مدت زمان دوران نامزدی

سلام.من کمتر از یک ماه هستش که نامزد کردم و نامزدم 9 سال از من بزرگتر است.او اصرار دارد که مراسم عروسی رو قبل از عید نوروز برگذار کنیم.یعنی تو ماه اسفند.دلیلش اینه که بابات هر روز یه سنگ جلو پامون میندازه و من میترسم که همه چیز رو خراب کنه. و من که هنوز شناخت کاملی ازش ندارم مخالفت کردم.هروقت که دلیل مخالفتم رو می پرسه میگم هنوز زوده و من دوست ندارم که توی زمستان عروسیم باشه.به حرفام می خنده و میگه حرفای خنده دار می زنی.دلیلت قانع کننده نیست.منم نمی تونم بگم که چون باید بیشتر بشناسمت .در واقع دلیل اصلی من اینه ولی نمی تونم بهش بگم.و به اینکه چرا اینقدر اصرار داره که زودتر قال قضیه کنده بشه مشکوکم.کسی رو هم ندارم که باهاش مشورت کنم.لطفا بهم بگین باید چیکار کنم...!

حرفت کاملن منطقیه شما هنوز همدیگه رو کامل نمی شناسید.ولی ازت نخواسته که همین الآن عروسی کنید.تا اسفند

4ماه وقت داری بشناسیش.اختلاف سنیتونم یه مقدار زیاده.اشکالاتی رو که به وجود میاره رو بررسی کن ببین

می تونی کنار بیای.

سلام

خوش امدی به همدردی

مدت زمان دوران نامزدی در افراد متفاوته.نمیشه بگیم شما یکماه نامزد باش .فلانی 3 ماه باشه بهتره.

هر چیزی باید روی اعتدال و میانه باشه.نه به اینکه 3-4 سال نامزد باشن و نه اینکه یک هفته.

نامزدت حق داره.شما باید جواب منطقی به ایشون بدی تا اون هم راضی بشه.دلیل نداره بگی میخوام ازت شناخت کافی داشته باشم.بهش بگو میخوام قبل از اینکه بریم زیر یک سقف با خلقیات همدیگه بیشتر آشنا بشیم.

در مورد شکی که داری بهتره تحقیقات کاملی انجام بدی.اما یادت باشه این اصرار میتونه کاملا هم طبیعی باشه.کیه که از ازدواج و مستقل شدن بدش بیاد؟به خصوص اقایون

مشکل نامزد شما با پدرت چیه که هنوز هیچی نشده همچین دیدی به پدر شما داره؟

سلام
به تالار همدردی خوش آمدی
شناختی که ما از طرف مقابلمان به دست میاریم در رابطه با بحث ازدواج سه بخشه
شناخت در دورده نامزدی،شناخت در دوره عقد و شناخت بعد از عروسی و در طول زندگی
شناختی که ما تو هر کدوم از این دوره ها به دست میارم با دیگری تفاوت دارد به طور مثال در طول دوره نامزدی همه سعی در نشان دادن قطب مثبت خود هستند و صفات منفی را بروز نمیدهند
توصیه شده که برای دوران نامزدی 3-4 ماه برای شناخت کافی هست و بعد از اون هم مدتی در عقد و سپس به یاری خدا زندگی را با عشق شروع کنین
بهتره که رودربایستی رو بزارید کنار و در اینجور مواقع قاطع حرفتونو بزنین، خیلی راحت و منطقی بگین که من دوست دارم که شناختمون از هم بیشتر و کامل تر بشه و بعد در مورد اون صحبت میکنیم نهایتا میگین که ازدواجتون رو توی بهار انجام میدین عوضش با شناخت بیشتری از همدیگه وارد زندگی میشین.

موفق و موید باشید

سلام دوستان عزیزم.پدر من به دلایلی که منطقی نیست زیاد با ازدواجمون موافق نیست.در واقه موضوع پیچیده هستش که بعدا سر فرصت جزییات رو میگم.مخالفت پدرم به خاطر این نیست که بگه نامزدم پسر خوبی نیست نه.اتفاقا گاهی وقتا کلی ازش تعریف میکنه.کلا بابام خلقیات خاصی داره که خیلی هم بده.مثلا اگه از کسی کاری یا چیزی بخواد و طرف نتونه انجام بده دیگه اون موقع هر چیزی ممکنه پیش بیاد خصوصا اگه کسی کارش به دست بابام گیر باشه.یه موضوعی هم که هست اینکه من از ازدواج میترسم یعنی تحمل اینکه قرار باشه با کسی زندگی کنم که الان خوبه و بعدش عوض شه رو ندارم .زود میشکنم.واسه همین دلم میخواست یه جوری کاملا بشناسمش ولی نمی دونم چطوری.راستش من اولش با ازدواج باهاش موافق نبودم.یعنی دوستش نداشتم.ک کم مهرش به دلم نشست.نمی دونم عجله اش واسه چیه.خب به نظر اون من هیچ مشکلی ندارم و همونی هستم که اون می خواد ولی نباید منو درک کنه؟ نباید بهم فرصت بده که منم این اطمینان رو نسبت بهش پیدا کنم؟ من یه دختر فوق العاده احساساتی ام.نمی تونم از حالا ببینم که کسی که قراره باهاش یه عمر زندگی کنم نسبت به احساساتم نظراتم و ایده هام بی تفاوته.اگه بعدا تو زندگی اینطوری باشه من واقعا میشکم...

سلام دوست عزیز.

این پست امید وارم گره از مشکلتون باز کند .کلیک کنید.پیامدهای طولانی شدن دوران نامزدی

اینکه میگین به احساسات و نظراتتون بی تفاوتن مصداقتون همین یه مورده یا موارد دیگه ای هم سراغ دارین؟
بی نظر من شش ماه زمانی کمی نیست خیلی خوب میتونین تو این مدت از هم شناخت پیدا کنین