اگر تیکه تیکه ام بشم ، نمیتونم راست بگم.
نمیتونم بگم با کسی رابطه جنسی داشتم . نمیتونم بگم بکارتمو از دست دادم. نمیتونم بهش بگم که ترمیم کردم.
حالم خوب نیست. میدونم سرزنش میکنید. حق هم دارید. اما من واقعا وحشت دارم از گفتنش. واقعا برام دردناکه. نه به این مرد و نه هرگز تو زندگیم به مرد دیگه ای که ازم خواستگاری کنه، نمیتونم راست بگم.
لطفا راهنماییم کنید. دوستتون دارم.
RE: نمی توانم راستش را بگویم. وای هرگز نمیتوانم.
سلام دوست خوبم.کاملا درکت میکنم و میفهمم چی میگی و چه حالی داری.منم شرایط تورو داشتم ولی همون فردی که قبلا باهاش رابطه داشتم همه چیزو به همسرم گفت.همسرم خیلی منطقی رفتار کرد و از خودم پرسید و منم راستشو بهش گفتم(قبل از اینکه عقد کنیم).من تصور نمیکردم مردی وجود داشته باشه که بتونه با این موضوع کنار بیاد اما همسر من کنار اومد و تا الان هم که 10 ماه از اینکه زن و شوهریم میگذره حتی یکبار هم به روم نیاورده و هیچ حرفی نزده و یکبار که من حرفشو زدم هم بشدت ناراحت شد و گریه کرد.
میخام اینو بهت بگم هرچند شایدم درست نباشه حرفم.من اگه جای تو بودم نمیگفتم(با اینکه شوهرم به روم نمیاره اما من هر رفتار نادرستشو یا بداخلاقیشو میزارم رو اون حساب و جدیدا هم که شک کردم که معتاده با خودم میگم پس حتما خودش معتاد بوده و مشکل داشته که با این مشکل من هم کنار اومده)
اگه بگی احتمال اینکه پشیمون بشه خیلی زیاده.شایدم پشیمون نشه و خیلی خیلی عالی باهات رفتار کنه و عاشقتم بمونه.اما خودت زجر خاهی کشید.شایدم باهاش کنار بیاد اما سرکوفت بزنه بعدها بهت.
این نظر من بود که این جریان برام اتفاق افتاده.درست یا اشتباهشو نمیدونم.
امیدوارم زوده زود به نتیجه برسی
RE: نمی توانم راستش را بگویم. وای هرگز نمیتوانم.
این پست خیلی حساسه من هم نظراتی دارم اما
جرعت گفتنش رو ندارم. چون پای سرنوشت یک انسان در میونه .
از مدیران و کارشناسان محترم خواهش میکنم که این پست راهنمایی کنند.
RE: نمی توانم راستش را بگویم. وای هرگز نمیتوانم.
ممنونم شارلوت و پدر بزرگ عزیزم.
شارلوت جان ممنون که درک میکنی و میدونی که چه حال بدی دارم. ترجیح میدم هرگز ازدواج نکنم ، اما این موضوع رو نگم.
دردناکه. من اسطوره اشتباهم . اما تمومش کردم. الان 16 ماه میگذره که تمومش کردم. بسیار رنج آور بود که به تنهایی از پس اشتباهم و تاوان سنگینش در بیام . خیلی خیلی بغرنج.
همین که تنهایی برای ترمیم رفتم تمام هستی مو له کرد. له واقعی. من توجیه نمیکنم من مورد تجاوز قرار نگرفتم. نه. اما اون موقع عاشقش بودم. هر چند عشقم به نابودی کشید....
میترسم از اینکه سرزنشم کنه. میترسم از یه عمر زندگی با سر افکندگی. میترسم از تحقیر. منی که دارم سعی میکنم سالم زندگی کنم. منی که به خاطر عشق و نه هرگز لذت ، اینطوری شدم.
پدر بزرگ عزیزم ، مشتاقانه منتظر حرفای شما هستم. اصلا اگه منتظر نبودم که تاپیک ایجاد نمیکردم. حداقل آروم میشم. کمکم کنید.
RE: نمی توانم راستش را بگویم. وای هرگز نمیتوانم.
عزیزم تاپیکت رو گذاشتم تو نیازمند به مشاور و کارشناس
نگران نباش
همه چیز درست میشه
RE: نمی توانم راستش را بگویم. وای هرگز نمیتوانم.
گفتن یا نگفتن هرکدوم عواقب خودشو به دنبال داره.برای انیکه بدونی باید بگی یا نگی،اولین قدم شناخت طرف مقابل در مورد
این قضیاست و با توجه شناختی که به دست اُُوردی می تونی تصمیم بگیری که بگی یا ردش کنی.
RE: نمی توانم راستش را بگویم. وای هرگز نمیتوانم.
مهربونی عزیز
شما نیاز هست اول به طور غیر مستقیم این آقا را چک کنید و ببینید موضعش نسبت به چنین مسئله ای چطور هست ،آیا از اون دسته آدمها هست که هرگز چنین اشتباه و خطایی را بعد از توبه و ترک هم نمی پذیره و ..... باید به گونه ای چک کنید که خودش را در موقعیت تصور کنه . اینرا به کمک یک مشاور می توانی انجام دهی ،به عنوان تکمیل شناخت نزد مشاور برو و دغدغه خود را خصوصی با مشاور مطرح و بخواه دریابد که وی نسبت به چنین موضوعی چه موضعی دارد .
اگر موضع وی عدم انعطاف پذیری و گذشت باشد و ..... پس بدون اینکه راز خود را برملا کرده باشید شما او را رد کنید ، و نظر منفی دهید . اگر او شما را بسیار پسندید و اصرار داشت و رها نکرد به کمک مشاور به او برسانید که اورا سنجیده اید که با خطایی در گذشته کنار نمیآیی و از آنجا که خطایی داشتی که هرچند از آن بیرون آمده توبه کرده و تکرار نکرده ای اما چون برای ایشان مهم هست حتی اگر فرد توبه کرده باشد و شما هم برای نظرش بسیار ارزش و احترام قائلید و نمیخواهید با عذاب وجدان از پنهان کردن چنین چیزی با وی زندگی کنی ترجیح می دهی ازدواج با او را نپذیری ، هرگز هم جزییات خطا را نه نزد مشاور نه نزد وی نگویید حتی در این حدی که اینجا بیان کرده ای ( اگر خواستند بیان کنی که در چه حد بوده ، بگو از یک مراوده ساده تا پیشرفته از نظر من خطاست ، بنابراین مهم نیست که چه حد بوده و بنا به اعتقادم به خودم اجازه پرده دری در مورد حتی خودم را نمی دهم فقط همین را بدانید که خطایی بوده شما بالا ترین حد را تصور کنید برای من مهم برگشت از او خطا و ادامه ندادنش هست ، و موضع شما نسبت به من با خطایی که از آن بیرون آمده و تکرار نکرده ام ) . اینجوری ایشون خودش باید تصمیم بگیرد .
اگر هم همون اول جواب رد دادی و رفت که دیگر نیاز نبوده موضوع را به کمک مشاور به وی بگویی .
اما اگر با چک کردن خودت یا کمک مشاور بطور غیر مستقیم ، ایشون نشون داد و ثابت شد که گذشت دارد و با انعطاف است و در صورت توبه و عدم بازگشت فرد او هم گذشته اورا نادیده میگیرد ، نیاز نیست مسئله خود را به او بگویی ،همینکه نزد خدا توبه کرده ای و بازگشت به اون خطا را نداشته ای کافی هست و اینکه طرف شما گذشته را در این صورت نادیده میگیرد . و اینگونه وجدان شما هم راحت میشود . چون اصل اساسی توبه فرد ، پذیرش از طرف خدا ، و عدم بازگشت و تکرارا از سوی فرد هست .
ما در روایات زیادی داریم که اگر فردی از گناه خود توبه کرد و ثبات به خرج داد و به آن خطا برنگردد ، نه تنها خدا می بخشد بلکه آن گناه را در نامه اعمالش تبدیل به حسنه می کند یعنی گناه تبدیل می شود به ثواب ، و این نشانه اهمیت و ارزش توبه واقعی نزد خداست ، پس برای این خدا کاری ندارد که از آن فرد بلای تبعات آن خطا را هم دور کند و پاسخ توبه و پای بندی به توبه اش را با نصیب شدن همسری خوب بدهد که میتواند تقویت کننده ایمان باشد .
پاورقی
=====
دوستانی که خطایی داشته اند یا در ارتکابند ، بهتره بیشتر در باره توبه و اهمیت و ارزش آن اطلاعات کسب کنند و اثرات تکوینی و تشریعی آن رابدانند تا به شدت لطف خدا واقف شوید بخصوص اصل تبدیل سیئه به حسنه برای توبه کننده ، که همین خود شرمی در آدم ایجاد می کند که بازدارنده از خطا هست ( مصونیت آفرین هست ). و دیگر اینکه اصلاً خدا دوست ندارد بنده اش پرده دری کند و خطاهای خود و دیگران را فاش کند، خطای خود را فقط برای خود خدا ، جهت تخلیه روحی و پالودگی درونی مجاز هست بازگو کند ،این بسیار مهم هست البته به این معنا نیست که افرادی که نگرش و رویه اشون آنچه هست که در شرع و عرف و .... پسندیده نیست و اگر یک خواستگار یا دختری که به خواستگاریش می روند آنرا بداند ،نمی پسندد نیز رویه و نگرششون را پنهان دارند .
بلکه اگر کسی دیدگاهش این است که گذشته اش فقط به خودش مربوطه و از کارش هم پشیمون نیست و بد هم نداند و آزادی جنسی و .... دوران مجردی را حق خود می داند ، چنین فردی هرگز نباید آنرا برای کسی که خواستگار وی هست یا به خواستگاری می رود پنهان کند ، چون این افراد از این رفتار خود به عنوان خطا یاد نمی کنند ، لذا پنهان داشتن آنچه بوده اند و نگراش و نوع نگاهشان خطاست و ظلم به طرف هست ، چون این نگرش و تفکر هست و در جنبه های دیگر زندگی هم جاری می شود و اگر طرف مقابل این نوع نگرش و تفکر را نمی پسندد نباید از او پنهان و با وی ازدواج کرد . البته اینان نیز نیاز نیست از جزییات اعمالی که انجام داده اند بگویند بلکه نگرش خود را و اینکه بر اساس آن تا کنون زندگی کرده اند را بیان کنند و اگر طرفشان نگرش مخالف داشت لازم است بگوید پس من به گونه ای زندگی کرده ام که شما نمی پسندی و با هم سنخیت نداریم . ( این صداقت لازم هست )
.
.
RE: نمی توانم راستش را بگویم. وای هرگز نمیتوانم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
گفتن یا نگفتن هرکدوم عواقب خودشو به دنبال داره.برای انیکه بدونی باید بگی یا نگی،اولین قدم شناخت طرف مقابل در مورد
این قضیاست و با توجه شناختی که به دست اُُوردی می تونی تصمیم بگیری که بگی یا ردش کنی.
فرهنگ عزیز سلام
دقیقا همینه که میگی. تو این مدت کوتاه که باهاش آشنا شدم، متوجه شدم که بسیاری از معیارهای منو داره. در کل خوب و مطلوب هستش. ولی از بین حرفاش متوجه شدم روی این قضیه بسیار حساسه. میدونم که بهش بگم ، میره. تمام.
اما مشکل من فقط این آقا نیست ، من نمیتونم حتی اگه ایشون از زندگیم بره، با مرد دیگه ای راجع به مشکلم صحبت کنم. حتی یه خواستگار دیگه.
باور کنید حتی الان که به این موضوع فکر میکنم ، تمام بدنم به رعشه میوفته.
میدونم خانوادمو نابود میکنه . میدونم چه فاجعه ای خواهد شد.
از طرفی به این آقا حق میدم. او که پاکدامنی رو پیشه کرده تا این زورا، همسر پاکدامنی داشته باشه، حالا من آخه چطور بهش بگم که چی تو گذشته ام بوده؟؟
.
.
.
من دیگه هرگز وارد اون اشتباهات نمیشم. بخدا دارم ماه آینده میرم مکه. حتی گفتم تو مسجدالحرامم از خداوند میخوام که ببخشه منو.
از خدا شرم دارم. <strike> من یه وحشی ام. وای خدا منو میبینی اصلاً؟ </strike>
ویرایش : فرشته مهربان
خودت را چنین خطاب نکن ، شخصیتت ارزشمنده بخصوص که با توبه ارتقاء پیدا کرده ، به خدا هم ظن بد نبر ، چه کسی ترا موفق به توبه نمود و با آغوش باز پذیرفت ؟؟؟
فرشته مهربان
ممنونم فرشته . تو واقعا فرشته ای.
تنها یکبار بدون اینکه من ازش سوالی کنم، یه توضیح کوتاه داد. گفت :" اگر کسی مرتکب خطایی شده باشه و بعد من بودنم که توبه کرده،اون مساله بران حل میشه. چون خداوند تو قرانش گفته که میبخشه. حالا وقتی که خدا میبخشه، بنده خدا دیگه چرا نبخشه؟"
این تمام چیزی بود که میدونم.
RE: نمی توانم راستش را بگویم. وای هرگز نمیتوانم.
سلام...متاسفم در بابمشکلی که در گذشته براتون پیش اومده...من نظرم کوتاه میگم...به نظر من بهتره این موضوع فراموش کنین و به زندگی روبه جلوتون نگاه کنین...
من یک مرد ایرانیم ..هیچ مرد ایرانی نمی تونه با این حرف کنار بیاد....وشما اگه واقعا از گذشتتون پشیمونین و در درگاه خدا توبه کردین لزومی نداره دیگه ایندتون بابت این اتفاق خراب کنین...
سعی کنین زندگی جدیدی و شروع کنین و همه گذشته رو درسی برای ایندتون قرار بدین...
امیدوارم با همسرتون خوشبخت بشین
RE: نمی توانم راستش را بگویم. وای هرگز نمیتوانم.
حالا مهم اینه که چقدر به این اعتقاد پای بند هست ( سنجش ثبات )، از همین استفاده کن و با حالتی تعجب آور بگو یعنی اگر آدم متوجه بشه طرف تا ته یه گناه رفته ولی برگشته و توبه کرده و تکرار نکرده و راهشو عوض کرده این فکر که خدا بخشیدتش من چرا نبخشم میتونه آدمو آروم کنه و ببخشه ؟
اگر تکرار کرد و تأکید داشت که وقتی خدا می بخشه بنده چرا نبخشه . و مطمئن شدی مطیع خداست . پس خیالت راحت باشه . از نظر ویزگیهای شخصیتی نزد یک روانشناس برو و ببین با هم سنخیت دارید ، در صورت وجود سنخیت با توکل و اطمینان به خدایی که از همه بیشتر به او باید پاسخگو باشیم توکل کن و مطمئن باش که خودش ترا حفظ می کند .
مهمترین نکته اینه که خودت نیز فراموش کنی ، هرگز در ذهنت اون گذشته را یادآوری نکن . وقتی در پرونده اعمال خدا خطا را نه تنها پاک میکنه( روی اون خط نمیکشه ، بلکه پاکش میکنه ) بلکه تبدیل به حسنه میکنه تو چرا در ذهنت نگه میداری و چسبیدی بهش ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ عزیز دلم این خودش خطاست ، خطای کنونی تو اینه که عملاً اون اشتباه را رها کردی اما در ذهنت به گونه ای دیگه رهاش نمیکنی . اینم وسوسه هست ، وسواس فکری .
با کمک تکنیک توقف فکر اصلاً یادآوری نکن .
تو از بعد از توبه ، تولد دیگری برای خودت حساب کن و مهربونی را از بعد از اون معرفی کن . اون مهربونی خطا کار مرده و رفته پی کارش . اینو من نمیگم ، تعالیم دینمون میگه .
خودت باید خود تولد یافته بعد از توبه ات را ببینی و با این نگاه با این آقا ازدواج کنی . مرده پرستی نکن و اون مهربونی مرده را بار ذهنی خودت نکن .
خانمی نازنین ، می دونی چرا در روایات ما توبه را تولدی دوباره میگن ، یا بعضی از سختیهای زندگی را عامل پاک شدن و تولدی نو دیدن ، برای اینکه شخصیت تازه را ببینی و هم خودت و هم دیگران روی اون قضاوت داشته باشند، برای اینکه از این بار روانی غلط بیرون آییم ، از ماندن در احساس گناه در امان باشیم ، و با ناتوان کردن خود درجا نزنیم و ..... خدای حکیم بعد از بازگشت از گناه ترا بنده تازه خود می بیند ، چرا خودت چنین نمی بینی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
روایتها داریم که زن بعد از زایمان تولدی دوباره می یابد چون با درد زایمان همه گناهان گذشته اش پاک میشه ، پس مثل یه نوزاد ضمیرش پاکه و فقط امتیازش اینه که عقل و تشخیص بزرگسال رو داره و میتونه این پاکی و تولد دوباره را به کمکش حفظ کنه .
حتی به خانمها بعد از هر پریود و زحمتهای ناشی از آن وعده پاک شدن از گناه داده شده و کافیه مراقب خود از خطا باشند و تکرار نکنن .
با مهربونی تولد یافته مهربون باش ، با سرزنش ویادآوری خطایی که تموم شده و ازش عبور کرده ، آزارش نده ، خودتو برای خواستگارات دختر پاک بعد از تولد دوباره ببین و با اعتماد به نفس روبرو شو گلم
.