کسی هست که منو راهنمایی کنه ؟ ممنونم .
سلام .
من یه پسر 26 ساله هستم که تقریبا" نصفی از عمرم رو به صورت مجردی زندگی کرده ام .
( راهنمایی و دبیرستان شبانه روزی بودم و دانشگاه و کارهم دور از خونه)
این طرز زندگی منو مستقل بار آورده و باعث شده که حتی خانواده هم به من به عنوان یک انسان بسیارمستقل و باتجربه تر نسبت به دیگر اعضای خونه نگاه کنند. ولی خودم از این طرز رفتار راضی نیستم .کمی طرز فکرم محتاطانه است و از درجه ی ریسک پذیری کمتری نسبت به دیگران برخوردارم . در بررسی مسائل سعی می کنم همه ی جوانب رو بسنجم و بعد عمل کنم . گاهی خودم هم از این طرز فکرم خسته می شم . چون در اکثر مسایل کسی به من کمک فکری نمی ده و همه فکر می کنند که من به تنهایی می تونم مشکلاتم رو حل کنم . به عنوان مثال در انتخاب کسی به عنوان شریک زندگی برای خودم . چون من هر صحبتی می کنم کسی نیست که با من مخالفت بکنه و همه میگن که نظر خودت مهمه .ولی من همه ی دغدغه ام اینه که خدا نکرده با یک انتخاب غلط باعث مشکل برای خودم و خانواده ام نشم .
مشکل از 3 ماه پیش شروع شد . یکی از بهترین دوستانم حدود یک سال پیش به من پیشنهاد کرد تا با یکی از بستگانش که می گفت دختر بسیار نجیب و خوبی هست ازدواج کنم . ولی من به خاطر اینکه هنوز درسم رو تموم نکرده بودم و در شهر دیگه ای بودم اصلا" به این موضوع فکر نکردم . تا عید نوروز که با دوستم در مورد فامیلشون صحبت کردم . این خانم این طور که ایشون می گفتند بسیار با ایمان و نجیب بودند . دانشجوی ترم آخر هستند ( لیسانس ) .همزمان در یک شرکت هم مشغول به کارند . متاسفانه پدرشون رو از دست داده بودند و خودشون و مادرشون عهده دار خرج برادر و خواهر کوچکترشون شده بودند .خانواده شون مثل همه ی خانواده ی مادریشون بسیار مقید و اصطلاحا" حزب اللهی هستند . ولی ما از نظر اعتقادات در سطح کاملا" متوسط هستیم . وقتی هم که به طور غیر مستقیم دیدمشون کاملا" از نظر ظاهری مورد قبول بودند و با معیارام هم منطبق بودند . بعد از صحبت با مادرم اون هم خانواده ایشون رو تایید کردند و به دوستم گفتم که موضوع رو با ایشون در میون بذاره . ایشون از دوستم مهلتی برای فکر کردن خواستن ولی بعد از 3روز دوستم گفت که مادرش مخالفت کرده و ایشون هم تابع نظر مادرش هست . بعد از کلی اصرار برای پیدا کردن دلیل این مخالفت متاسفانه با یکسری بهانه های خنده دار مواجه شدم که حتی دوستم خودش هم خنده اش می گرفت . اما مادر ایشون وقتی با اصرار من برای صحبت با دخترش مواجه شد به دروغ گفتن که دختر ما نامزدی داره که ما قولش رو به ایشون دادیم . البته من بعد از چند وقت متوجه شدم که این حرف هم فقط برای خلاص شدن از دست من بوده و دلیل اصلی این کار رو در اختلافات خونواده ی مادری ایشون با پدرم پیدا کردم . آخه پدر من کمی عصبانی هست ولی این مورد اصلا" باعث مشکل در مورد زندگی برادر و خواهر بزرگترم نشده . ولی متاسفانه پدربزرگ و دایی ایشون این موضوع رو تا این حد بزرگ کرده اند .( البته ناگفته نمونه که وقتی پدرم رو می بینن خیلی هم با هم خوش و بش و احوال پرسی میکنن ). ولی پدر من با وصلت من با این خونواده اصلا" مخالفت نمی کنند.
متاسفانه این مشکلات باعث شده تا اصلا" امکان هر گونه صحبت مختصر بین من و ایشون نباشه تا من بتونم با طرز فکر و عقاید شون آشنا بشم و حداقل از نظر شخص خودشون راجع به خودم خبردار بشم . دوستم هم دیگه خودش رو در این قضیه دخالت نمی ده و فقط به من می گه که از این قضیه صرف نظر کنم .
با تموم شدن درسهام چند روزی یه که تصمیم دارم برم و با ایشون صحبت کنم ولی خیلی تردید دارم . می ترسم با این حد از مخالفت این کار من باعث ایجاد مشکلاتی بشه . نمی دونم چی کار کنم . به قول یه بنده خدایی که می گفت اکثر زندگی هایی که با رضایت اولیه ی دو طرف شروع می شن عاقبت خوشی ندارن حالا قضیه ی تو که جای خود دارد . ولی من خودم معتقدم که انسان وقتی به کسی علاقه داره باید تا جایی که می تونه تلاشش رو بکنه . شما منو راهنمایی کنید . اگه شما جای من بودید چی کار می کردید . من کارمند هستم و یه درآمد معمولی دارم . از نظر مالی در سطح بالایی نیستم و می دونم که شریک زندگی من در زندگی با من باید مشکلات زیادی رو از این نظر تحمل کنه .
RE: کسی هست که منو راهنمایی کنه ؟ ممنونم .
با سلام
چرا تا اين حد به ازدواج با ايشان مصر هستيد ؟! ظاهراً شما فقط درچند جلسه خواستگاري ايشان را ديده ايد و قبلاً هم برخوردي نداشتيد . آيا ويژگي خاصي در ايشان پيدا كرديد كه در دخترهاي ديگر وجود ندارد؟ اگر تا اين حد اين دختر تابع مادرش هست شايد ازدواج با او به صلاح شما نباشد .
اگر دقت كنييد در اطرافتان دخترهاي نجيب و با ايمان زيادي خواهيد يافت كه از نظر آنها شما شايستگي ازدواج با آنها را داريد .
موفق باشيد
RE: کسی هست که منو راهنمایی کنه ؟ ممنونم .
سلام.به نظر من باید با خودشون(حالا هر طوری شده) صحبت کنید .من نمیگم ایشون رو درست همون نیمه گمشده خودتون بدونید ولی گاهی برای بعضی اتفاقات باید به نوعی طلسم شکنی کرد. شما موضوع رو مطرح کردید و اگه حداقل با خود اون خانوم نتونید سنگهاتون رو وا بکنید این توهم رو در خانواده مادری این دختر به وجود می یارید که در مورد شما یا حتی موارد بعدی هر دخالتی که منجر به تمام شدن مساله به شیوه ای که میپسندند بکنند.واین لااقل به نفع این خانوم نمیشه .شما اگر واقعا" به ایشون علاقه دارید لااقل یه کاری بکنید که یه کمکی ا نظر استقلال طلبی به این دختر خانوم کرده باشید.(اینطوری اگر حتی مورد مناسبی برای همدیگر هم نباشید به یک فر دیگر کمک کردید با دورو بریاش بیشتر آشنا بشه!)موفق باشید.
RE: کسی هست که منو راهنمایی کنه ؟ ممنونم .
خیلی ممنون از راهنماییتون .
در جواب shine باید بگم که من به خاطر اینکه از لحاظ فرهنگی کاملا" نزدیکند و در عین حال تحصیل کرده هستند مصرم .
در جواب niloofar هم : مرسی . فقط راهنمایی کنید که چطور موضوع رو مطرح کنم تا احیانا" باعث بی احترامی به خونوادشون نشه و ایشون هم یه جواب منطقی بدن .
RE: کسی هست که منو راهنمایی کنه ؟ ممنونم .
یه چیز دیگه ای که من فراموش کردم بگم یاداوری تعلل یک ساله شما بوده که احتمال عنوان شدن موضوع از طرف دوستتان و عدم اقدام از طرف شما را به نوعی دلیل بی میلی شما دونستند و حالا به نوعی تمایل به تلافی دارند. بهتر به صورت خانوادگی اقدام کنید تا از نتیجه بهتری برخوردار بشید و به تفهیم موقعیت خانوادگیتون موفق تر باشید ودر ضمن بتونید به طور حساب شده تری هم از نظر اون خانوم آگاه بشید. موفق باشید.
RE: کسی هست که منو راهنمایی کنه ؟ ممنونم .
مطرح شدن این موضوع به صورت خصوصی و فقط بین من و دوستم بود و کس دیگه ای از این موضوع خبر نداشت . باز هم ممنونم .
RE: کسی هست که منو راهنمایی کنه ؟ ممنونم .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط 5003
حتی خانواده هم به من به عنوان یک انسان بسیارمستقل و باتجربه تر نسبت به دیگر اعضای خونه نگاه کنند. ولی خودم از این طرز رفتار راضی نیستم .کمی طرز فکرم محتاطانه است و از درجه ی ریسک پذیری کمتری نسبت به دیگران برخوردارم .
سلام ، این که شما باید کسانی را داشته باشید تا در تصمیم گیری به شما کمک کنند قابل قبول است ولی دوست گرامی باید این را بدانید که همه آدمها در این تصمیم مهم زندگیشان(ازدواج) تنها هستند حتی اگر تمام فامیل موافق یا مخالف باشند چون این تنها شما هستید که حس میکنید چه کسی میتواند جفت شما باشد.
این که محتاط هستید و ریسک نمیکنید هم کار درستی میکنید چون ریسک همانطور که از نامش پیداست یک نوع امتحان شانس است .
اما این موضوع که مطرح کردید یک ریسک نیست اگر از دختری که میگویید خوشتان آمده است در این مورد که با او صحبت کنید تردید نکنید چون این کار شما را راضی میکند و چه چیز بالاتر از رضایت قلبی است .
RE: کسی هست که منو راهنمایی کنه ؟ ممنونم .
اینم اشکال فنی تالار که یک مطلب را در کلیک بازگشت دوبار ارسال میکند ....!!!!!!!!
RE: کسی هست که منو راهنمایی کنه ؟ ممنونم .
سلام
بدونين اگه ايشون تابع نظر مادرشون باشن حتما حرفهاي شما تاثير كمي داره ولي بهتره با ادب و به نوعي كه به نظر نياد مي خواين از حد خودتون بيشتر جلو برين بگين نظرتون چيه و اگه نظر خود دختر خانم هم همينه شما مطابق ميلشون عمل مي كنين.مي دونين در ارتباط با اين گروه از آدمها بايد نوعي عمل بشه كه شما رو آدم چشم پاك و دل پاكي بدونن وگرنه نتيجه منفي مي ده
بعد اگه ديدين مسئله واقعا اخلاق پدر شماست اطمينان بدين تاثيري بر زندگي شما نداره!
RE: کسی هست که منو راهنمایی کنه ؟ ممنونم .
سلام به نظر من شما به طور خصوصي سري هم به مادر ايشون بزنيد و از ايشون بخواهيد كه وقتي به شما بدهند تا تنها با ايشان حرفهايتان را بزنيد و سپس به تمام دغدغه ها و نگراني هاي مادر ايشان خاتمه دهيد و خيال او را راحت كنيد كه دخترشان را دوست داريد و شما و خانواده تان او را خوشبخت خواهيد كرد. در مورد خصوصيات خوب و بد پدرتان با او صحبت كنيد تا بيشتر آشنا شود و چشم بسته نه نگويد. اگر حتي نگفت كه مشكل از كجا آب مي خورد اما شما از همه جا و همه كس صحبت كنيد تا به تمام سئوالهاي ذهني ايشان پاسخ گفته باشيد. اول با مادر ايشون صحبت كنيد. صحبتتان بيشتر جنبه دردو دل داشته باشد او هم كم كم به حرف امده و نظر خودش يا احتمالا دخترش را به شما مي گويد و شما مي توانيد پي ببريد كه مشكل از كجاست. تا جايي كه مي شود به او اطمينان دهيد كه نگرانيهايشان بي مورد است. بگذاريد مادر ايشان تصور كنند شما همان هماي سعادت دخترشان هستيد.( البته خالي بندي نكنيدا !!!) ممكن است مادر ايشان از صحبت كردن با شما دوري كنند اما محترمانه از ايشان درخواست كنيدو بر روي درخواست خود پافشاري كنيد.