به نظر شما بايد اين رابطه رو تموم كمك (لطفا راهنماييم كنيد)2
با سلام بهتر ديدم به جاي باز كردن ييه تايبيك ديكه همون تايبيك قبليمو ادامه بدم بهتره اون تايبيك قفل شد فرشته جان كفتن به دليل تكميل ظرفيت دوست دارم بدونم ملاك تكميل ظرفيت جيه و يا جند است؟دوستان متاسفانه من اون بار به بستايي كه واسم كذاشتن هيح توجهي مكردم و كماكان اون رابطه رو ادامه دادم سنم كم نيست مه بكم بجه بودم و نتونستم تشخيص بدم 27 سالنه ولي اي كاش همون موقع حرفاي كارشناسا و ديكر دوستانو كوش ميدادم نميدونم جرا من تا ميام اين رابطه رو تموم منم تمام خوبياي اون تو ذهنم مياد و حتي يه بديش هم يادم نمياد به هر خال باز ادامه بيدا كرد و اينبار قرار عقد هم كذاشتيم البته تاكيد ميكنم فقط بين خودمون دوستايي كه تايبيك قبلي منو خوندن كفتم كه با كمك بسيار زياد من خونه خريد اون اقا جند روز بيش يه بحس الكي با من راه انداخت كه نه بين فوق ليسانس ازاد و ملي هيج فرقي نيست در حالي كه خودش سواد انجناني نداره الان جديدا ميكه نامزد فلاني سنش خيلي كمه و تو سنت زياده در جاليكه اوم 5سال از من بزركتر هم هستوبعد از اين دعوا كفت 1 هغته زنك و اس نده جون فلاني با دوسست دخترش اينجوريه بريروز فهميدم كليد خونرو داده به يكي از دوستاش تا با دوست دخترش شب اونجا باشن خيلي حالم بد شد من داروندارمو دادم اينهمه سختي دارم ميكشم اةنوقت اون خونرو بده واسه اينجور كارا اخه اينجور خونه اي ديكه خيرو بركتي توش نيست به هرحال اينبار با ابروريزي تموم شد اي كاش همون موقع كوش كرده بون حداقل تا الان فراموشش ميكردم تورو خدا بكين من جيكار كنم بدياش بياد تو ذهنم همش ميترسم نكمه در اينده بشيمون بسم:323::323:
RE: به نظر شما بايد اين رابطه رو تموم كمك (لطفا راهنماييم كنيد)2
این رابطه خیلی وقته که تمام شده است، منتها تو نمی خوای قبول کنی.
به جای این که پولت را بدی آقا خونه بخره، می رفتی مشاوره ببینی چرا تو عمرت یک دوست هم نداشتی.
چرا با این همه تحقیر و توهینی که این آقا بهت می کنه باز هم آویزونش هستی و بهش خدمات می دی. جالب این که مادرت هم تو این مسیر همراهیت می کنه!
اگر می تونی پولت را پس بگیر و همه چیز را هم حتما حتما تمام کن.
نیاز 27 ساله هستی؟
RE: به نظر شما بايد اين رابطه رو تموم كمك (لطفا راهنماييم كنيد)2
من تاپیک قبلی تون رو ندیدم در مورد اینکه باید رابطهتونو تموم کنید یا نه، نظری ندارم.
ولی در مورد اینکه گفتید موقع اتمام رابطه خوبیهای طرفتون فقط یادتونه، پیشنهاد میکنم روزنوشت داشته باشید.
منهم تاریخچه روابطم رو فراموش میکردم، وقتی در حال آشنایی با شخصی بودم و رفتار بدی میدیدم یا ناراحت میشدم بعدها با اینکه کلیات اتفاقات هیچوقت از یاد آدم نمیره اما شدت ناراحتی خودم رو فراموش میکردم و طرفم رو براحتی میبخشیدم چون دیگه آزرده نبودم.
از وقتی که نوشتن یادداشتهای روزانه رو شروع کردم، هرموقع که بخوام تمام احساساتی که با اون شخص تجربه کردم، رفتارها و فرایند آشناییمون رو مرور میکنم. اینطوری دقیقاً میدونم چه مسیری رو طی کردیم و چه احساسی بهش داشتم، اگر هم بخوام ببخشمش آگاهانهست.
حتماً توی روزنوشتتون در مورد احساسی که از رفتارهای بد یا خوبش دارید بنویسید. یعنی حال و روز خودتون رو خوب شرح بدید تا بعدها که میخونید مفید باشه براتون.
RE: به نظر شما بايد اين رابطه رو تموم كمك (لطفا راهنماييم كنيد)2
اره بيدا جان 27 سالمه ,نه كه اصلا دوست نداشته باشم دوست عادي دارم ولي هيجوقت دوستي كه بشه بهش اعتماد كرد و حرف دلتو بهش بزني نداشتم يه جورايي امتحانشونو بس دادن و هركي هم سر كارو دنبال زندكي خودش,خوب مامانم فكر ميكنه ميخوام ازدواج كنم باهاش نميدونم والا اين اقا كه ديكه الان اصلا جواب تلفنمو به هيج عنوان نميده اون خونه هم نميره نميدونم بواو بس ميده يا نه يه جك ازش كرفتم واسه جند روز ديكه است الان كليد اون خونه و سندشم دست خودمه يعني با يه ترفندي از كسي كرفتم كفتم حداقل اين دستم باشه ببينم كيده يا نه ,همش منو مقايسه ميكنه من فقط اين واسم جالبه جرا ادم تو اين زمونه هرجي بهتر باشه بدي ميبينه مسلا دوست دختر اقوام اين اقا با اينكه دختريشو قبلا از دست داده و حتي هكزمان با جند بسر هست ولي ايشون منو مقايسه ميكنه ميكه فلاني خيلي از تو بهتره دست خودم نيست هي بلند ميشم ميرم اون خونه اونجا اروم ميشم مطمعنم ديكه اومجا نمياد زفته خونه كسي كه من خونشو بلد نيستم ميكه عمرا ديكه منو نميبيني
RE: به نظر شما بايد اين رابطه رو تموم كمك (لطفا راهنماييم كنيد)2
خيلي داغونم امروز به فاميلش زنك زدم بياد كليد خونرو ببره كفت ميام ولي محل نداد اصلا اخه جرا بايد من اينجوري باشم اينقدر خودمو كوجيك كنم كه هر ادم بي ارزشي با من اينجوري رفتار كنه اخه جرا من اينجوريم واقعا شما نميدونين همه اينقدر وابسته هستن يا فقط من اينجوريم يه سوال اين اقا اصلا ج نميده به من يا حتي با خط مادرم هم زنك زدم ج نداد منظورش جيه كه نميخواد بره اون خونه نمياد مليدو ببره متوجه نميشم واقعا يغني ميخوادبولو نده بكه خونرو نميخوام كه اذيت كنه؟؟بزركترين ارزم اينه كه يه دختر مغرور بودم جرا من اينجوريم اخه؟نميدونم شايدم جون خواستكار نداشتم تا حالا فكر ميكنم اكه اينو از دست بدم ديكه كسي نيست من از هيج لحاظي كم ندارم ولي نميدونم حرا اينجوريم؟؟؟تورو خدا دوستان راهنماييم كنيد نظر بدين وقتي نظراتتونو ميخونم خيلي اروم ميشم:323::323::323::323::323::323::323:
RE: به نظر شما بايد اين رابطه رو تموم كمك (لطفا راهنماييم كنيد)2
[align=justify]سلام نیاز عزیزم:72:
احساست رو درک می کنم، جداشدن در وضعیت وابستگی خیلی رنج آوره.
شاید به نظرت عجیب بیاد، اما من فکر می کنم چیزیکه باعث می شه قدرت جدایی رو پیدا کنی، همین احساسیه که نسبت به خودت داری. احساس تهوع!
درسته که تو کارهایی انجام دادی و می دی که اصلا تاییدشون نمی کنی، و درسته که بخاطر وابستگیت احساس حقارت می کنی (عذر خواهی منو بپذیر که از این واژه استفاده می کنم:46:) اما این احساس نشونه عزت نفسیه که در خودت داری!
انسان تا شرافتمند نباشه، تا ارزش های اصیل در خودش نداشته باشه، دچار احساس تهوع از خود نمی شه! برای همین من پست شماره 5 رو کاملا وارونه خوندم. تو تایپ کردی: خودمو کوچیک می کنم. من خوندم: من این وضعیت رو در شأن خودم نمی دونم.
من منتظر نیاز64 دگرگونی هستم!
هم ما می دونیم و هم خودت می دونی که کلید این قفل فقط و فقط در دست توه. تو خودت کار درست رو می دونی، قلبت هم داره برای ساختن زندگی و شخصیتی متفاوت می تپیه. پس همه چیز محیاست، فقط مونده که شروع کنی.
فقط مونده که شیشه ی این رابطه رو بالای سری سرت ببری و با همه قدرت بکوبیش به زمین! و قدم در راه بازسازی بگذاری.
نیاز جانم، نایست، دست به کار شو! اولین قدم سخته، اما تو در آستانه گام برداشتنی ( پست 5 اثبات ادعای منه!). پس قربونت من منتظرم بیای و گام به گام مراحلی که طی می کنی تا به احساس رضایت از خود برسی رو تو همین تاپیک برامون بگذاری.:72:[/align]