همسرم می خواد بعد از ازدواج مال اون و خونوادش باشم
با سلام
حدود 2ساله که با وجودمخالفت خونوادم با همسرم ازدواج کردم.اما حالا پشیمونم.چند بار خواستم برم اما هربار همسرم خونواده خودش رو دخالت داد و صورت مسئله رو پاک کردن.
مشکل من فحاشی همسرم نسبت به خونوادم.مخصوصا پدرم هست.
راستش حس میکنم با زندگی کردن با همسرم دارم به خونوادم خیانت میکنم.
همسرم کم پیش میاد اجازه انجام کاری رو به من بده.هروقت مشکلی برای خونوادم پیش میاد یا اونها به کمک من احتیاج دارن بحث و دعوا راه میندازه. این درصورتی هست که خودش بیش از حد به خونوادش وابسته است و بدون اجازه اونها کاری رو انجام نمیده.اما خودش و خونوادش از من توقع دارن همه خونوادم رو پشت سرم بذارم و فقط به اونها برسم.گرچه من با ازدواجم عملا اینکارو کردم.خواهش میکنم کمکم کنین.من نمی دونم باید چیکار کنم.آیا طلاق راه حل مناسبی برای من هست؟
RE: همسرم می خواد بعد از ازدواج مال اون و خونوادش باشم
سلام خانومی
خوش امدی به همدردی
از این مشکلات کم و بیش در همه زندگیا هست.چرا انقدر زود به فکر طلاق میفتی؟
زندگی خیلی جدی تر از این حرفهاست.به زور ازدواج کردی و حالا هم به زور میخوای طلاق بگیری؟
میدونی حتی فکر به طلاق چقدر میتونه جلوی پیشرفت و تلاش شما رو برای ادامه و بهبود زندگی بگیره؟
پس اول از همه این فکر مسموم رو بذار کنار و تصمیم جدی بگیر.
خوب یکی از دلایلی که مشخصه همسرت با خانوادت رابطه خوبی نداره همین مخالف بودنشون با ازدواج شما بوده.
شما برای بهبود رابطه همسرت با خانوادت چیکار کردی؟
شما و همسرت چند سالتونه؟
تحصیلات و شغلتون چیه؟
دلیل مخالفت خانوادت با این ازدواج چی بوده؟
شما الان با خانواده همسرت زندگی میکنی؟
تا حالا اروم و منطقی باهاش صحبت کردی؟
سر زدن و کمک کردن به پدر و مادر خیلی خوبه اما دقت کن که الان همسرت و زندگیت در اولویته.
RE: همسرم می خواد بعد از ازدواج مال اون و خونوادش باشم
همسرم31 سالشه و من 27 سال
ما تنها زندگی می کنیم.هردو مهندسی خوندیم و من بیکارم. بارها باهاش راجع به این موضوع حرف زدم.اما یه مدت خوبه ودوباره به حالت اولش برمیگرده. دلیل مخالفت خونوادم با ازدواجم این بود که همسرم قبلا ازدواج کرده بود و همسرش رو به دلیل بیماری روانی طلاق داده بود.
علاوه بر این چون یکبار عروسی آنچنانی گرفته بود و مهریه سنگینی رو قبول کرده بود با مهریه من و خرج و مخارج ساده یه عروسی معمولی مخالف بود.
من شاید هفته ای 2 یا 3 بار به خونوادم سر بزنم، اما اون هرروز به خونشون میره.همسرم ظاهرا با خونوادم خوبه اما هروقت که مشکلی پیش میاد پدر و مادرم رو بی خود و بی جهت به باد فحش میگیره.
نمی تونم تحمل کنم. یکی دیگه از دلایل مخالفت خونوادم این بود که ما خونواده مذهبی هستیم البته من کمی متعادل ترم ولی شوهرم و خونواده اش نه. شوهرم نماز نمی خونه و این باعث آزار من و خونوادم میشه. البته این موضوع قبل از ازدواج هم بود اما اون قول داد که بخونه.
RE: همسرم می خواد بعد از ازدواج مال اون و خونوادش باشم
ناراحتیت رو درک میکنم.و بهت حق میدم که ناراحت بشی.
خب اینکه با خانواده همسرت زندگی نمیکنی و رفت و امدهات رو کنترل نمیکنن خیلی خوبه.این یه امتیازه.
همیشه میگن با امید تغییر در اخلاقیات و عادات کسی باهاش ازدواج نکنید.
اما حالا کاریه که شده.شما مشکلاتت رو درسته بندی کن.و اولویت بندی
ببین کدوم یک از مشکلاته که بیتشر از همه اذیتت میکنه و نیازه فوری به حلشه؟
باید روی یه مشکل تمرکز کنی و تلاش کنی و بقیه مشکلاتت رو فعلا مسکوت بذاری.
همه مشکلات رو نمیشه باهم حل کرد.یکی یکی
و یه نکته دیگه
هفته ای 2-3 بار سر زدن به خانواده کم نیست دوست من.(کاری به همسرت ندارم).فکر نکن داره در حقت اجحاف انچنانی میشه.
شما چرا از زیاد سر زدن همسرت به خانوادش ناراحتی؟سر زدن هاش زندگی شما رو تحت الشعاع قرار میدن؟
معمولا وقتی به کسی ناسزا میگن که در ایجاد اون مشکل دخیل باشه.همسر شما بدون هیچ دلیلی ناسزا میگه.مثلا غذا سوخته.شروع میکنه فحش به خانوادت دادن؟
البته کار همسرت غلطه و به هیچ عنوان تایید نمیشه.اما باید مسائلی که حساست و ناراحتی همسرت رو تحریک و تشدید میکنه پیدا کنی.
RE: همسرم می خواد بعد از ازدواج مال اون و خونوادش باشم
ممنون مریم جون
همسرم اومده خونه.می خوام باهاش حرف بزنم.اما نمی دونم چطور بهش بفهمونم بی احترامی به خونوادم مخصوصا پدرم باعث میشه کم کم ازش متنفر بشم.
نمی دونم چطور باهاش سرصحبتو واکنم.