به خاطر کار شوهرم مدتی مجبوره تنهایی بره خارج از کشور. آیا موافقت کنم.
سلام دوستان عزیزم
خیلی خوشحال میشم که نظرتون رو در این مورد بدونم.
راستش میدونید که من در چه وضعیتی بودم میتونید تاپیک منو بخونین چون نمیخوام به قبل برگردم.
[/b][/i]
تصمیم گرفته ام که خیانت شوهرم را فراموش کنم[i][b]
به طور خلاصه بگم که 6 ماه پیش مورد بی وفایی همسرم قرار گرفتم ( مشاورم گفته از کلمه خیانت استفاده نکنم! ) و حدود 4 ماه باهاش درگیر بودم تا دختره رو ول کرد و الان حدود دو ماهه که اون جریان تموم شده و من هم دارم سعی میکنم فراموش کنم. توی این دو ماه رابطه مون از هر نظر بهتر شده. شوهرم خیلی بهم میرسه و هوامو داره و بسیار ابراز عشق میکنه و منم از این مورد خیلی خوشحالم. توی این دو ماهه هم کاری نکرده که من دوباره بهش شک کنم و توی حرفاش هم خیلی ابراز پشیمونی میکنه.
ولی از وقتی اون رابطه رو تموم کرد. هوای دیگه ای به سرش افتاده!! داره با کمک چند همکارش کسب و کاریو توی مالزی راه میندازه و به شدت دنبالشه و الان تقریبا مقدمات کار فراهم شده!! شاید تا دو هفته دیگه بره اونجا و 10 روزی اونجا باشه برای کاراش.
یک جورایی گاه و بیگاه اظهار دلتنگی هم میکنه که اونجا باید یک مدت دور از تو ودخترم باشم و اونجا تنهایی چیکار کنم و.... اوایل خیلی توی فکرش نبودم ولی الان که موضوع جدی شده دلهره پیدا کردم!! چون اگه کارش راه بیفته مدت طولانی از هم مجبوریم دور باشیم تا اون مستقر بشه و درس دخترم امسال تموم بشه و...
میترسم بره اونجا و گیر یکی دیگه بیفته و من هم که اونجا نیستم. اونجا هم که پر دختر دانشجوی ایرانیه که از خانوادههاشون دورن!! میترسم دوباره گول بخوره. من میدونم که آدم مهربونیه ممکنه اولش به قصد کمک جلب بشه و بعدش گرفتار بشه.
راستش تصمیم رفتن به خارج رو برای این گرفتیم که زندگیمون بهتر بشه ولی میترسم با این کار به یک دردسر تازه بیفتیم.
دوستان عزیزم نظرتون چیه میتودم بهش اعتماد کنم و تنها بفرستمش خارج؟؟؟
از آینده نگرانم. با خودش در این مورد صحبت کردم و نگرانیمو بهش گفتم. ولی اون میگه مطمئن باش من دیکه دور این کارا نمیرم و اون تجربه برای هفت پشتم بس بود!! آیا باور کنم. بهش گفتم که بره پیش مشاور ولی میگه من که مشکلی ندارم که برم. به نظرتون مجبورش کنم که بره؟ اگه بره نفعی داره برای اینکه من خاطر جمع تر بشم؟؟ به هر حال به من گفته که اگر من نخوام نمیره و این پروژه رو کلا متوقف میکنه. ولی من نمیتونم این ریسک رو بکنم و بهش بگم این فرصت خوب رو کنسل کنه مگه اینکه تشخیص بدم اصل زندگیم در خطره. نظر شما چیه؟؟
خواهش میکنم کمکم کنید.:316:
بهار شادی عزیز منتظر نظر ارزشمندتون هستم:43:
RE: به خاطر کار شوهرم مدتی مجبوره تنهایی بره خارج از کشور. آیا موافقت کنم.
آهای اینجا یک تاپیک خوب داریم.بیاین بخونین و نظر بدید. بیاین اینور بازار!!!:227::227::227:
خواهشا کمک کنید. نظراتتون رو بهم بگید:316::316::316:
خیلی مهمه شوهرم فقط یک هفته بهم وقت داده که نظرم بهش بگم. و واقعا تصمیم گیری برام سخته.
RE: به خاطر کار شوهرم مدتی مجبوره تنهایی بره خارج از کشور. آیا موافقت کنم.
سلام عزیزم.خوبی؟
چند بار خواستم نظر بدهم،اما خوب فکر نکنم در خصوص این تاپیک صلاحیت نظردهی داشته باشم.چون مشکلی مثل مشکل تو داشته ام و نظراتم هم احساسی خواهد بود.
اما این خیلی خوبه که همسرت با تو مشورت کرده و بهت وقت داده تا به قضیه فکر کنی و موافقت و مخالفتت رو اعلام کنی.
من خودم از اون آدمهایی ام که خیلی وابسته ام به شوهرم و طاقت دوری شو ندارم(حتی قبل از جریانات اخیر). هر بار که می خواهد برود ماموریت غم عالم میفته تو دلم(البته سعی می کنم خیلی بهش بروز ندهم). اما بعضی از دوستامونو می بینم که خیلی مستقل عمل می کنن.(البته به نظرم یه کم غیر عادیه). مثلا آقاهه رفته چین و یک قرارداد کاری 2 ساله بسته و خانمه به خاطر این که شغلشو از دست ندهد مونده اینجا. خوب آخه 2 سال دور از هم زندگی کردن دیگه نمی شود زندگی مشترک که!:305: یا مثلا دوست صمیمی ام داره اقدام می کند برای تحصیل در انگلستان، اون وقت خودشون امریکا زندگی می کنند.بهش می گویم خوب چرا برای همون امریکا اقدام نمی کنی که از شوهرت هم دور نشوی؟ میگه آخه درسایش سخت تر و پروسه اش طولانی تره! به نظر من که دوری از شوهرم از همه چیز تو دنیا سخت تراست.البته من هم دیگه شورشو درآوردما.:311:خلاصه همه اینا رو گفتم که بگویم اول از همه بستگی به خودت داره که چقدر بهش وابسته باشی.چون اگه خیلی وابسته باشی و به دوری های طولانی مدت عادت نداشته باشی خیلی اذیت می شوی.
در مورد مساله اعتماد و اینا هم که بگذار من نظر ندهم.آخه می گویند: کل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی!!!!:311:
RE: به خاطر کار شوهرم مدتی مجبوره تنهایی بره خارج از کشور. آیا موافقت کنم.
سلام زیبا جان
خوبی خانم خانما؟ :)
می بینم که دکتر لواسانی گل کاشته و حسابی حالت بهتر از قبل شده.
اگر میتونستم اسم و فامیل واقعیم رو بگم میگفتم سلامم رو بهش برسونی و بگی با توصیه های خوبش چقدر الان
بعد 1 سال و نیم خوشبخت و موفقم و ازشون واقعا ممنونم :72:
خوب بریم سراغ مسئله جدیدت.
عزیزم بهت توصیه می کنم منهای همه تفکرات قبلیت راجع به همسرت ، مسائلی که مهاجرت پیش میاره رو در
تاپیک هایی که توی سایت هست در خصوص مهاجرت بخونی. بسیار مفیده.
مهاجرت کلا زندگی خانواده ها رو دچار نوسان می کنه. خوب فرهنگ جدید ، شرایط جدید ، موقعیت جدید و ... روی
آدمها اثرات مختلف میگذاره.
و شما هم میخوای بری اونور زندگی کنی باید همه جانبه راجع به این موضوع تحقیق کنی.
من چون دوست صمیمیم اونجا بوده 4 سال تا حدودی با فرهنگش آشنا هستم و محیط خوبی داره اما نقاط ضعفی
هم داره. باید بررسیشون کنی.
در مورد این سفر هم بالاخره باید بهش یک روز این اعتماد کردن رو شروع کنی و فرصت بدی برای اثبات خودش!
همیشه که نمیتونی دنبالش باشی.
اما لطفا در مورد تبعات مهاجرت و معایب و مزایای اون تحقیق کن.
مثلا اونجا خانم ها پوششون با اینجا فرق داره! غذاهاشون ، آب و هوای گرم و شرجیشون و ...
از خانوادت دور میشی و خوب زندگیت دچار چالش هایی میشه.
همه شرایط رو بسنج و بعد تصمیم بگیر.
اما اگر منظورت اعتماد به همسرته خوب بالاخره دیر یا زود باید این فرصت رو بهش بدی.
میتونی نظر مشاورت رو هم بپرسی.
:72:
RE: به خاطر کار شوهرم مدتی مجبوره تنهایی بره خارج از کشور. آیا موافقت کنم.
شب نیلوفری عزیز ممنون از اینکه پست گذاشتی:46:
راستش از نظر وابستگی خیلی اذیت نمیشم. من توی زندگیم خیلی متکی به نفسم. فکر کنم زمان دوریمون حدود 6 ماه طول بکشه. قبلا هم (البته 10 سال پیش ) شده بود که مدتی به خاطر کارش از هم دور باشیم. البته جدیدا بعد از اون جریانات خیلی بهش وابسته تر شدم. تا وقتی بیرون خونه است کلافه ام تا بیاد خونه!!! ولی در این مورد میتونم خودمو کنترل کنم.
اول که این فکر توی سرش افتاد به نظرم رسید که شاید میخواد از من فرار کنه ولی الان میدونم که اینطور نیست و یک جورایی خودش هم دلواپسه که خانواده اش رو میذاره و میره!! مخصوصا به دخترم هم خیلی وابسته است. راستش اصلا خوشحال نیستم که تصمیم کیری به این مهمی رو انداخته روی دوش من!!!
:43:ممنون بهار شادی عزیز. طبق معمول خیلی از نظرهاتون استفاده کردم. واقعا ممنون از توصیه دکتر لواسانی به عنوان مشاور تا آخر عمر دعاگوتون میمونم.:43::43:
البته راجع به سایت همدردی و شما باهاشون صحبت کردم ولی اسم شما رو نمیدونستم که ایشون بشناسن. به هر حال یک دنیا ممنون.
در مورد مهاجرت، حرفای شما رو قبول دارم و در این مورد هم با شوهرم صحبت کردم. ولی با توجه به مورد اکازیونی که برای ایشون پیش اومده واقعا حیفه که اون رو رد کنیم. یک جورایی باعث پیشرفتمون میشه. البته من قبلا به مدت 8 ماه هم دبی زندگی کردم. از لحاظ هوای شرجی که مشکلی ندارم قبلا هم این هوا رو تجربه کردم!! از این لحاظ که یک کشور اسلامیه هم من و همسرم خوشحالیم. یه هر حال یک چیزایی رعایت میشه!! فقط اگه من بتونم اونجا با توجه به شغلم کاری پیدا کنم خیلی خوب میشه
راستش همسرم بهم پیشنهاد داده که قبل از اینکه تصمیم بگیرم یک سفر تنهایی برم اونجا و ببینم برای زندگی خوشم میاد یا نه ( البته دخترعموم هم اونجا زندگی میکنه و خیلی تعریف میکنه! ) میتونم برم پیشش و همه چیز رو در نظر بگیرم.
بهار شادی عزیز میدونم که مهاجرت چالش بزرگی در زندگیه و حداقل یکی دو سال اول خیلی سخت میگذره. و باید از الان منتظر سختی های این تغییر بزرگ در زندگیم باشم. برای همین هم هست که مقداری دلهره دارم. مخصوصا که به تازگی یک اتفاق بد رو از سر گذروندیم و هنوز زندگیمون کاملا به حالت عادی برنگشته!! ولی این تصمیم رو باید بگیرم. حتما بیشتر راجع به مالزی و مهاجرت به اونجا تحقیق میکنم. از دوستانی که تجربیاتی در این مورد هم دارند خواهش میکنم نظر بدند. واقعا از همه تون ممنونم .
RE: به خاطر کار شوهرم مدتی مجبوره تنهایی بره خارج از کشور. آیا موافقت کنم.
سلام دوستان عزیز:43:
کسی تجربه مهاجرت به مالزی از خودش یا اطرافیانش نداره که بتونه کمکم کنه!!:325::325::325:
موضوع دیکه اینکه با توجه به مشکلی که تازگی من و شوهرم از سر گذروندیم آیا صلاحه که به مهاجرت فکر کنیم؟!
آیا بعدا دچار مشکل نمیشیم؟! خود همسرم هم در این مورد دودله و تصمیم گیری رو به عهده من گذاشته!! خواهشا کمکم کنید. واقعا توی تصمیم گیری موندم:316::316::316:
RE: به خاطر کار شوهرم مدتی مجبوره تنهایی بره خارج از کشور. آیا موافقت کنم.
واقعا هیچ کس نظری نداره!؟ :302::302::302:
ماییم و نوای بی نوایی
بسم ا... اگر حریف مایی
RE: به خاطر کار شوهرم مدتی مجبوره تنهایی بره خارج از کشور. آیا موافقت کنم.
زیبا جان
مهاجرت و زندگی در یک کشور دیگه...بستگی به خودتون داره که چه تیپ آدمهایی هستید
آیا میتونید دووم بیارید یا نه
آیا وابسته به کشور و خانواده و فامیل و دوستانتون در اینجا هستید یا اینکه براتون فرقی نداره اونجا باشید
کسی نمیتونه تجربه خودش رو در این زمینه بهت دیکته کنه
چون هرکس یه جوری هست
مثلا برای خود من...خیلی سخته مهاجرت و اینچیزا
ولی شاید برای شما اینطور نباشه
خیلی از اقوام و فامیل من هم رفتند اونور و دارند زندگی میکنند
اوایل تا جا بیوفتند خب براشون سخت بوده
ولی بعد مدتی به اون سیستم عادت کردند و حالا دیگه با سیستم اینجا اصلا نمیتونن کنار بیاین
یا مثلا 1-2 ماه میان ایران ولی نمیتونن ایران رو تحمل کنند و زود میرن بلیط برگشتشون به کشور دیگه رو میگیرند
البته من خودم بچم اروپا هست و خیلی از نظر تحصیلی و آموزشی و سرگرمی و ..... براش بهتر شد
باید ببینی چی از زندگیت میخوای
ولی درکل
برای بچه ها و آیندشون، اونطرف بهتره
RE: به خاطر کار شوهرم مدتی مجبوره تنهایی بره خارج از کشور. آیا موافقت کنم.
من خيلي نظر كارشناسي نمي تونم بتهون بدم ولي دوري مرد از همسرش حتي در شرايط عادي كه مساله بي وفايي مطرح نيست كمي سخت و تامل برانگيزه.مخصوصا براي مردهايي كه چندان تعهدات مذهبي و اخلاقي هم نداشته باشند كه ديگر داستان خيلي خيلي جدي تر ميشه.واقعيتشو اگر بخواهيد من نظرم اينه كه شما با ايشون بريد. حتي شده دخترتون يه مدت از درساش دور بشه.البته مالزي كشور خوبيه و حتي براي زندگي خانواده و مهاجرت جز گزينه هاي خوب براي ما ايراني هاست.
الان شما مي تونيد ضمن اينكه همراه شوهرتون بريد شرايط زندگي ايده ال تري رو براي خود و خانوادتون فراهم كنيد. اگربخواهيد مقابل همسرتون ايستادگي كنيد ايشون فكر ميكنند شما اعتماد نداريد و همين دليلي ميشه كه شايد ناخواسته مجددا مرتكب خطايي بشوند. اگر اجازه بدهيد تنهايي بروند كه خودتان در عذاب و ناراحتي هستيد و مسلما روي برخوردتون تاثير مي گذارد. بهترين كار به نظر من اينه كه عزمتون جزم كنيد كه حتي شده براي دو سه هفته با همسرتون برويد و شرايط انجا رو خودتون ارزيابي كنيد و بعد تصميم گيري كنيد كه چه راهي بهتره.
RE: به خاطر کار شوهرم مدتی مجبوره تنهایی بره خارج از کشور. آیا موافقت کنم.
درباره مالزی هم
من خودم تقریبا 1 ماه اونجا بودم
راستش شرایط آب و هوایی خوبی نداره (خیلی شرجی و استوایی هست)
ولی خب عادت میکنید
مدرسه ها و دانشگاههای خوبی داره که خیلیاشونم میتونید بعد از مدتی در شعبه اصلی همون دانشگاه که اصولا در انگلیس و اروپا هستند، ادامه تحصیل بدید
گرونی هم که همه جا هست دیگه
بستگی به میزان درآمدتون داره